تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 15 از 39 اولاول ... 511121314151617181925 ... آخرآخر
نمايش نتايج 141 به 150 از 389

نام تاپيک: .: صندلی داغ انجمن ورزش :. >> با حضور kasra_khan2003 ناظر انجمن فوتبال خارجی

  1. #141
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    سری دوم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :



    دوباره سلام
    منم سری دوم سوالاتو میپرسم که فکر میکنم کمتر ورزشی هستن و شاید عجیب غریب

    منم دوباره سلام ؛ چه خوب !

    1:برنامه ریزیت چطوره؟؟ برای کوچکترین کارهات هم برنامه دقیق می چینی یا نه؟؟

    به نظرم برنامه ریزی زندگی باید کلی نگری داشته باشه ؛ اینکه
    به طور مثال من برای تک تک روزام برنامه ریزی کنم طبیعت زندگی رو خراب میکنه از دید من ، وقتی شما برای هر لحظه و هرساعت برنامه ریزی کنی به نظرم باعث میشه هیجانات زندگی کمتر بشه و از طرفی شاید وقتی با مسائل نادر و ویژه و پیش بینی نشده روبرو میشی چون شاید از قبل براش طرح ریزی نکرده باشی دچار مشکل بشی ...

    در کل لحظه را خوش است


    2: توی بچگی شده کار خیلی خطرناکی انجام بدی؟؟ چه کاری؟؟

    آره ؛ یه بار دریل پدرم رو توی خونه زدم به برق ؛ گذاشتمش روی پتویی که رو پام بود و روشنش کردم و شستی ثابت کار کردنش رو هم زدم ، چشمت روز بد نبینه یهو دیدم پتو داره عین مار میپیچه به خودش و من !!!

    منم فرار کردم !!! و وقتی برگشتم دیدم دود داره از پتو بلند میشه !

    یه بارم سال 70 پدرم یه ژیان سبز یشمی داشت ، اون روز سر کار نبرده بود ماشینو ، منم دیدم سوئیچش هست از فرصت استفاده کردم و سریع رفتم توش و ماشین تو دنده بود ( دوستانی که ژیان داشتن میدونن که دنده ی ژیان چه فرمی هست ؛ دنده دقیقا روی داشبرده و به داخل و بیرون میاد ) ، منم هرچی تلاش کردم نتونستم ماشینو خلاص کنم ( پام به کلاچ نمیرسید اون موقع ) ؛ منم عصبانی شدم و تو همون حالت هی استارت میزدم و ول میکردم و ماشین میرفت جلو ، وقتی به خودم اومدم که از کوچه خارج شده بودم و دقیقا وسط فرعی بودم و ماشینا بوق میزدن سمت راستم


    خلاصه داستانی شد برامون که دیگه بی اجازه دست به سیویچ !!! پدر نزنیم

    3: برق گرفتگیو تجربه کردی؟؟ با توجه به این که گفتی کارت به برق مربوط میشه. نظرت چیه راجع بهش ؟

    آره زیاد ، چون رشتم هم برق بوده و زمینه ی کاریم هم هست این اتفاق زیاد افتاده برام ؛ البته برق 220 فقط یه مقداری میلرزونه ، ما بعضا توی پستها و خطوط توزیعی که میریم شرایطی داره که میله ی آهنی که زیر دکلهاست باردار میشه بعضا ! ، و یا حتی در برخی خطوط توزیع صدای وز وز مقره های انتقال رو بوضوح میشه شنید .


    4 حذف شد

    مرسی !

    5:ساعت 3 صبح پای کامپیوتری چشمات ضعیف نشده؟ عینکی هستی؟ شماره چشمت چنده؟؟

    راستش عادت دارم تقریبا ، پای کامپیوتر و اینترنت هم نباشم معمولا بیدارم اون مواقع ، چشمام هم دور رو تار میبینه ولی برای نزدیک مشکلی ندارم ( این مشکل هم برای زمانای قدیمه ) / راست 0.5 و چپ 0.75

    6:نظرت راجع به سینمای قدیم ایران چیه؟

    از سینمای ما قبل بهروز وثوقی و کیمیایی خیلی خوشم نمیاد ، ولی تحولی که کیمیایی بوجود آورد و فیلمهاش رو خیلی دوست دارم ، حتی فیلمهای الان کیمیایی رو که میبینم شاید باب میل منتقدا نباشه ولی برای ماها که دل سپرده ی استادیم درون مایه های رفاقت و خیانت و چاقو هنوزم راضی کننده هست ...

    7: اگه قرار باشه یکی رو از تاریخ فوتبال ایران خط بزنی کیه؟؟

    من سیاست جذب حداکثری رو دوست دارم

    " به نظرم" کسی نیست که گناهی اندازه ی حذف شدن از تاریخ فوتبال ایران کرده باشه ...

    8:جدیدا توی ال کلاسیکو ها شاهد این هستیم که رئال اول پیش می افته ولی بارسا با صبر و حوصله جبران میکنه بنظرت چرا اینجوریه؟؟

    خب رئال بعد از 5-0 فرم بازی در برابر بارسا رو دفاعی کرد ، بعد از اینکه کم کم به نباختن عادت کرد مجددا الان باز تر در مقابل بارسا بازی میکنه و از طرفی هم تیم و هم مربی تجربه ی زیادی در برابر این بارسا دارن ، به همین دلیل فکر میکنم شروع های خوب رئال و اینکه معمولا در نیمه ی دوم کم میارن به همین علت باشه که عمده ی انرژیشون در نیمه ی اول صرف پرس و دویدن و لو ندادن توپ میشه و باعث میشه معمولا شروع های بهتری از رئال ببینیم .

    9:توی قسمت گالری عکس بیشتر کاربرا عکس بچیگشون رو گذاشتن شما چرا نذاشتی؟؟ ( عکس که حتما داری)

    اتفاقا من هم عکسمو گذاشتم ، دو تا هم گذاشتم

    سرچ کنی توی اون تاپیک عکس کودکی کاربران پیداشون میکنی /

    10:تیکه کلام داری؟؟ چیه؟؟

    " جدی ؟"

    11: اینم حذف شد

    اینم مرسی !

    12:خاطره انگیز ترین ترانه ای که شنیدی؟

    خاکستری - ابی

    13:بنظرت پینتو میتونه یه روز تبدیل به دروازبان اول بارسا بشه؟

    فکر میکنم این اتفاق نمی افته ، حداقل پینتو در شرایط سنی ای نیست که این اتفاق براش بیفته _ هرچند در دنیای دروازه بانی بالای 30 سال تازه دوران شکوفایی هست ولی نه برای دروازه بانی که همیشه نیمکت نشین بوده ...


    14:گوش خراش ترین صدایی که شنیدی؟

    اکثر موزیک های راک !

    15: رئال اگه قرار باشه توی نیمه نهایی c l به بارسا یا دورتموند بخوره کدومو ترجیح میدی؟ چرا؟

    من دورتموندو ترجیح میدم ، چون حذف کردنش خیلی راحت تر از بارساست

    16: اگه فینال باشه نظرت عوض نمیشه؟ ؟ بازم چرا؟

    بازم نه ؛ چون بردن بارسا خیلی سخت تر از بردن دورتمونده

    17: این سوالو اگه خواستی جواب نده
    توی دریا چه اتفاقی برات افتاده که دیگه حاضر به شنا نیستی؟؟

    دریا به ظاهر آروم میومد فقط اندکی جلوش موج بود ، من و رفیقم هم توی محدوده ی شنا ممنوع بودیم ولی اونطرف تر عده ای داشتن شنا میکردن ، ما هم رفتیم توی آب و رفیقم از من جلوتر رفته بود ، من احساس میکردم یه مقدارکمی کشش داره دریا و داره به سمت داخل میکشه ، از رفیقم که جلوتر بود پرسیدم تو هم همین حسو داری که گفت نه ؛ تا این لحظه آب تقریبا تا نافم بود ، یه موج اومد آب رسید تا گردنم ، موج دوم که اومد دیگه آب رسیده بود بالای سرم و پام به زمین نمیرسید ، هی میومدم بالا و رفیقمو صدا میکردم و کمک میخواستم ولی اون فکر میکرد دارم مسخره بازی درمیارم ولی وقتی دید جدی شده قضیه اومد کمکم ؛ نکته ی بد اینکه من اون موقع در شوک بودم و هرچی رفیقم میگفت نمیشنیدم و از طرفی نگران بودم نکنه خودش هم اتفاقی بیفته براش چون زن و بچه داره تا اینکه رفیقم اومد و یه سیلی محکم زد تو گوشم و تا حدی از شوک خارج شدم ولی بازم دست و پا زدنام بی فایده بود ، آخر رفیقم منو از یقه ی تاپی که تنم بود گرفت و روی موجی که میومد هلم داد تا به ساحل رسیدیم و جاتون خالی مامورین پلیس حاضر در محوطه و نیز غریق نجات ها یی که با موتور از اونطرف رسوندن خودشونو حسابی از خجالتمون در اومدن !!!

    تنها چیزی که من وسط آب به ذهنم اومد این بود که " تموم شد ؟ همه ی زندگی همین بود ؟ "

    و اینکه دقیقا تا 1ساعت و 45 دقیقه قلب من توی ساحل داشت تند تند میزد ...


    18: بهترین استادیوم حال حاضر دنیا؟؟

    ماراکانا

    19: استعداد عامل موفقیته یا تمرین؟؟؟

    استعداد که باشه زودتر میشه به موفقیت رسید ؛ بهترین مثال استعداد و پشتکار مسی و رونالدو هستن .
    پیشاپیش بابت جوابا ممنون


    ممنون از شما

  2. 14 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #142
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    عمو کسری [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] :دی





    سلام دوباره

    سلام بر تو

    بعد از 12 ساعت خواب جانانه، اومدم سراغت!

    خوش به حالت ؛ آخرین باری که بیشتر از 6 ساعت خوابیده باشم رو یادم نمیاد

    دوم اینکه من هرگونه ارتباطم با اون قضیه رو به شدت تکذیب میکنم




    1. چقدر از آدمای خالیبند دوری میکنی؟

    اصلا دوری نمیکنم

    اتفاقا من بهترین " گوش مفت " برای اینجور افراد هستم /


    2. درباره تصویر آواترت یه توضیح بده (امیدوارم سوال تکراری نباشه).

    داییمه آقاجان ؛ رامیز دایی

    3. به نظرت کادر فنی انجمن ورزش کافی هست؟ زیاد/کم نیست؟

    از نظر من کم هست ، اما این صرفا نظر منه و تیم انجمن ورزش از من و 4 نفر دیگه که یکیش هم خودتی تشکیل شده ؛ پس فعلا به صورت پیش فرض من در اقلیت غریبی هستم


    4. تو این 3-4 سال اخیر، رئال خرید های بدتری داشته، یا بارسلونا؟ البته بدون شک قیمت بازیکن های رئال، در اکثر موارد از رقیبش بیشتر هست، اما بیشتر سر تعداد خرید ها تاکید دارم.

    "شاید" خریدهای بارسا به خوبی رئال نبوده باشن ولی افتخاراتی که بدست آوردن باعث شده تا تمام نفاط ضعف اونها پوشش داده بشه ...


    5. آکادمی رئال یا بارسلونا؟ به نظرت دلیل اینکه آکادمی اونا تو این چندسال صدا کرده، کیفیت خود آکادمی و برتریش نسبت به رئال هست، یا اینکه تبلیغات زیادی که روش میشه + به بازیکنا فرصت بازی تو تیم اصلی رو مدن؟

    آکادمی بارسا ؛ بیا واقع بین باشیم .

    امثال موراتا و ناچو آیا کیفیتی نظیر پدرو و تیاگو و مونتویا و ... دارن به نظرت ؟ ( هیچ صحبتی از مسی و ژاوی و پیکه و سسک و پویول و اینیستا نمیکنم البته .)


    6. پشتکار یا استعداد؟ اگه قرار بود یکی رو انتخاب کنی، کدوم رو میپسندیدی؟

    قطعا استعداد ، استعداد داشته باشی راهت برای رسیدن به موفقیت کوتاه تر میشه .

    7. این جمله از کیه: "تغییری باش که میخوای در بقیه ببینی" (خودم به فارسی برگردوندم )

    نمیدونم ، بگو باهاش آشنا شیم

    8. بطور میانگین در روز چند ساعت به انجمن سر میزنی و اولین جایی که میری کجاست؟

    نزدیک 5-6 ساعت و بلکه هم بیشتر ، اولین جایی که سر میزنم متفرقه هستش .


    9. تا حالا تو خیابون دعوا کردی؟ نه؟ خب تو مدرسه چی؟ اینو که دیگه آره چوب خوردی یا زدی؟!

    تو خیابون که نه ؛ ولی تو مدرسه که گفتم بک آپ بچه ها بودم و در مواقع بحرانی وارد صحنه میشدم و مجلسو دست میگرفتم


    10. گویا دست به شعرت هم خوبا شاهنامه فردوسی از کیست؟ دیوان حافظ چطور؟ یه بیت از حافظ واسه بچه ها بگو، بجا شب یلدا که در پیش هست!

    حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی ... دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

    یکی دیگه هم میگم :

    گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند ... جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد ( اشاره به شیخنا و مولانا حسین بن منصور حلاج داره )


    11. به نظرت این پیشگویی آقای داموس درسته؟ دلت میخواد که درست باشه؟! اگه نه، انگیزت واسه زندگی چیه؟

    عمو ناصر ! از این حرفا زیاد زده ، راحت میشه هرکلی گویی رو به یه چیزی وصلش کنیم ؛ برای سرگرمی و خنده خوبه این چیزا .


    نه اصلا دلم نمیخواد درست باشه ؛ خیلی کارا مونده که توی دنیا هنوز انجام نشده ، مخصوصا ما دهه شصتیا باید خیلی چیزا برامون عوض بشه


    راستی، در محفل عاشقان خوشا رقصیدن، دامن ز بساط عافیت برچیدن

    خوشا عافیتی که با رقصیدن در مجلس عشاق برچیده بشه ...

  4. 12 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #143
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    سری سوم [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] جان :



    با سلام مجدد.
    سری سوم سوالات.

    منم ایضا سلام مجدد

    درهم/
    1-یه جمله بگو:
    چشمان قرمز علی پروین

    وای به حال اون بازیکنایی که باعث خشم پروین میشدن

    سبیل مظلومی

    با سبیل چهره ی دوست داشتنی تری داشت


    دخالت فنی عابدینی

    خودش بدترین مدیری که تا به حال دیدم ؛ فاقد دانش فنی لازم / دخالتش هم ضعف شخصیتی مربیاش رو میرسونه و جالبه خودش به این قضیه افتخار میکنه !!!


    تاپیک بی ادب ترین کاربر

    سوای از مقامی که کسب کردی باید بگم که چنین تاپیکهایی رو دیگه هرگز در انجمنهای ورزش نخواهیم داشت

    ریاضت اقتصادی یا اقتصاد مقاومتی

    قطعا ریاضت اقتصادی ؛ این اقتصاد مقاومتی از اون حرفاست !!!

    محمد الدعایه

    بهترین دروازه بان تاریخ قاره ی آسیا ، البته بعد از احمد رضا عابدزاده و ناصر حجازی

    چه گوارا

    شادنوش

    جدای از شوخی ؛ به نقل قول سارتر بسنده میکنم ؛ "کاملترین انسان عصر ما "

    تیم ملی فوتبال بحرین

    شش تایی ها / دیگه کار ناتمومی باهاشون نداریم ...

    فرناندو هیرو

    یکی از بهترین سوئیپر های دنیا

    کلیزمن

    اون صحنه ی منزجر کننده ی تور دروازه ی عابدزاده هیچوقت از یادم نمیره ...


    2-تا الان شده که بازداشت بشی؟دلیلش رو اگه میشه بگی یا حداقل احساست رو از زمان بازداشت بودن؟

    آره ؛ 1 شب .

    راستش برادرم به خاطر یک مساله ی شخصی با یک دکتری درگیر شده بود ، اومده بود خونه و راکت تنیس ویلسون استیلی که یادگاری عموم بود رو برداشته بود و رفته بود سراغ دکتره و درگیر شده بودن . کار به کلانتری و 110 کشید ..


    شبش ما از همه جا بیخبر رفتیم به افسر نگهبان کلانتری 127 یا 126 هفت حوض من باب مزاح گفتیم "جناب سرکار من برادر متهمم " /

    نمیدونم چی شد قاطی کرد به سربازه گفت " این .... رو هم ببر بنداز ور دل داداشش اینم لنگه ی همون ... ه "

    خلاصه ما شب در مجاورت داداشمون بودیم ؛ فردا صبحش ما رو آزاد کردن و داداشمون رو هم روونه ی دادسرا کردن ...

    فقط دو تا نکته :

    روز بعدش که آزاد شدم احساس کردم چقدر تهران عوض شده ، چقدر ماشینا و خیابونا عوض شدن

    دوم هم اینکه هنوز که هنوزه دارم میرم به اون کلانتری تا اون راکت ویلسون رو بگیرم ولی نمیدنش بهم ( آلت جرم رو میگم )

    3-سروش آدم دموکراتیک یا نه؟

    من یک دیکتاتور درونی دارم که خیلی سعی میکنم کنترلش کنم ولی وقتایی که عصبانی میشم به یه دیکتاتور مطلق تبدیل میشم متاسفانه ...

    4-نظرت در مورد کسایی که میان روی صندلی داغ میشینن و به جای جواب دادن به سوالات اون هارو میپیچونن چیه؟از آرمان پرسیدم گفت که این حق اونهاست که به برخی سوالات جواب ندان.اما بنظرت بهتر نیست جواب دهنده عنوان کنه به سوالا مورد نظر جواب نمیدم تا اینکه با جوابهای .....پاسخگوی اونها باشه!
    خود شما چی.تا الان چقدر صادقانه پاسخگوی سوالات بودین؟

    ضمن اینکه مواضع من به مواضع شخص آرمان نزدیک تر است این سوالت منو یاد مصاحبه ی آقای احمدی نژاد با یک خبرگزاری خارجی انداخت که در جواب یک خبرنگاری که درخواست داشت یک سوال خاص رو ایشون حتما با بله / خیر پاسخ بده گفت " شما میتونی هر سوالی خواستی بپرسی ولی نمیتونی به من بگی که چجوری جواب بدم "

    فکر میکنم تا الان سوالی نبوده که اونقدر سخت و پیچیده باشه که وسوسه بشم به عدم صداقت رو بیارم ...

    5-آیتم های رسیدن به موفقیت در هر اجتماعی متفاوته!بنظرت در ایران یه ادم موفق باید چه آیتم هایی رو داشته باشه؟

    3 تا پ باید داشته باشی :

    پول - پارتی - پشتکار


    6-چرا ملت و کشور المان منفورن؟ با وجود اینکه نسلها از جنگ فاصله داریم اما این کراهت هنوز وجود داره

    راستش من به شخصه همچین احساسی ندارم ولی فکر میکنم بیشتر مردمی این احساس رو دارن که مستقیما از آلمانها ضربه خوردن ، نمیدونم ژاپن رفتین یا نه ولی دید اونها هم نسبت به امریکایی ها دیدی آمیخته با تنفر هست ...

    7-جمله کار کار انگلیسیهاست ریشه در فرهنگ ما داره.اولا قبول داری این مطلب رو دوما چرا؟

    در حد توهمات دایی جان ناپلئونی قبولش دارم فقط

    این حرف بیشتر به درد توجیه ناکامیها و دشمن سازی ها میخوره .

    8-تا الان از زبان رمز استفاده کردی؟چرا؟

    نه ، اونقدر مسائلمون سری نبوده که ازش استفاده کنیم

    9-چقدر مطهری(شهید)رو میشناسی؟

    کم ، ولی هیجوقت نمیتونم با افکار ایشون و مرحوم شریعتی ارتباط برقرار کنم و استدلالاتشون رو درک کنم .


    10-اگر پپ سرمربی بایرن بشه.به نظرت چه تاثیری رو میتونه در فوتبال بایرن ایجاد کنه؟

    من فکر نمیکنم بتونه چیزی فراتر از اینی که بایرن هاینکس داره ارائه میده بتونه ارائه بده .

    11-تبانی در فوتبال ایران یه امر کاملا معمولیه.اما بیشتر تیم های پولدار و خصوصی دست به این کارها میزنن.حالا اگه معلوم بشه که پرسپولیس با تبانی فلان سال قهرمان شد،باز طرفدار اون تیم میمونی؟

    آره ، چون تیمه مهمه برای من نه افرادی که اسمشو با این کار خراب میکنن .

    12-حکم یا شلم؟چرا؟

    100% حکم ؛ اتفاقا الان دارم همزمان با جواب نوشتن جدید ترین ورژن حکم کامپیوتر رو بازی میکنم و ایراداش رو در میارم برای دوستی که طراحی میکنه بازی رو


    13-یه ورق باز فوق العاده خوب محلی(اهوازی)رو میشناسم که میگه:حکم 70درصد شانسه.اگه ورق سری بیاد یه بچه هم میتونه برنده بازی باشه(معمولا)اما شلم 30شانسه.اگر شما 11برگ برنده هم داشته باشید (سری)ممکنه همون یه برگ اضافه شما رو زمین بزنه.وباید خیلی زیرک و مکار باشید تا بتونید از پس این بازی بربیاید.
    نظرت چیه؟

    من فکر میکنم 50-50 باشه در حکم /

    توی حکم ، بازی خیلی مهمه ، ورق بازای قدیمی درست بازی کردن براشون از برد و باخت و حاکم کوت کردن مهمتره حتی ،

    هنر این نیست که دست خوب بیاری ، هنر اینه که با دست بد هم بهترین بازی رو انجام بدی ضمن اینکه حکم اینقدر روش برای بازی داره که فکر نمیکنم شلم داشته باشه ، توی حکم شما باید مثل شطرنج دست حریفتو بخونی و همینطور پیامهایی که یارت با ورقهاش میده رو درک کنی و به بازیش جواب بدی ، بدونی کی باید حکم لازم بدی و کی نباید اینکارو بکنی ، بدونی کجاها باید رد بدی و کجا ها باید ببری و کجاها باید آس خوری کنی و ...


    14-جنگ بشه حاضری داوطلبانه بری بجنگی؟چرا؟

    این سوال رو من از میثم توی صندلی داغ متفرقه پرسیدم که بنا به اقتضائات نتونست جواب بده ؛ ولی من از اونجاییکه محدودیتهای ایشونو ندارن جواب میدم :

    پاسخ من به این سوال یک " بله ی قاطع " هست ... شاید عقایدم در این مورد تاریخ گذشته به نظر برسه ولی مهم نیست برام :

    ما اگر مشکلی داشته باشیم با حکومت داخلی ( که داریم ) باید خودمون حلش کنیم نه اینکه دست به دامن خارجی بشیم ؛

    اینهمه جوونای همسن ما و کوچیکتر جونشونو گرفتن کف دستشون برای حراست از این خاک ، اهمال ما در این زمینه بی ارزش کردن و حرام کردن و پایمال کردن خون اون همه آدمه .

    همه ی اینا هم نباشه اهمال در این زمینه برای من به منزله ی ضایع کردن 28 ماه خدمت پدرم در بانه ی کردستانه ، جایی که یکی از همرزمای پدرم رو دستها و پاهاش رو قطع کردن و شکمشو کاملا پاره کردن و روده هاشو درآوردن ( عکسش رو هنوز پدرم داره ... ) ، حالا بگذریم که امروز پدر من هم جزو رزمنده های "اصلاح شده ی " دیروزه ...

    برای من صرفا بحث تمامیت ارضی مطرحه نه حفظ حکومت و به قول هیچکس :

    "بگو ما واسه جنگ حاضریم اگه طلبن "


    15-ارتباط چایی با سیاست؟

    نمیدونم

  6. 11 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #144
    آخر فروم باز گرافيكار's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,276

    پيش فرض

    سلام اخوی
    خوبی جناب متاهل

    اینترنت من وصل نشد مجبورم با همین ایرانسل زغالی سوالاتم رو مطرح کنم
    چون میدونم ادبیات و شعر رو دوست داری میخوام فعلا از این سمت بهت حمله کنم
    همین ابتدای کار خوشحالی خودم رو از بازگشت دلاورانه و باشکوهت از دل امواج خروشان دریا ابراز میکنم
    حالا که بحث دریا شد نظرت درباره این بیت از بیدل دهلوی چیه

    غریق آیی برون ار محرم اسرار سازندت
    که این دریا به قدر موج دست آشنا دارد

    شاملو غم بزرگ منه احساس میکنم نتونست خودش رو روی ورق بیاره و با دیوانی در گلو دروازه مرگ رو باز کرد
    فکر میکنی احساسم رنگ و بوی منطق داره یا صرفا یک احساسه


    نظرت در مورد آواتارم و البته اون بیت شعر که مربوط به یکی از غزلامه که البته دو بیتش هم توی امضام هست چیه؟


    هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
    هم رونق زمان شما نیز بگذرد
    آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
    بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
    در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
    این عوعوی سگان شما نیز بگذرد

    ابیاتی از قصیده معروف شاعر شهید سیف فرغانی که حتما قبلا خوندیش
    نظرت در مورد این شاعر چیه؟


    فکر میکنی چرا در مدت زمانی حدود ۱۰۰ سال و در اوج حکومت مغولها ما یا بهتره بگم دنیا صاحب سه چهره یا به عبارتی سه غول زیبا یعنی مولوی سعدی و حافظ میشه که هر کدومشون دنیای ادبیات رو دگرگون کردن؟
    چه اتفاقی توی این صد سال افتاده که چنین انسانهایی متولد شدن؟


    فکر نمیکنی در حق قیصر امین پور ظلم شد
    اینوریها قیصر رو اونوری میدونستن و اونوری ها قیصر رو اینوری


    شعر جنگ قیصر رو خوندی اگر نخوندی الان بخون و نظرت رو بگو
    فکر میکنی چقدر تونسته از چنگالهای قدرتمند شعار فاصله بگیره؟


    نظرت در مورد این بیت از شاعر هندی یعنی بیدل دهلوی چیه

    جان هیچ و جسد هیچ و نفس هیچ و بقا هیچ
    ای هستی تو ننگ عدم تا به کجا هیچ

    به نظر تو چنین نگاهی به این دنیا یا بهتره بگم دنیای فیزیکی درسته؟
    در مقابلش فکر میکنی نگاهی که دنیای متافیزیکی رو هیچ میدونه درسته؟


    دوست دارم اگر موفق به خوندن بعضی شعرام شدی یکی رو که بیشتر پسندیدی بگی


    فکر کنم برای سری اول کافیه

  8. 6 کاربر از گرافيكار بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #145
    کاربر فعال انجمن ورزش yuseph's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    زاوهاناریا
    پست ها
    1,927

    پيش فرض

    توضیحات/
    سوال9سری سوم:
    در مورد شهید مطهری من یکی از نظریاتش رو میگم خودت قضاوت کن:
    میگه انسان مومن کسیه که در ابتدا شک کرد!پس یه مومن آدمیست شکاک!
    در ادامه توضیح میده که شک کردن هم قاعده و اصول داره...
    بعد میگه انسان شکاک برای رفع شک رو به تحقیق میاره.پس یه مومن اهل تحقیق هست!یعنی محقق.
    در ادامه توضیح میده که تحقیق کردن دایره محدود نیست و الاآخر...
    بعد میگه انسان محقق به یقین میرسه.پس یه مومن اهل یقین هست.
    در ادامه توضیح میده که سوای از نتیج تحقیق خوب یا بد منجر به ایجاد یقین در فرد میشه.
    بعد میگه انسانی که به یقین برسه در دلش ایمان بوجود میاد!
    در ادامه هم درجات ایمان و ...رو توضیح میده.
    در آخر هم جمع بندی اینها انسان رو به مومن بودن میکشونن.البته توضیح میده که مومن به خیر بودن فرقی با مومن به شر بودن نداره! در نحوه رسیدن به درجه مومن بودن رو میگه.
    جالب ترین نقاط این بحث عبور از خط قرمزهاست و اینکه اون به هیچ خط قرمزی معتقد نبود.و همیشه اعتقاد داشت اطاعت کورکورانه و قبول هرچیزی با چشمان بسته نتنها موجب نیکروزی نمیشه بلکه فقط تیره روزی رو به ارمغان میاره..
    بهرحال این قسمتی از فلسفه مطهری شهید بود...

    سوال1سری سوم:
    مقام اول اون جا رو بردیا با اختلاف زیاد برنده شد.وما مقام خاصی نتونستیم کسب کنیم.

    سری چهارم سوالات/
    1-چرا دوست داری همه چیز تحت کنترلت باشه؟
    2-ماورا الطبیعه واقعیت یا توهوم؟
    3-چرا قرآن وجود سحر وجادویا ایام نحس و آیام خیر ویا قمر دعقرب ستارگان رو تایید میکنه اما ما اونها رو خرافات میدونیم و غیر واقعی؟
    4- دوست داری در کارهای انسان دوستانه شرکت کنی؟تا الان قدمی هم برداشتی؟مثل ثبت نام در هلال احمر یا....
    5-گفتی که نقش مدیران در کمرنگ شدن حضور کاربران پی سی ورد خیلی خیلی پایینه(5%)به نظر تو کاربران معمولی هم با شما موافق هستن؟چرا؟
    6-وجود غرور کاذب بین مسئولین برخی انجمن های پی سی ورد رو قبول داری؟حتی کاربرهای فعالشون هم همین مشکل رو دارن؟
    میتونم با ذکر مدک و اسم و...ثابت کنم اصلا یکی از انجمنهای مهم پی سی ورد کلا تعطیله با اینی که5تا مسئول داره و 7تا تقریبا کاربر فعال!اونها کار هاشون رو از طریق پروفایل دنبال میکنن.در توجیه کارشون هم عنوان میکنن که مطالب تکراری شدن و نیاز به حضور ما نیست ما برای مباحث فوق تخصصی بالاتر وارد بحث میشیم و از این حرفها...
    بهرحال ما دلسوزانه دوست داریم که اگه کسی مشکلی داشته باشه با اغوش باز ازش استقبال بشه و تا حد امکان مشکلش حل بشه.همین.
    7-استرس و نگرانی در زمان ازدواج به بیش از5برابر زمان تجرد افزایش پیدا میکنه(معمولا برای مردها)!قبول داری این حرف رو؟چرا؟

    8-هرچه دلتنگ میخواهد بگو:


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    مرسی سروش جان.

  10. 7 کاربر از yuseph بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #146
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    میرسیم به علیرضای عزیز ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    سلام اخوی

    سلام علیکم من جمیع الجهات !

    خوبی جناب متاهل

    چون هنوز نفسی میاد و میره ؛ خوبم

    اینترنت من وصل نشد مجبورم با همین ایرانسل زغالی سوالاتم رو مطرح کنم

    اتفاقا من هم شبها با اینترنت ایرانسل کانکت میشم ؛ و سرعت بارگزاری صفحاتم هم خیلی خوبه

    چون میدونم ادبیات و شعر رو دوست داری میخوام فعلا از این سمت بهت حمله کنم

    با اینکه مدتیه خیلی برای ادبیات وقت نمیزارم ولی هرچه از دوست رسید نیکوست

    همین ابتدای کار خوشحالی خودم رو از بازگشت دلاورانه و باشکوهت از دل امواج خروشان دریا ابراز میکنم

    من متعلق به همه ی شما هستم

    حالا که بحث دریا شد نظرت درباره این بیت از بیدل دهلوی چیه

    غریق آیی برون ار محرم اسرار سازندت
    که این دریا به قدر موج دست آشنا دارد

    ایکاش دریایی که من توش بودم هم اندازه ی امواجش دست آشنا داشت /

    سوای از مفهوم امیدواری ای که انتزاع میشه از این بیت و فضای امیدوار کنندش ؛ چینش کلمات این بیت بدجور منو یاد شیخنا و مولانا حسین بن منصور انداخت ؛ به خصوص که ابتدای بخش منصور در تذکره الاولیاء بعد از "آن قتیل الله فی سبیل الله ، آن شیر بیشه ی تحقیق ... " به این اشاره میکنه که "آن غرقه ی دریای مواج ... " ... .

    "اطعلناه سر من اسرارنا ، فهذا جزاء من یفشی سر الملوک "

    چون بحث دریا شد منم یه بیت بگم

    هم نفس با سنگ ساحل ماجراها دیده ام .... موج در موج خروش خشم دریا دیده ام


    شاملو غم بزرگ منه احساس میکنم نتونست خودش رو روی ورق بیاره و با دیوانی در گلو دروازه مرگ رو باز کرد
    فکر میکنی احساسم رنگ و بوی منطق داره یا صرفا یک احساسه


    کاملا موافقم /

    شاملو غم بزرگ کدوم شعر دوستی نیست برادر ؟ شاملو مطمئنا بزرگترین حسرت معاصر ما باشه شاید ، هم از اینوری ها خورد و هم از اون وری ها ( قبلی ها و فعلی ها ) ...

    زندگی ای سراسر تلخی و رنج و نا مهربانی اصلا حق شاملو نبود ؛ و از همه بدتر چه پایان سختی داشت زندگیش ...

    و متاسفانه میبینیم که حتی به سنگ مزارش هم بی احترامی میشه و تخریب میشه ؛ سوال بزرگ از تقدیر اینه که چرا و به کدامین گناه ؟


    نظرت در مورد آواتارم و البته اون بیت شعر که مربوط به یکی از غزلامه که البته دو بیتش هم توی امضام هست چیه؟

    یه چیزی بگم شاید جالب باشه ؛ من تا همین الان فکر میکردم اونی که روی آواتارت نوشته شده سپیده ؛ یعنی من همیشه به فرم سپید میدیدمش و میخوندمش تا الان که گفتی بخشی از امضاته

    من از لحاظ سواد ادبی خودمو در جایی نمیبینم که نظر نقد گونه بدم و فقط میتونم بگم ایکاش کامل این غزل رو برام بزاری چون فضای بیت آواتارت رو با فضای دو بیت امضات نمیتونم ارتباط بدم در حال حاضر . ( در شعر نو هم تا جایی که خاطرم میاد این غزلت نبود )

    +
    خوبه که ما با این کارها مثل صحبت کردن راجع به شاملو و به یادش بودن حتی از طریق آواتار و امضامون حداقل پیش خودمون ازش تشکری کرده باشیم به خاطر همه ی دردهایی که کشید و دم برنیاورد ...


    هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
    هم رونق زمان شما نیز بگذرد
    آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
    بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
    در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
    این عوعوی سگان شما نیز بگذرد

    ابیاتی از قصیده معروف شاعر شهید سیف فرغانی که حتما قبلا خوندیش
    نظرت در مورد این شاعر چیه؟

    آره خوندمش ؛ زمان اعتراضات به نتایج انتخابات 88 این شعر جزوی از پلاکاردهای طیف رادیکال معترضین شده بود در تهران ؛ و همینطور لقلقه ی زبان اپوزیسیون خارج از کشور .

    از نظر من سیف درخشان ترین واکنش به حمله ی مغولها رو با این قصیده نشون داد ... قصیده ای که از واژه به واژه اش میشه خیلی راحت حس وطن دوستی و بغض فروخفته ی شاعر رو حس کرد ...

    فکر میکنی چرا در مدت زمانی حدود ۱۰۰ سال و در اوج حکومت مغولها ما یا بهتره بگم دنیا صاحب سه چهره یا به عبارتی سه غول زیبا یعنی مولوی سعدی و حافظ میشه که هر کدومشون دنیای ادبیات رو دگرگون کردن؟
    چه اتفاقی توی این صد سال افتاده که چنین انسانهایی متولد شدن؟

    من اینو به یه تشبیه لطیف حواله میدم ؛ " این " واکنش زبان پارسی برای پاسداری از خویش و ایستادگیش در برابر قومی بود که فقط نابودی رو بلد بود ...


    زبانی که حتی حمله ی اعراب هم نتونست از بین ببره اونو .


    فکر نمیکنی در حق قیصر امین پور ظلم شد
    اینوریها قیصر رو اونوری میدونستن و اونوری ها قیصر رو اینوری

    من فکر میکنم که این ظلم رو بیشتر طرفداران و نزدیکان قیصر امین پور در حقش کردن و در حالیکه که خودش با ظرافت خاصی تا جایی که میتونست از وارد شدن به بازیهای جناحی پرهیز میکرد ولی بعد از فقدانش این طرفدارانش بودن که اونو وارد مرزبندی ها کردن ؛ یکی گفت سردار شعر انقلابه و یکی میگفت چون در شب های شعری که با حضور رهبر برگزار میشه شرکت نمیکنه پس با اینطرفی هاست ...

    یا اسماعیل امینی از عصای موسوی قیصر در نشست نقد شعر انقلاب و باطل کردن سحر برگزار کنندگان اون نشست گفت ...

    یا بی بی سی اومد و هزارتا تحلیل کرد بعد از قیصر ... همه ی اینا باعث شده تا این وسط فقط به خاطره ی قیصر خدشه وارد بشه ...


    شعر جنگ قیصر رو خوندی اگر نخوندی الان بخون و نظرت رو بگو
    فکر میکنی چقدر تونسته از چنگالهای قدرتمند شعار فاصله بگیره؟

    من فکر میکنم تاثیر گذارترین شعر و عاری ترین شعر از شعار با موضوع دفاع مقدس همین شعر باشه ؛ مخصوصا جایی که در آخر شعر دوباره تکرار و تاکید میکنه "باید سلاح تیز تری برداشت ... دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست " مشخصا داره شعار گرایی رو محکوم میکنه . یا حتی شاید داره خودشو هم نقد میکنه در این باره ...


    نظرت در مورد این بیت از شاعر هندی یعنی بیدل دهلوی چیه

    جان هیچ و جسد هیچ و نفس هیچ و بقا هیچ
    ای هستی تو ننگ عدم تا به کجا هیچ

    به نظر تو چنین نگاهی به این دنیا یا بهتره بگم دنیای فیزیکی درسته؟
    در مقابلش فکر میکنی نگاهی که دنیای متافیزیکی رو هیچ میدونه درسته؟

    البته بیدل استاد بازی با واژه ی "هیچ" بوده و خیلی ها معتقدن هیچ های بیدل رو میشه ازش مفاهیم پارادوکسیکال و چند جانبه برداشت کرد ؛ اما توی بیت بالا بیدل حتی هستی و وجود آدمی رو ننگی بر دامن نیستی میدونه !

    من در کل با مطلق پنداری مخالفم چون نمیشه باقی زوایا رو در نظر گرفت و فقط یک خط مستقیم داریم ...



    دوست دارم اگر موفق به خوندن بعضی شعرام شدی یکی رو که بیشتر پسندیدی بگی

    زیاد موفق شدم در این زمینه

    من اینو خیلی دوست دارم ؛ از قضا این شعرت مربوط به جنگه ( که من هم از حفظ تایپش میکنم ):


      محتوای مخفی: دریا متلاطم شد و طوفان بغلت کرد  


    آن روز که در بدرقه قرآن بغلت کرد ..... این دست تورا بوسه زد و آن بغلت کرد
    جا پای تورا پشت سرت آب که دادند ..... از کوچه گذشتی و خیابان بغلت کرد
    بر خاکی پیراهن توبرف نشست و ..... بوئید تو را سوز و زمستان بغلت کرد
    پوتین تو در خط مقدم به خود آمد ..... یک باد پر از موی پریشان بغلت کرد
    امواج به پاهای عبور تو رسیدند ..... دریا متلاطم شد و طوفان بغلت کرد
    خمپاره کنار تنت آغوش که وا کرد ..... ترکش به تو دل داد و فراوان بغلت کرد
    یک پنجره ازسمت خدا رو به تو وا شد ..... از مرگ جدا شد بدنت جان بغلت کرد
    یک تکه کفن دور پلاک تو گره خورد ..... این خاک تورا بوسه زد و آن بغلت کرد
    ابر آمد و یک بغض گره خورده رها شد ..... باران به سرت ریخت نه ، باران بغلت کرد


    فکر کنم برای سری اول کافیه

    سری اول ، ادبیاتی ، بسیار تامل برانگیز و بسیار خوب بود برای من ؛ البته اگه با پرگوییهام حوصله ی بعضی از دوستانو هم سر بردم معذرت میخوام

  12. 5 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #147
    آخر فروم باز گرافيكار's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    2,276

    پيش فرض

    میدونستم اطلاعاتت در مورد ادبیات فراتر از یه دوست داشتن و یک علاقه مندی به ادبیاته
    دستت درد نکنه لذت بردم


    نمیخوام زیاد از شعرای خودم توی این دیالوگ استفاده کنم اما یه سوال فنی دارم که بهتره برای باز کردنش از شعرای خودم مثال بزنم

    این یه رباعیه با گرایش طنز

    سرگشتگی همیشه دارد روحم
    در سینه باد ریشه دارد روحم
    یک عاشق خائنم، دو رويم، در كل
    يك عالمه خورده شيشه دارد روحم

    سروش جان من واقعا احساس ميكنم اينجوري نيستم يعني روحم واقعا اينقدر خورده شيشه نداره برام سواله كه چرا شاعر گاهي در تعريف جوششي و ناخودآگاه خودش مرتكب چنين ابياتي ميشه
    فكر ميكني واقعا اين يك تعريف حقيقي از ذات شاعره يا شاعر گاهي براي رسوندن پيامش چنين بيرحميهايي در مورد خودش ميكنه؟


    نظرت در مورد سگ ولگرد صادق هدايت چيه؟ بيشتر منظورم اينه كه فكر ميكني اون سگ ولگرد نماد چيه؟


    وقتي از خدمت پدرت در بانه كردستان گفتي كلماتت بسيار نيرومند بودن و سرشار از انرژي
    پيامهايي كه سينه به سينه و نسل به نسل منتقل ميشن فوق العاده قوي هستن و به شكلي در ذهن ريشه ميزنن كه گاهي انسان توانايي هيچ دفاعي در مقابلشون نداره دقيقا مثل پيامهايي كه از پدرت به تو منتقل شده
    فكر ميكني اين مسئله خوبه يا بد؟ شايد بهتره ازت درخواست كنم از ديدگاه خودت اين فرهنگ رو آسيب شناسي كني.


    در همه كشورها كشتگان جنگهاشون رو بسيار با احترام ياد ميكنن
    مثلا در ژاپن براي شهداي جنگ جهاني دومشون سالانه نزديك ٩٠٠٠ مراسم گرفته ميشه از يادواره هايي در سطح مدارس گرفته تا نمايشگاه هاي نقاشي و همايشهاي ادبي
    روسها آمريكاييها و... آمارشون گاه بالاتر از اينهاست اما چرا در ايران تنها بعد از گذشت دو دهه شهداي جنگ ارزش خودشون رو در بين توده مردم از دست ميدن
    اجازه بده يه مثال تلخ بزنم
    حسين فهميده براي حفظ ناموس و قاموس ما زير تانك رفت اما بعد از دو دهه ما براي ناموسش جك ساختيم
    آيا ما ايرانيها به خاطر تاريخ سراسر جنگمون دلهامون سخت شده و نسبت به شهداي خودمون بيتفاوت شديم؟


    تاريخ گواهي ميده كه غربيها در قرن ١٧ ١٨ و ١٩ در اوج شرقشناسي در برخورد با بزرگان و انديشمندان ما امانت داران خوبي نبودن و خيلي از ايده ها تفكرات كشفها و ... رو به نام خودشون ثبت كردن مثلا يه نمونه كوچكش الگوي بينايي ابن هيثم
    اونا حتي به موش و گربه عبيد زاكاني هم رحم نكردن و بدون ذكر منبع داستانهاي زيادي ازش ساختن
    فکر میکنی در این راه ما بیشتر مقصر بودیم یا اونا؟ اصلا با مرزبندی ما و اونا موافقی؟

  14. 3 کاربر از گرافيكار بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #148
    Crisis Manager kasra_khan2003's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    6,308

    پيش فرض

    سلام دوباره به تو یار قدیمی

    بریم سر اصل مطلب؟

    1. اول از همه بگو فال شب یلدات چی بود. معنیش چی میشه، آیا حضرت حافظ کارش درست بود؟

    2. یه سوال مدیریتی: چند نفر رو تا حالا بن کردی، یا اخطار دادی؟

    3. دیدی کسی که تازه دکتر شده، وقتی یه مریضی میمیره ناراحت میشه اما کم کم این حس رو از دست میده، بخاطر تکرار این اتفاق، الان حذف پست کاربران و به خصوص دوستات، برای تو اینجوری شده؟ یعنی راحت دکمه ی حذف رو میزنی؟!

    4. جز این انجمن، جای دیگه ای هم فعالیت جدی داری؟ کجا، چه فعالیتی...

    5. تا حالا شده کسی تو پیغام خصوصی، بخاطر اعمال قانونی که کردی، بهت توهین کنه؟ چند بار، چطور جواب دادی، اصلاً شده از مدیریت خسته بشی و بخوای بکشی کنار؟

    6. چقدر سعی کردی که بعد از مدیر شدنت، فاصله ای بین دوستات که تا دیروز هم رده بودین، با خودت نیفته، اینکه دیدشون نسبت به تو عوض نشه؟

    7. مشکلات مدیر بودنت اینجا چی هست؟ تو زمینه ی رابطت با دیگران. چه تاثیری گذاشته که ناراحتی/خوشحالی؟
    Last edited by kasra_khan2003; 21-12-2012 at 10:28.

  16. این کاربر از kasra_khan2003 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #149
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    با پوزش از تاخیر بوجود اومده

    سری بعدی یوسف جان :



    توضیحات/
    سوال9سری سوم:
    در مورد شهید مطهری من یکی از نظریاتش رو میگم خودت قضاوت کن:
    میگه انسان مومن کسیه که در ابتدا شک کرد!پس یه مومن آدمیست شکاک!
    در ادامه توضیح میده که شک کردن هم قاعده و اصول داره...
    بعد میگه انسان شکاک برای رفع شک رو به تحقیق میاره.پس یه مومن اهل تحقیق هست!یعنی محقق.
    در ادامه توضیح میده که تحقیق کردن دایره محدود نیست و الاآخر...
    بعد میگه انسان محقق به یقین میرسه.پس یه مومن اهل یقین هست.
    در ادامه توضیح میده که سوای از نتیج تحقیق خوب یا بد منجر به ایجاد یقین در فرد میشه.
    بعد میگه انسانی که به یقین برسه در دلش ایمان بوجود میاد!
    در ادامه هم درجات ایمان و ...رو توضیح میده.
    در آخر هم جمع بندی اینها انسان رو به مومن بودن میکشونن.البته توضیح میده که مومن به خیر بودن فرقی با مومن به شر بودن نداره! در نحوه رسیدن به درجه مومن بودن رو میگه.
    جالب ترین نقاط این بحث عبور از خط قرمزهاست و اینکه اون به هیچ خط قرمزی معتقد نبود.و همیشه اعتقاد داشت اطاعت کورکورانه و قبول هرچیزی با چشمان بسته نتنها موجب نیکروزی نمیشه بلکه فقط تیره روزی رو به ارمغان میاره..
    بهرحال این قسمتی از فلسفه مطهری شهید بود...

    اولا که من در این نظر شهید مطهری انواعی از مغلطه رو میبینم ؛ مغالطه ی تعمیم ناروا و یا حتی مغالطه ی نادیده گرفتن شروط قیاس .

    در سخنان دکتر شریعتی هم بعضا این موارد و مغالطات یافت میشه ؛ اما علت فراگیر شدن اندیشه های این عزیزان به نظر من همین مغالطاتی هست که اکثرا هم ناخواسته بوده ( یعنی اندیشمند قصد و غرض قبلی نداشته اما با دادن آدرس اشتباهی ناخواسته بعضا مطالب نادرست رو درست نشون میدن )

    اما پاراگراف آخری که نوشتی نشون از بینش صحیح شهید مطهری داره هرچند که به نظرم در بیان محتوا ایراداتی وجود داره که من نوعی نمیتونم بپذیرم .

    به هرحال من برای احترام به این بزرگواران ترجیح میدم بیشتر از این وارد نظرات شخصی خودم در این رابطه نشم


    سوال1سری سوم:
    مقام اول اون جا رو بردیا با اختلاف زیاد برنده شد.وما مقام خاصی نتونستیم کسب کنیم.

    بالاخره مقام دومی هم بد نیست

    سری چهارم سوالات/
    1-چرا دوست داری همه چیز تحت کنترلت باشه؟

    شاید از اون دیکتاتور درونی میاد این خصیصه ی رفتاری من ؛ به همین علت هم شاید باشه که تمایلی به شنا ندارم دیگه چون میدونم کنترلی روی دریا نمیتونم داشته باشم

    2-ماورا الطبیعه واقعیت یا توهوم؟

    من مدتیه یه سری تحقیقات و مشاهدات عینی رو شروع کردم در این زمینه ؛ یه سری اتفاقات عجیب و غریب هم افتاده برام

    مثلا من دو سه روزی شمال تنها بودم و در این دو سه شب انواع و اقسام اتفاقات عجیب و قریب و وحشتناک در شبها برام میفتاد ( خونه ی ما تقریبا یک ویلای جنگلی هست و اطرافش به اون صورت خبری از شهر نشینی نیست )

    البته من این اتفاقات رو که برای خانواده تعریف کردم همه منو متهم به توهم کردن و حتی تا مدتی هم سوژه خنده شده بودم

    ولی دقیقا دو هفته بعدش در اون خونه برای اعضای خانواده ( نزدیک به 12 نفر ) عینا بخشی از اون اتفاقات تکرار شد که باعث شد شب بعدش هیچکدوم از اعضای خونواده اونجا نمونن و برگردن تهران

    به هرحال این موردیه که من نمیتونم ردش کنم ولی چون نمیتونم اثباتش هم بکنم بنابراین فعلا جواب خاصی نداره اما یک دیالوگ در سریال سوپرنچرال بدجور این روزا منو قلقلک میده : "اون بیرون توی تاریکی سایه ها و چیزایی هست که واقعیت داره "


    3-چرا قرآن وجود سحر وجادویا ایام نحس و آیام خیر ویا قمر دعقرب ستارگان رو تایید میکنه اما ما اونها رو خرافات میدونیم و غیر واقعی؟

    به هرحال در این زمینه نظرات و عقاید افراد گوناگونه ؛ و البته موضوعاتی در زمینه ی گفته های قرآنی هست که من نمیتونم اینجا بهش بپردازم چون مطمئنا باب میل خیلی ها نخواهد بود .


    4- دوست داری در کارهای انسان دوستانه شرکت کنی؟تا الان قدمی هم برداشتی؟مثل ثبت نام در هلال احمر یا....

    به هرحال حس انسان دوستی در اکثر افرار وجود داره و فکر میکنم من هم در این زمینه در دسته ی اکثریت باشم ؛ من فعلا یکساله کارت اهدای عضو رو درخواست کردم که هنوز بدستم نرسیده البته و دوستان رو هم توصیه میکنم به این عمل .

    5-گفتی که نقش مدیران در کمرنگ شدن حضور کاربران پی سی ورد خیلی خیلی پایینه(5%)به نظر تو کاربران معمولی هم با شما موافق هستن؟چرا؟

    مطمئنا نظر کاربران با نظر من متفاوته ، به این علت که اعضای تیم مدیریت بعضا مواردی رو میبینن که و میدونن که کاربران عادی ازش بی خبر هستن و البته حرجی هم به هیچیک از طرفین نیست چون هر طرف با توجه به دیتاهایی که داره قضاوت میکنه و نظر میده .

    اما از نظر من نقش مدیریت در این زمینه خیلی نیست ، به طور مثال وقتی یه کاربری فضای فیس بوک رو میبینه و آزادی های درونش ، و نیز فضای انجمن رو که بعضا از گذاشتن یک آهنگ از برخی خواننده ها هم جلوگیری میشه مطمئنا اون کاربر به فیس بوک تمایل بیشتری نشون میده ( البته نقش انجمن و مدیران و گردانندگانش در این مسائل هیچه و این قوانین حاکم هست که محتوای مغایر با خودش رو نامناسب تشخیص میده و البته حرجی هم به قوانین نیست )


    6-وجود غرور کاذب بین مسئولین برخی انجمن های پی سی ورد رو قبول داری؟حتی کاربرهای فعالشون هم همین مشکل رو دارن؟
    میتونم با ذکر مدک و اسم و...ثابت کنم اصلا یکی از انجمنهای مهم پی سی ورد کلا تعطیله با اینی که5تا مسئول داره و 7تا تقریبا کاربر فعال!اونها کار هاشون رو از طریق پروفایل دنبال میکنن.در توجیه کارشون هم عنوان میکنن که مطالب تکراری شدن و نیاز به حضور ما نیست ما برای مباحث فوق تخصصی بالاتر وارد بحث میشیم و از این حرفها...
    بهرحال ما دلسوزانه دوست داریم که اگه کسی مشکلی داشته باشه با اغوش باز ازش استقبال بشه و تا حد امکان مشکلش حل بشه.همین.

    امید وارم از من اینو انتظار نداشته باشی که جواب قاطعی به این مسئله بدم ؛ فقط به این نکته بسنده میکنم که کاستی و ایراد در همه جا میتونه وجود داشته باشه و همین انجمن ورزش و متفرقه هم شاید در عمل دارای ایرادات زیادی باشن از لحاظ اجرا ، بنابراین من تنها پیشنهادی که میتونم بکنم اینه که این موارد رو دلسوزانه یا به مدیران ارشد و یا به ادمین های انجمن انتقال بدی .

    7-استرس و نگرانی در زمان ازدواج به بیش از5برابر زمان تجرد افزایش پیدا میکنه(معمولا برای مردها)!قبول داری این حرف رو؟چرا؟

    راستش من کلا آدم استرسی ای نیستم اما خوب حرفتو قبول دارم چون مطمئنا شروع تازه ، نگرانی هایی رو هم در پی خواهد داشت ( همونطور که خودت هم متاهلی و در این شرایط قرار داشتی و به خوبی تجربش کردی )

    در کل من با خونسردی کامل سعی میکنم با این قضایا برخورد کنم و بیشتر از اینکه استرس داشته باشم سعی میکنم بیشتر فکر کنم و تصمیم های منطقی بگیرم تا اینکه دچار احساسات بشم برای آینده .

    به هرحال حرف یک عمر تعهد هست و انسان متاهل دیگه نمیتونه مثل زمان تجردش تنهایی برای وقت و علایق و احساسات خودش تصمیم بگیره


    8-هرچه دلتنگ میخواهد بگو:


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    الهه ی رضایی نازنین ؛ به نظرم بهترین مجری برنامه ی های کودک در تاریخ تلویزیون ایران هستن .


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    امتحان املا



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    متاسفانه بهرام شفیع نمونه ی خوبی برای یک انسان متعالی نیست .


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    جبار سینک

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    بازی اوقات بیکاری در مدرسه ؛ و دفتر های نوستالژیک ما که روش خبری از بن تن و دیجیمون نبود


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    راستش چیزی خاصی به ذهنم متبادر نمیشه ، البته بنزین کوپنی دهه شصت بعضا به خاطرم میاد یه چیزایی


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    این 5 تومنی ها سفیدش هم بود

    کلکسیونی از سکه ها رو دارم



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    این دیگه اوج خاطره هست ؛ کلا ما موزیک رو با این کاستها شناختیم


    مرسی سروش جان.

    مرسی از تو

  18. 7 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #150
    Super Moderator Ezel's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5,302

    پيش فرض

    سری دوم علیرضا ی عزیز ( گرافیکار )


    میدونستم اطلاعاتت در مورد ادبیات فراتر از یه دوست داشتن و یک علاقه مندی به ادبیاته
    دستت درد نکنه لذت بردم

    نه دیگه در اون حد هم نیست ؛ همون علاقه مندی به ادبیات درست تره به نظرم

    نمیخوام زیاد از شعرای خودم توی این دیالوگ استفاده کنم اما یه سوال فنی دارم که بهتره برای باز کردنش از شعرای خودم مثال بزنم

    این یه رباعیه با گرایش طنز

    سرگشتگی همیشه دارد روحم
    در سینه باد ریشه دارد روحم
    یک عاشق خائنم، دو رويم، در كل
    يك عالمه خورده شيشه دارد روحم

    سروش جان من واقعا احساس ميكنم اينجوري نيستم يعني روحم واقعا اينقدر خورده شيشه نداره برام سواله كه چرا شاعر گاهي در تعريف جوششي و ناخودآگاه خودش مرتكب چنين ابياتي ميشه
    فكر ميكني واقعا اين يك تعريف حقيقي از ذات شاعره يا شاعر گاهي براي رسوندن پيامش چنين بيرحميهايي در مورد خودش ميكنه؟

    البته گفتم که سواد ادبی من در اندازه ای نیست که نظر فنی بخوای از من ؛ خودت استاد ادبیات هستی و اینایی که من مینویسم درس پس دادنه .

    راستش در کل ( فارغ از شعر خودت ) میتونه هر دو حالت صحیح باشه ؛ یعنی هم میتونه به معنی نقدی باشه که شاعر به خودش وارد میکنه ( و این نشانه ی فکری سالم هست ) و هم میتونه شاعر خودش رو نمادی از یک کلیت یا یک جمعیت در نظر گرفته باشه و پیامی رو برسونه ؛

    مثلا همین شعر جنگ قیصر که من فکر میکنم در وهله ی اول حتی به خودش نقد وارد میکنه .

    البته من مطمئنم که نمونه های دیگه ای از این خود تخریبی های هدفدار رو در شعر طنز امروز دیدم ولی چون مدتی بود خیلی درگیر ادبیات نبودم دچار نسیان شدم به نظرم و نمونه ی دیگه ای در حال حاضر به خاطرم نمیرسه متاسفانه .


    نظرت در مورد سگ ولگرد صادق هدايت چيه؟ بيشتر منظورم اينه كه فكر ميكني اون سگ ولگرد نماد چيه؟

    اول از همه چون من ارادت ویژه ای به صادق هدایت دارم بد نیست یه نقل قولی از احسان طبری در باره ی صادق هدایت بگم :

    هدایت صادق ترین و انسان ترین انسان عصر ما بود ...

    و علت اصلی این حرف احسان طبری خودکشی هدایت بود که تبلور صداقتش بود ...

    به نظر من کتاب سگ ولگرد از دو جایگاه قابل بررسیه : یکی از جایگاه بررسی اختلافات طبقاتی و دیگری از جایگاه درد و رنج هایی که اون سگ ولگرد کشید ؛ و نکته ی جالب اینکه به نظر من اون سگ ولگرد نماد خود صادق هدایته با تمام توهین ها و تحقیر ها و درد ها و رنج هایی که کشید و به اون سگ هم تعمیم داد در کتابش ؛ شاید اغراق نباشه اگر بگم قهرمان اکثر کتابهای هدایت خود اون بودن فقط کاراکتر هاشون عوض میشد ؛ مثال بارز دیگه "پیرمرد خنزر پنزری " هست که باز هم خود هدایتو میبینیم توش ...


    وقتي از خدمت پدرت در بانه كردستان گفتي كلماتت بسيار نيرومند بودن و سرشار از انرژي
    پيامهايي كه سينه به سينه و نسل به نسل منتقل ميشن فوق العاده قوي هستن و به شكلي در ذهن ريشه ميزنن كه گاهي انسان توانايي هيچ دفاعي در مقابلشون نداره دقيقا مثل پيامهايي كه از پدرت به تو منتقل شده
    فكر ميكني اين مسئله خوبه يا بد؟ شايد بهتره ازت درخواست كنم از ديدگاه خودت اين فرهنگ رو آسيب شناسي كني.

    اتفاقا این پیامها مستقیما از پدر به من منتقل نشده ؛ پدر من هیچوقت از خاطرات و فضای جبهه حداقل برای برای من نگفته ... اون یک مورد عکسی هم که گفتم کنجکاوی خودم بوده . من تنها چیزی که از جبهه ی پدر میدونم آلبوم های عکسش هست .

    من همونطور که گفتم پدرم جزو رزمنده های اصلاح شده ی امروزه ؛ و تمامی عقاید من در باره ی تمامیت ارضی حاصل به نتیجه رسیدن های خودم بوده و مساله ی اعتقادی و ایدئولوژیک و دیکته شده ای نیست . بلکه این پیامها رو شاید من بیشتر از سکوت پدر درک کرده باشم ....


    در همه كشورها كشتگان جنگهاشون رو بسيار با احترام ياد ميكنن
    مثلا در ژاپن براي شهداي جنگ جهاني دومشون سالانه نزديك ٩٠٠٠ مراسم گرفته ميشه از يادواره هايي در سطح مدارس گرفته تا نمايشگاه هاي نقاشي و همايشهاي ادبي
    روسها آمريكاييها و... آمارشون گاه بالاتر از اينهاست اما چرا در ايران تنها بعد از گذشت دو دهه شهداي جنگ ارزش خودشون رو در بين توده مردم از دست ميدن
    اجازه بده يه مثال تلخ بزنم
    حسين فهميده براي حفظ ناموس و قاموس ما زير تانك رفت اما بعد از دو دهه ما براي ناموسش جك ساختيم
    آيا ما ايرانيها به خاطر تاريخ سراسر جنگمون دلهامون سخت شده و نسبت به شهداي خودمون بيتفاوت شديم؟

    من فکر میکنم این بی تفاوتی ما و بعضا این کج دهنی های ما به اینگونه افراد تقصیر ما نباشه بلکه بیشتر به خاطر اینه که متاسفانه سر کوچکترین مساله ای این عزیزان رو مصادره کردن به نفع آرمانهایی که شاید خیلی از اون افرادی که شهید شدن این آرمانها براشون مساله نبوده باشه و صرفا مساله اشون تمامیت ارضی بوده باشه .

    این بیتفاوتی و بعضا بی احترامی ما به یاد این عزیزان به نظرم واکنش دفاعی ما هست ( مکانیزم دفاعی واپس روی یا رگرسیون ) به مصادره ی این افراد .


    تاريخ گواهي ميده كه غربيها در قرن ١٧ ١٨ و ١٩ در اوج شرقشناسي در برخورد با بزرگان و انديشمندان ما امانت داران خوبي نبودن و خيلي از ايده ها تفكرات كشفها و ... رو به نام خودشون ثبت كردن مثلا يه نمونه كوچكش الگوي بينايي ابن هيثم
    اونا حتي به موش و گربه عبيد زاكاني هم رحم نكردن و بدون ذكر منبع داستانهاي زيادي ازش ساختن
    فکر میکنی در این راه ما بیشتر مقصر بودیم یا اونا؟ اصلا با مرزبندی ما و اونا موافقی؟

    مسلما اهمال تاریخی ما در این زمینه بوده و اینکه معمولا حکومتهایی که بر سر کار بودن خیلی دغدغه ی این موارد رو نداشتن و نتیجتا این موارد بوجود اومده .

    یک مثال دیگه که میتونم بزنم اینه که ما ایرانیها برای آوردن منشور کوروش به سرزمین خودمون باید مدتها درخواست و تقاضا بدیم به بیگانه ها که منشور کوروش ما رو برای ما به نمایش بزارن !!!

    در این مورد من ایرادی رو متوجه "اونا" نمیدونم ؛ ما باید اموالمون رو سفت بچسبیم تا همسایمون رو بدنام نکنیم ؛ و از طرفی دزدی که مچش گرفته نشه پادشاهه

  20. 5 کاربر از Ezel بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •