مینویسم بدون تـــــــــو
بدون حضور تـــــــــــو
با دلی تنهـــــا
با هزار آه
با نگاهی بغض آلود به این فاصله
به این شب ها به این کاغذ های باطله
کاغذ هایی برای کشیدن لطافت نگات
برای بیان مخمل رنگ چشمات
بدون تــــــــو
این واژه دلتنگی چه معنای دلگیری دارد
چه وسعتی...چه رنگ شبگیری دارد
بدون تــــــــــو
سوگی دارد فضای اتاقم
و از با تــــــــو بودن خیال میبافم
اشک تمدید می شود در نگاهم
بدون تـــــــــــو آه بدون تـــــــــو...
پشت یک واژه آه
من تا همیشه تنها
ساده و کودکانه گریه میکنم![]()