تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 15 از 15 اولاول ... 51112131415
نمايش نتايج 141 به 148 از 148

نام تاپيک: سریال تا ثریا

  1. #141
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    من هیچ قسمتی رو ندیده بودم تا اینکه دیشب خوشبختانه یا بدبختانه دیددم که تا حدود ساعت 2 شب طول کشید
    چرا مدل فیلمبرداری اینجوری بود؟
    این خانمه( ثریا) از هر دری وارد میشد کلی عزت و احترام و...
    من که فقط دیشب دیدم.این آقا کلاهبرداره چرا همش مویه می کرد!
    اگه این قسمتی که من دیشب دیدم چکیده کل سریال بود من که اصلا خوشم نیومد
    به قول یکی از دوستان نمره پایین میدم بره بیفته
    : دی

  2. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #142
    پروفشنال ghermezeteh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    762

    پيش فرض

    من یکی از خوره های سریال های سیروس مقدم هستم .

    خداییش هر وقت سیروس سریال می سازه میگم دیگه نمیتونه سریاله بعدیش رو اینقدر قوی کار کنه .

    که میبینم بازم موفق میشه و امیدوارم که همیشه موفق باشه . ضمناً من از شماهایی که جوونید بعید می دیدم که از

    فیلمبرداری سیروس اشکال بگیرید . چون سبکش با سلیقه ما جوونا مچه ، اگر هم دقت کرده باشید توی عکساش تیمش جوونه .

    اگه در سال 50 تا سریال ساخته بشه 49 تاش دوربین ثابته حالا تو این یکی دوربین تکون بخوره اشکال داره .

    علاوه بر هیجانی که به فیلم میده تا حالا باعث شده که من پایه فیلمش حوصله ام سر نره . اینا همش خلاقیته نه زیاده روی .

    حالا هم مثل اینکه قراره اگه فیلمنامه پایتخت 2 قوی از آب در اومد ، اونو برای عید بسازه .
    درسته
    منم از این سبک فیلمبرداری سیروس مقدم خوشم میاد
    البته منظورم دوربین رو دست نیست چون این اولین سریالش بود که دوربین رو دست کار می کرد.
    کلا سبک و سلیقه فیلمبرداریش هست که خیلی خلاقانه و جالبه و در خدمت داستان

  4. #143
    WorkHard / P!ayHard pcforlife's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    محل سكونت
    S t r e t f o r d   E n d
    پست ها
    4,095

    پيش فرض

    چون این اولین سریالش بود که دوربین رو دست کار می کرد.
    دادا حداقل 5 سال هست که سیروس مقدم از این نوع تصویربرداری تو کاراش استفاده میکنه... در واقع امیر معقولی به واسطه سیروس مقدم شده بود متخصص این نوع تصویر برداری! تو تاثریا هم گویا قرار بود معقولی حضور داشته باشه که به دلایلی گل سفیدی اومد رو کار و دوباره دوربین روی دست ادامه پیدا کرد البته با دوربینی جدید (به گفته خوده گل سفیدی در پارک ملت).

  5. 4 کاربر از pcforlife بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #144
    پروفشنال ghermezeteh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    762

    پيش فرض

    دادا حداقل 5 سال هست که سیروس مقدم از این نوع تصویربرداری تو کاراش استفاده میکنه... در واقع امیر معقولی به واسطه سیروس مقدم شده بود متخصص این نوع تصویر برداری! تو تاثریا هم گویا قرار بود معقولی حضور داشته باشه که به دلایلی گل سفیدی اومد رو کار و دوباره دوربین روی دست ادامه پیدا کرد البته با دوربینی جدید (به گفته خوده گل سفیدی در پارک ملت).
    خوب من تو این سریال دوربین رو دستش خیلی برام محسوس بود و در سریال های قبلی دقت نکرده بودم
    این سریال از لنز های پیشرفته ای هم در دوربین فیلمبرداری استفاده شده بود که در صفحات اول هم بحثش شد.
    دوربین رو دست شاید در سینما به کار لطمه بزنه هر چند خیلی از فیلم های موفق خارجی هم از دوربین رو دست استفاده کردن مثل هرت لاکر ولی در تلویزیون خوبه

  7. #145
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    سیروس مقدم کارخانه سریال سازی



    درباره مردی رکورددار ساخت سریال است


    کارخانه سریال سازی، اعطای این لقب به سیروس مقدم آبادانی الاصل 57 ساله، بدون شک اعتراض هیچ کس را به دنبال نخواهد داشت. کافی است نگاهی به سابقه او بیندازیم. او در این 12 سال، حدود 14 سریال ساخته که بیشتر از 410 قسمت می‌شود که از مرز 16000 دقیقه گذشته (البته بدون احتساب بازپخش ها).
    تازه در کنار اینها 10 تله فیلم هم ساخته (کابوس. زندگی خصوصی امیر. روز بعد از خوشبختی. وکیل. شاه کلید. هما. گوشه نشینان. مجلس آخر. ذبح اسماعیل. نیلوفر کبود. لالایی برای بیداری).

    مقدم که در کنار همسرش الهام غفوری، دیگر یک سریال ساز حرفه ای شده، رگ خواب مخاطبان تلویزیونی دستش است. او جزو معدود کارگردان هایی است که کاری به نویسندگی ندارد و تمام انرژی اش را برای کارگردانی گذاشته. نوع متفاوت فیلمبرداری که بیشتر روی دست است و ابتکار فیلمبردار کارهای او یعنی امیر معقولی است، در کنار نورپردازی متفاوت صحنه و قصه داشتن سریال ها، ویژگی و امضای مقدم است. در پایین، تمام سریال های او را می‌بینیم. تازه به این فهرست «تا ثریا» را هم اضافه کنید که این روزها از شبکه اول پخش می‌شود و آزیتا حاجیان، ستاره آن است.

    روزهای زندگی / عشقی که به جنون رسید
    اولن سریال سیروس مقدم، 12 سال قبل روی آنتن رفت. او در همان گام اول نشان داد که برایش جایگاه زنان در جامعه مهم است. ماجرای سریال، ماجرای زنی بود که بعد از سال ها، همراه با همسرش به ایران برگشته بود. نازایی اش باعث شده بود تا دختربچه ای را به فرزندی قبول کند؛ اما آنقدر نگرانش بود که بیماری روانی پیدا کرد. کتایون ریاحی در این سریال بازی درخشانی داشت و لیلا بلوکات هم با این کار، وارد تلویزیون شد.

    مسافر / عروس، معتاد شد

    ابوالفضل پورعرب که 10 سال قبل در فیلم عروس (بهروز افخمی)، جوانی عاشق پیشه را ماندگار کرده بود اینجا عاشقی معتاد شده بود. مجید (پورعرب) که در خانواده ای معتاد و خلافکار زندگی می‌کرد، می‌خواست با گول زدن افسانه (آنا نعمتی)، اموال او را بالا بکشد.
    مقدم در این سریال 22 قسمتی که 11 سال قبل روی آنتن شبکه تهران، وجوه انسانی به معتادها داد و نشان داد که آنها هم آمدند و زندگی خانوادگی شان چگونه است. این نوع نگاه باعث شد تا منیژه گریه رو (خواهرزاده معتاد مجید) با بازی ماندگار پانته آ بهرام، کاراکتری جذاب، از آب دربیاید. عبارت «من یک مسافرم»، جمله معروف شخصیت های درحال ترک اعتیاد سریال، جمله ماندگار مسافر بود. این سریال، بی حاشیه هم نبود، شنیده شد که پورعرب و نعمتی بعد از این سریال با هم ازدواج کردند که پایان خوشی نداشت.

    دریایی ها / کپی خانه سبز


    تهیه کنندگی مسعود و مهران رسام که تجربه های همسران و خانه سبز و... را داشتند، فرم این سریال را هم شبیه کارهای قبلی آنها کرده بود. یک فضای تقریبا فانتزی در یک آپارتمان سه طبقه با دو خانواده و یک پیرمرد تنها. پیرمرد تنهایی که مهدی فتحی بود. فتحی با نقش آجرلو، آخرین نقشش را بازی کرد و چند ماه بعد هم درگذشت. در کنار هم قرار گرفتن پژمان بازغی، رضا عطاران و مریلا زارعی در یک سریال، اتفاق جالب چهارمین سریال مقدم بود. دریایی های 26 قسمتی، چندان دیده نشد و خیلی در ذهن ها نماند ولی موسیقی تیتراژش با صدای علی لهراسبی، قابل توجه بود. هرچند پخش آن از شبکه تهران که استانی هم بود در این افت مخاطب، بی تاثیر نبود.
    بانویی دیگر / زندگی در نشریه
    مقدم در این سریال 15 قسمتی که نوروز 83 از شبکه 3 پخش شد سراغ رابطه یک زوج روزنامه نگار رفت. سعید (حسن پورشیرازی) و مهری (لاله صبوری)، دو روزنامه نگار بودند که 12 سال باهم زندگی کرده بودند. آنها در نشریه بانوی اول که به حقوق زنان می‌پرداخت، مشغول کار بودند و با مراجعان و خوانندگان مختلفی رو به رو می‌شدند. تحلیل شخصیت های این سریال که در آن بازیگرانی مثل نگار فروزنده، مهرانه مهین ترابی و رضا بنفشه خواه بازی می‌کردند بعد از تعطیلات نوروز، مورد توجه اهالی نشریات قرار گرفت.

    ریحانه / زجر زنانه


    اولین سریال مقدم که نامی‌ زنانه داشت. زیبا بروفه، مرجان محتشم، رویا تیموریان و افسر اسدی هم چهارضلع زنان این سریال بودند. این دو ویژگی، در کنار قصه دراماتیک آن، نشان د اد، مقدم در شناسایی گروه اصلی مخاطبانش یعنی خانم ها، شکی به خود راه نداده. او فهمیده بود که اگر در خانه ای، خانمی‌ را پای تلویزیون بنشانی بقیه افراد خانواده را هم پای تلویزیون خواهی نشاند.
    ریحانه که از شبکه 3 پخش می‌شد، برشی از زندگی مظلومانه ریحانه (مرجان محتشم) بود که در زمان پهلوی ها زندگی می‌کرد و خانواده اش هم جزو مبارزان انقلابی بودند. ما در طول این سریال 27 قسمتی، داستان زندگی اش را از زبان فرزندان و دوستان و اقوامش می‌شنیدیم. خیلی ها با دیدن محتشم در نقش ریحانه یاد خانوم کوچیک پس از باران می‌افتادند. با این حال بازی ایرج نوذری، عنایت بخشی و بروفه هم در این کار، جالب توجه بود.

    نرگس / هیولایی به نام شوکت

    اولین سریال ملودرام شبانه تلویزیون و طولانی ترین سریال مقدم که تاثیرگذارترین آنها بود. شب های تابستان 85، میلیون ها ایرانی، پای شبکه 3 می‌نشستند تا نرگس را ببینند. مقدم در نرگس، سراغ تمام ویژگی های آشنا برای خانواده های ایرانی رفته بود؛ مرد دوزنه، عشق خیابانی، اعتیاد، ایدز، ازدواج مجدد، مهاجرت غیرقانونی، داماد سرخونه و... آدم هایش خط کشی های مشخصی داشتند یا خوب بودند و در جبهه نرگس یا بد بودند و در جبهه محمود شوکت. اتفاقات هنگام ساخت، مثل فوت پوپک گلدره که نقش نرگس را داشت و بعدا ستاره اسکندری، جایش را گرفت در کنار موج رسانه ای هنگام پخش آن، هفتمین سریال مقدم را به دیده شده ترین آنها تبدیل کرد.
    حسن پورشیرازی، چنان پرقدرت نقش شوکت را بازی کرد که بعد از پنج سال، هنوز خیلی ها او را شوکت صدا می‌زنند. عاطفه نوری، ستاره اسکندری و مهدی سلوکی هم درخشش خوبی داشتند. نرگس، پایان پرشایعه ای داشت و بعد از 78 قسمت تمام شد. این تعداد قسمت غیرمتعارف، شایعه فشار برای پایان بندی خوب و خوش را تقویت کرد. حاشیه های نرگس بعد از پایان آن، ادامه داشت.

    پرواز در حباب / ماورای توهم

    نام عجیب سریال، اوج توهم بود. مدتی گذشت تا مخاطبان هم دلیل این نامگذاری را فهمیدند. موضوع اصلی داستان این سریال 76 قسمتی، قرص های روان گردان بود که در قالب داستانی انتقام جویانه روایت می‌شد. حامد کمیلی که نقش یک جوان پخش کننده قرص را داشت، می‌خواست از قاتلان پدرش انتقام بگیرد. برای همین دمار از روزگار پسر یکی از مظنونان قتل (علی نصیریان) درآورد. پرواز در حباب سال 85 از شبکه 5 پخش شد و همین چند روز قبل هم عرب زبانان، آن را با نام «ماورا الوهم» از آی فیلم دیدند.

    مزرعه کوچک / رستوران در اتوبوس

    پخش سه سریال از یک نفر در یک سال. این اتفاق، سال 85 برای مقدم افتاد. وقتی پرواز در حباب و نرگس از شبکه های 5 و 3، پخش می‌شدند. شبکه اول هم سریال 24 قسمتی مزرعه کوچک را نشان داد. یک زوج جوان (کیهان ملکی و پونه حاج محمدی) از تهران به شمال می‌روند و در کنار جاده و در یک اتوبوس تصادفی، رستوران بین راهی راه می‌اندازند. قصه های اپیزودیک مسافران بین راهی این سریال اصلا مثل دو سریال دیگر که داشت همزمان پخش می‌شد، نبود. فضای سوررئال و فانتزی کار، به گروه خونی مقدم نمی‌خورد.

    اغما / تو برگزیده ای دکتر

    اولین تجربه رمضانی مقدم با این سریال 30 قسمتی آغاز شد. سریالی که علیرضا افخمی‌ آن را نوشته بود و از شبکه 3 پخش شد. افخمی‌که چند سال قبل در او یک فرشته بود، پای شیطان را به تلویزیون باز کرده بود، در این کار هم، شیطان دیگری رو کرد. الیاس با بازی حامد کمیلی که ظاهرالصلاح بود و می‌خواست دکتر پژمان (امین تارخ) را از راه به در کند. فضای ماورایی، در کنار نورپردازی و فیلمبرداری عجیب امیر معقولی، اغما را پرطفدار کرد. تکرار تکه کلام های الیاس مثل «تو برگزیده ای دکتر» و... در میان مردم، نشانه موفقیت مقدم بود.

    پیامک از دیار باقی / جواب ندی، پیامک می‌زنم


    نوروز 86، اولین سریال طنزآلود مقدم از شبکه یک پخش شد. منصور سیم خواه (محمدرضا شریفی نیا) یک بسازبفروش و بازاری طماع که برای فرار از دست طلبکاران، خودش را به مردن می‌زند و زنده، زنده دفن می‌شود. محسن تنابنده، این کار را نوشته بود و بازیگران زیادی مثل حامد کمیلی، افسانه بایگان، شیلا خداداد و رضا شفیعی جم در آن بازی کرده بودند.

    روز حسرت / در برزخ

    دومین سریال رمضانی مقدم، باز هم تمی‌ ماورایی داشت؛ اما او این بار به سراغ برزخ رفته بود. نرگس (افسانه بایگان) که صاحب چشم برزخی شده بود احوالات همسر (فرامرز قریبیان) و پسرش (پوریا پورسرخ) را در عوالم ماورا می‌دید که چندان خوش نیستند و در عذابند. این کار را که از شبکه اول پخش شد بازهم علیرضا افخمی‌ نوشته بود ولی مثل اغما مورد توجه قرار نگرفت.

    رستگاران / عصر نامردی

    در تابستان داغ 88، این سریال 52 قسمتی روی آنتن شبکه 3 رفت. داستان پیچیده رستگاران که قرار بود با نام آشفتگی پخش شود، باعث شد تا خاطره خوش سه سال قبل نرگس، تکرار نشود اگرچه رویکرد صدا و سیما در زمان پخش سریال هم در افت مخاطب بی تاثیر نبود. با این حال در این سریال هم مثل نگرس، یک زن تنها به اسم خجسته (روناک یونسی) برای یافتن همسرش به تهران می‌آید و با آدم ها و سرنخ های متفاوتی رو به رو می‌شود. آتیلا پسیانی در نقش شایسته در این سریال بازی درخشانی داشت و تیتراژ پایانی آن با صدای اصفهانی هم شنیدنی از آب درآمده بود.

    چاردیواری / داستان های تقی تاکسی


    یکی از طنازانه ترین آثار مقدم که محسن تنابنده و سعید آقاخانی نوشتند و آتیلا پسیانی و امیر جعفری در آن درخشیدند. پسیانی که نقش تقی تاکسی را داشت چنان درخشید که کسی شایسته رستگاران در یادش نماند. نادر (امیر جعفری) هم که پسر تقی بود، کلی بدشانسی می‌آورد و همین مخاطب را در نوروز 89، پای شبکه اول می‌نشاند.

    زیر هشت / زیر تیغ

    هرچقدر سریال نوروز 89 مقدم یعنی چاردیواری، شیرین بود این سریال 30 قسمتی که تابستان 89 پخش شد، تلخ بود. عطا (امیر جعفری) که پادوی یک جواهرفروشی و عاشق منیژه، دختر جواهرفروش (پانته آ بهرام) است به جرم سرقت از جواهرفروشی، روانه زندان می‌شود. کم کم پای منصور، برادر ناتنی منیژه (کامران تفتی) به ماجرا باز می‌شود و قضیه پیچ می‌خورد. هیچ کس با دیدن امیر جعفری در این سریال یاد نقش های سرخوشانه او نمی‌افتاد.

    پایتخت / مهاجران

    مردم ایران، دهه نود را با سریال طنز دیگری از مقدم شروع کردند. این سریال درباره مهاجرت خانواده نقی (محسن تنابنده) به تهران بود. سرگردانی آنها در تهران بی در و پیکر به حدی بود که صدای شهرداری تهران را هم درآورد. لهجه شمالی بازیگران هم باعث اعتراضاتی در مازندران شد؛ اما مهم این بود که مخاطبان از دیدن این میزان سادگی و سردرگمی‌ خوششان آمده بود، به خصوص پدر نقی با بازی فوق العاده علیرضا خمسه.

    پلیس جوان / عشق و وظیفه

    اولین سریالی که شهاب حسینی در آن نقش اول را داشت که اولین سریال مقدم در دهه 80 هم بود. یونس هدایتی (شهاب حسینی) که تازه وارد پلیس شده می‌خواهد با دختردایی اش، نیلوفر (میترا حجار) ازدواج کند که می‌بیند نیلوفر، درگیر یک باند مخوف مواد مخدر شده. این سریال که مجموعه ای از بازیگران کهنه کار و جوان بود خیلی ها را یاد سریال امام علی(ع) انداخت چون شش بازیگر آن در این سریال بودند (داریوش ارجمند، پروانه معصومی، فرهاد اصلانی، عنایت بخشی، حسین خانی بیک و سعید نیک پور). علاوه بر شهاب حسینی میترا حجار هم با این بازی، شناخته شد. پلیس جوان از شبکه سه پخش شد و 26 قسمتی بود؛ اما ریتم کندی داشت.

    منبع: روزنامه تماشا
    Last edited by nar nia; 21-01-2012 at 21:37.

  8. 6 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #146
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض سانسور بی سابقه یک سریال با حذف 500 دقیقه و توبیخ مدیران 3 شبکه!

    با وجود تکذیب روابط عمومی شبکه اول، سایت اعتدال نوشت: مجموعه تلویزیونی تا ثریا که از شبکه یک سیما پخش می شود، با حذف بیش از 10 قسمت آن، فردا شب به پایان می رسد.

    بنا بر این گزارش، این سریال که تاکنون انتقاد های مختلفی را از طیف های مختلف بر خود حمل نموده است، قرار بود وارد قسمت های جنجالی شود که با دخالت مدیران عالی صدا و سیما، سانسور شده و مسیر آن به کلی عوض می شود تا فردا شب به پایان برسد.

    شدت انتقادها از این سریال به حدی بوده که شبکه یک، روز پنج شنبه را که روز پخش سریال های این شبکه نیست، برای این امر انتخاب کرده است.

    بنابر اطلاعات خبرنگار اعتدال، قسمت های حذف شده این سریال، شامل بارداری «ثریا» از «سرهنگ» و دیالوگهای بسیار جنجالی در این زمینه بوده است.

    این سایت افزود: علی دارابی معاون سیما مدیران شبکه یک، سه و تهران را به صورت کتبی توبیخ نموده است.

    بنا بر این گزارش، علت این توبیخ، پخش سریال «تا ثریا» از شبکه یک، «شیدایی» از شبکه سه و «پنجره» از شبکه تهران بوده است و معاونت سیمای صدا و سیما به علت فضای شدیدا تلخ و مایوس کننده این سریالها، مدیران این شبکه ها را مورد بازخواست قرار داده است.

    همچنین در این توبیخ از فرجی، بخشی زاده و احمدی مدیران این شبکه ها خواسته شده تا ادامه این روند در ساخت سریال ها مورد بازبینی قرار گیرد.

    لازم به ذکر است که محتوای این سریالها در ماه های اخیر مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان اجتماعی بوده است.

    همچنین در زمان دادگاهی شدن «ثریا»، ماجرای ارتباط شرعی او با مردی از طریق «صیغه» در سالهای پس از فوت شوهرش آشکار می شود، که این مرد، شخصیتی جنجالی داشته است.

    مسئولین عالی صدا و سیما با توجه به عواقب پیش بینی نشده پخش چنین مجموعه ای از تلویزیون، ترجیح داده اند با حذف 12 قسمت و بیش از 500 دقیقه، تا ثریا، تا ثریا ادامه نباید.

    لازم به ذکر است که در هفته جاری مسئولین عالی صدا و سیما به کمیسیون فرهنگی مجلس احضار شده و در رابطه با این سریال مورد بازخواست قرار گرفتند.



    "entekhab.ir"

  10. این کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #147
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    خبر بالا تکراریه دوست عزیز
    قبلا راجع بهش بحث شد که نادرست هست

  12. این کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #148
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    خانم بازیگر : در چهار سالگي بـه دار آويخته شــدم

    ترلان پروانه، بازيگر نوجواني است كه از وقتي دختر كوچكي بود و در سريال‌هايي مانند «زير تيغ» بازي مي‌كرد، او را مي‌شناختيم. او كه سوم راهنمايي است و اين روزها هم درگير امتحان‌هاست، در سريال «تا ثريا» ساخته سیروس مقدم، نقشي چند سال بزرگتر از سنش را بازي مي‌كند و اين را بايد اولين تجربه بازي او در نقش بزرگسال دانست. با او گفت‌و‌گويي درباره «تا ثريا» و حال و هواي اين روزهايش به عنوان دختري نوجوان داشتيم.


    کمک پدر و مادرم
    مادر من علاقه زيادي به بازيگري دارد و حتي مدتي قبل از ازدواج در زمان دانشجويي در تئاتر فعاليت‌هاي هنري انجام مي‌داده. او و پدرم بزرگ‌ترين مشوق‌هاي من بودند. به همین دليل وقتي براي اولين بار در 3 ‌سالگي خانمي در فرودگاه من را دید و به مادرم پيشنهاد بازي من را در يك تيزر تبليغاتي داد، مادرم با علاقه قبول کرد. بردن و آوردن و مواظبت از من سر صحنه، به خصوص وقتي خيلي كوچك بودم، براي مادر و پدرم زحمت زیادی داشت، اما آن‌ها به عشق اين‌كه من روزي هنرمند بزرگي شوم، همه اين سختي‌ها را قبول كردند. آن‌ها هميشه با من سر صحنه بودند و حتي وقتي مادر و پدرم نمي‌توانستند بيايند برايم پرستار مي‌گرفتند و او را با من سر صحنه مي‌فرستادند تا تنها نباشم و ساعت‌هاي بين كار با او بازي كنم و كارهاي شخصي‌ام را انجام دهد. براي مادرم مهم بود كه من علاوه بر بازي، بچگي‌ام را از دست ندهم. شايد برايش سخت بود اما هميشه اسباب بازي‌هايم را با خودش سر صحنه مي‌آورد و با من بازي مي‌كرد تا من پشت دوربين خيلي سرگرم بزرگ‌ترها و دنياي آن‌ها نشوم. مادرم من را در كلاس‌هاي مختلف ثبت‌نام كرد و من به جز بازيگري هنرهاي ديگري هم بلد هستم مثلا پيانو مي‌زنم و ورزش‌هاي مختلف انجام مي‌دهم. خانواده‌ام به من ياد دادند فقط به چهره تكيه نكنم و سعي كنم شايستگي‌هاي ديگري هم داشته باشم. من علاوه بر بازيگري از بازيگران بزرگي مثل خانم فاطمه معتمدآريا و آقاي پرويز پرستويي و ديگر بزرگاني كه با آن‌ها همكاري كردم، اخلاق و رفتار كار را هم ياد گرفتم. مادرم به من مي‌گفت به اين بزرگان نگاه كن و از آن‌ها اخلاق و رفتار شايسته يك هنرمند را ياد بگير. من حتي به لباس پوشيدن آن‌ها هم دقت مي‌كردم تا ببينم يك بازيگر حرفه‌اي چطور بايد بپوشد. كتاب هم زياد مي‌خوانم و فيلم هم خيلي مي‌بينم و سعي مي‌كنم از كتاب و فيلم هم ياد بگيرم. اما از همه چيز مهم‌تر برايم درسم است و دلم مي‌خواهد در يكي از رشته‌هاي تجربي ادامه تحصيل بدهم. خدا را شكر با اين‌كه كار مي‌كنم توانستم هميشه نمرات خوب بگيرم و از درس‌هايم عقب نمانم. من براي اين‌كه بازيگر شوم خيلي زحمت كشيدم. من كه يادم نمي‌آيد ولي مامانم تعريف مي‌كند 4-3 سال بيشتر نداشتم كه براي يك تيزر شامپو هر روز ساعت‌ها كار مي‌كردم و گاهي چند ساعت پيشاني‌ام عرق مي‌كرد. خيلي كوچك بودم و اين كارها براي يك بچه در آن سن خيلي سخت است.

    معدلم خوب است مدرسه سخت نمی‌گيرد
    اين روزها چه كار مي كني؟
    به شدت درگير امتحان‌ها و درس‌هايم هستم. سوم راهنمايي همين‌طوري سخت است چه برسد به اين‌كه من به خاطر سريال «تا ثريا» كلي هم عقب ماندم و بايد جبران كنم.
    چه شد اين كار را با توجه به اين‌كه از سن واقعي خودت هم بيشتر است، قبول كردي؟
    وقتي آقاي مقدم نقش عسل را به من پيشنهاد كرد، گروه كارشان را شروع كرده بودند و فقط اين نقش انتخاب نشده بود. از من خواستند يك روز بروم سر لوكيشن و صحبت كنيم. بعد آقاي مقدم من را براي نقش عسل پسنديد و من هم چون خيلي به كار او اعتقاد دارم و به عنوان كارگرداني حرفه‌اي براي‌شان احترام قائلم، با كمال ميل با اين‌كه نقش از سن واقعي خودم بيشتر بود، پذيرفتم.
    اين كار دقيقا هم‌زمان با شروع سال جديد تحصيلي بود. نگران درس و مدرسه‌ات نبودي؟
    خب براي من كه از بچگي در اين كار بودم ديگر برايم عادت شده البته مدرسه هم سختگيري‌هاي خاص خودش را دارد اما من چون معدلم خوب است و غيبت‌هايم را جبران مي‌كنم معمولا خيلي سخت نمي‌گيرند و سعي مي‌كنند درك كنند. چون كارم را خيلي دوست دارم زياد نگران غيبت‌هايم در مدرسه نمي‌شوم.
    در «تا ثريا» نقشي در گروه سني متفاوت را تجربه كردي، چه حس و حالي داشت؟
    تجربه يك نقش متفاوت و جديد را خيلي دوست داشتم و خوشحالم كه اين كار را قبول كردم. نقش عسل يك مقدار از سن واقعي خودم بزرگتر بود اما كار با آقاي مقدم و خانم حاجيان و بقيه گروه را دوست داشتم و سختي آن را زياد احساس نكردم. من نكات زيادي در بازي و رفتار و اخلاق كاري از اين گروه ياد گرفتم.
    سيروس مقدم با تو سختگير بود؟
    آسان كه نمي‌گرفت اما نمي‌توانم بگويم سختگير بود. فكر مي‌كنم به هر حال دوست داشت و همه سعي‌اش را هم مي‌كرد كه كار را به نحو احسن انجام بدهد. البته سرعت كار طبيعتا بالا بود اما اين باعث نمي‌شد او از پلاني سرسري بگذرد.
    تمرين‌هاي‌تان به چه شكل بود؟
    تمرين به خصوصي نداشتيم. فقط قبل از هر پلان معمولا با خانم حاجيان يا بازيگران ديگري كه نقش مقابلم بودند و دستيارهاي آقاي مقدم، فيلمنامه را مي‌خوانديم و تمرين مي‌كرديم و بعد شروع به فيلمبرداري مي‌كرديم.


    نمی‌شود فقط تابستان‌ها سر کار بروی؟!
    تفاوت سبك زندگي‌ات با بچه‌هاي ديگر باعث اذيت تو نمي‌شود؟ در مدرسه مشكلي نداري؟
    هميشه سعي مي‌كنم رفتار عادي مثل همه داشته باشم ولي خب بالاخره يكسري بچه‌ها مخصوصا سال پاييني‌ها خيلي علاقه نشان مي‌دهند و دائم مي‌آيند سوال مي‌پرسند و ... اما ناظم‌هاي مدرسه سعي مي‌كنند آن‌ها را كنترل كنند تا نظم مدرسه را به هم نزنند. اما من با همه باادب رفتار مي‌كنم چون بالاخره لطف دارند كه من را دوست دارند و علاقه نشان مي‌دهند. معلم‌ها هم مثل بچه‌هاي ديگر با من رفتار مي‌كنند البته گاهي واقعا كار من را درك نمي‌كنند و مثلا مي‌گويند نمي‌شود فقط تابستان‌ها سر كار بروي؟ يا درس‌هايت را ببر سر كار بخوان. يعني متوجه نمي‌شوند كار ما چطوري است.
    وقتي سر كار هستي دلت براي مدرسه تنگ مي‌شود؟
    براي درس كه نه خيلي ولي براي دوستانم دلم تنگ مي‌شود.
    بيشترين تفريحت چيست؟
    من كه اينقدر يا سر كار هستم يا درس دارم كه وقتي براي تفريح ندارم اما كتاب خواندن و فيلم ديدن را خيلي دوست دارم. عاشق فيلم‌هاي ژانر وحشت هستم. يك بار هم فيلمي با نام «عروس غريبه» در اين ژانر بازي كردم كه پخش نشده.
    تا به حال به جز «تا ثريا» كار ديگري هم بزرگتر از سن‌ات پيشنهاد شده؟
    بله، نقش حضرت آمنه در فيلم «محمد (ص) » آقاي مجيد مجيدي به من پيشنهاد شد كه بزرگتر از سنم بود و اتفاقا از نقش‌هاي اصلي كار هم بود. رفتم تست گريم هم دادم اما آقاي مجيدي گفتند هنوز براي اين نقش كم سن هستي. من 13 سالم است و نقش ايشان 19 ساله بود. اما گفتند احتمالا براي نقش دختر نوجواني در قسمت‌هاي بعدي اين مجموعه از تو استفاده مي‌كنيم. همين كه من را براي اين نقش دعوت كردند و تست گريم دادم، باعث افتخارم است.

    در چهار سالگي به دار آويخته شدم
    «زير تيغ» هم يكي از سخت‌ترين تجربه‌هاي كاري من بوده و هم يكي از بزرگترين شانس‌هاي زندگي كاري‌ام. يادم هست در دفتر آقاي هنرمند بوديم. در راه پله او را ديده و گفتم شما چقدر شبيه آقاي پرستويي هستيد. از همان جا آقاي هنرمند از برخورد من خوش‌شان آمد و من را براي «زير تيغ» انتخاب كردند. خانواده‌ام هم از اين كه قرار بود من كاري را با پرويز پرستويي، فاطمه معتمدآريا، فريبا جودي‌كار، نگار جواهريان و ... بازي كنم فوق‌العاده خوشحال بودند. فقط آن صحنه‌اي كه اول فيلم پدرم خواب مي‌ديد من به دار آويخته شدم، براي مادرم خيلي سخت بود. يادم هست موقع ضبط آن صحنه هم خيلي اذيت شدم. آقاي پرستويي زير طناب‌دار ايستاده بودند و به محض اين‌كه من را پايين مي‌آوردند بغلم مي‌كرد. خيلي ناراحت بود من كه دختر بچه كوچكي بودم و 5-4 سال بيشتر نداشتم بايد اين صحنه را بازي مي‌كردم. من را با يك تاپ كشي به شاخه درخت وصل كرده بودند و فشار كش‌ها قسمت‌هايي از تنم را كبود كرده بود. مادرم هم وقتي اين صحنه را ديد خيلي ناراحت شد مخصوصا كه ياد عذاب من موقع فيلمبرداري افتاد. اما در كل «زير تيغ» را خيلي دوست داشتم و گروه بسيار خوبي داشت مخصوصا آقاي پرستويي و خانم معتمدآريا خيلي مهربان بودند.

    روی سينما نمی‌شود حساب کرد
    تصميمت براي آينده چيست؟ مي‌خواهي بازيگر بماني يا شغل ديگري را در نظر داري؟
    بازيگري را كه قطعا كنار نمي‌گذارم اما به عنوان رشته اصلي هم ادامه نخواهم داد و كنار درسم آن را دنبال خواهم كرد. يعني نمي‌خواهم رشته تحصيلي‌ام بازيگري يا سينما و هنرهاي نمايشي و اين چيزها باشد.
    چرا؟ تو كه مي‌گويي به كارت علاقه داري؟!
    چون هنر و به خصوص بازيگري كاري است كه نمي‌توان خيلي روي آن حساب كرد. يعني امن و قابل اعتماد نيست.
    چرا اين را مي‌گويي خيلي بازيگرهاي حرفه‌اي داريم كه كارشان همين است و با همين بازيگري زندگي مي‌كنند؟
    من چون از بچگي در اين كار بودم و با بازيگران سرشناسي مثل آقاي پرستويي و خانم معتمدآريا و خانم حاجيان و ... كار كردم، درس‌هاي زيادي در اين كار گرفتم و واقعا به اين نتيجه رسيدم كه خيلي نمي‌توان روي اين كار حساب كرد.
    از چه نظر نمي توان روي آن حساب كرد؟ امنيت شغلي ندارد؟ امنيت مالي ندارد؟
    نه، روي پيشنهادهاي آن نمي‌توان حساب كرد. معلوم نيست چه جور فيلم‌هايي ساخته شود و آيا پيشنهادهاي خوب داشته باشي يا نه. بعد هم اين كار خيلي سخت و بي‌برنامه است. مثلا من همين الان خيلي كلاس‌ها مي‌روم و سعي مي‌كنم هنرهاي ديگري مثل پيانو و ... را ياد بگيرم اما هميشه كارم برنامه كلاس‌هايم را به هم مي‌زند و نمي‌گذارد زندگي منظم و درستي داشته باشم. نمي‌دانم اما شايد همين بي‌نظمي هم يكي از دلايل ترديدم در اين‌كه بازيگري شغل اصلي‌ام در آينده باشد، است.
    چه چيزهاي در قبول يك پيشنهاد برايت مهم است؟
    كارگردان، بازيگرهاي ديگر و فيلمنامه.

    يك بازيگر همه فن حريف
    من براي ارتقاي كار بازيگري‌ام خيلي تلاش كردم و انواع هنرها و فن‌ها را فقط به خاطر اينكه بازيگر تواناتري باشم، آموختم. فن بيان، زبان بدن، موسيقي، هنرهاي رزمي، سواركاري و ... را ياد گرفتم تا در حرفه‌ام آماده‌تر باشم. اين در حالي است كه درس و مدرسه ام هم هميشه در كنار كارم بوده. من فقط 3 سال و نيم داشتم كه وارد اين كار شدم. شروع كارم را حتي به ياد نمي‌آورم. مادرم تعريف مي‌كند كه خانمي در فرودگاه ما را ديده و به مادرم پيشنهاد داده من در تيزري تبليغاتي بازي كنم. بعد شماره ما را گرفته و خيلي اصرار و پيگيري كرده تا اين‌كه مادرم راضي شده. مادرم خيلي دوست داشته من بازيگر شوم. پدر و مادرم براي موفقيت من در اين كار خيلي تلاش و از خودگذشتگي كردند و از خيلي چيزها به خاطر موفقيت من گذشتند. هيچ وقت من را سر صحنه تنها نگذاشتند و حتي وقت‌هايي كه خودشان نمي‌توانستند با من باشند، پرستاري را همراهم مي‌فرستادند تا تنها نباشم. الان به خاطر محبت‌هاي‌شان از آن‌ها متشكرم. هر چند يك بازيگر كودك سختي‌هاي زيادي را تحمل مي‌كند و اصولا كار كردن مثل آدم بزرگ‌ها براي بچه‌ها سخت است اما چون كارم را دوست دارم فكر مي‌كنم ارزشش را داشته. خدا را شكر نتيجه زحمت‌هايم را هم گرفتم. همين امسال در جشنواره كودك و نوجوان اصفهان براي ايفاي نقش اصلي فيلم «پيشوني سفيد» تنديس بهترين بازيگر دختر را دريافت كردم.
    برترین ها

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •