تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 15 از 137 اولاول ... 51112131415161718192565115 ... آخرآخر
نمايش نتايج 141 به 150 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #141
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دیوونه ها خدا شونو دوست دارن.
    دیوونه ها خیلی ها رو دوست دارن.
    دیوونه ها یه وقتی عاشق بودن
    همه ی عاشقا هم یه وقتی دیوونه می شن .
    میگن دیوونه ها فقط می خورن و می خوابن
    _ کی میگه؟دیوونه ها می تونن پرواز کنن !!!
    دیوونه ها پیش محبوبشون می رن بعضی وقت ها هم پیش خداشون می رن.
    دیوونه ها بی دلیل اشک می ریزن .. بی دلیل می خندن.
    کی می دونه تو دل دیوونه ها چه خبره ؟وای چه غوغاییه . . .
    می دونم دل دیوونه ها خیلی بزرگه ولی فقط جای یه محبوبه.
    زماني که متولد شدم به من آموختند دوست بدار ,
    ولی اکنون که ديوانه وار دوست دارم می گويند فراموش کن !!
    می خوابم که تو را در خواب ببينم , بيشتر ميخوابم که بيشتر ببينمت .
    اگر بدانم مردگان هم خواب ميبينند ميميرم تا تو را هميشه در خواب ببينم .
    Last edited by دل تنگم; 16-04-2008 at 03:15.

  2. #142
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    نيمه شب

    صداي بغضي خسته خوابم را شكست
    ديوانه اي تنهاييش را مي گريست
    و دلهره هايش را در گوش پنجره زمزمه مي كرد
    رنگ تلخ گلايه هايش ميان تاريكي سكوت محو شد
    روزي كه به جرم عاشقي به غروب دلتنگي تبعيدش كردند

    باران مي باريد

    ميان نفس هاي باران اخرين خاطره بودنش را فرياد كرد
    ولي ادمك ها پنجره ها را بسته بودند
    صداي ناله هايش را نشنيدند
    خستگي هايش را نديدند
    بي رحمانه به اشك هايش خنديدند
    و او را كه كوله باري از غم به دوش مي كشيد

    ديوانه خواندند

  3. #143
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    پرسید: "به خاطر کی زنده هستی؟" گفتم: "به خاطر هیچ کس!" پرسید: "به خاطر چی زنده هستی؟" می خواستم بگم: "فقط به خاطر تو! ولی با بغض، سکوت کردم." بعد از لحظه ای گفتم: "به خاطر هیچ چیز." از او پرسیدم: "تو به خاطر چی زنده هستی؟" در حالیکه اشک روی گونه هاش می غلطید گفت: "به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است."

  4. #144
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بر بال های تو نشسته ام و چون پرنده ای آزاد تا ابرها بالا خواهم رفت ای کاش که این پرواز درخواب نباشد و تو گیسوان آشفته ی مرا در باد رها سازی، نکند گرمی دست های تو از عشق نباشد، نکند محبت، کلامی پوچ و رویایی باشد. ای وای اگر که این پرواز تا اوج رفتن بر بال باد باشد.

  5. #145
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    با خداوندت زندگی کن.او دلیل زندگی توست.
    بدان که تنها با خانواده و یا همسرت زندگی نمیکنی٬ به این ترتیب هرگاه احساس کردی که آنها آنقدر که باید٬کامل نیستند و یا آنقدر که میپنداشتی عالی نیستند٬ زندگی برایت تیره و تار نمیشود و روزگار برایت به پایان نمیرسد.
    بدان که در هرحال٬حتی اگر از جانب عزیزترین کسانت هم ظلم و حتی خیانت ببینی٬ باز هم دنیا به آخر نرسیده٬ دنیای تو آنقدر بزرگ است و خدایت آنقدر مسیرها پیش رویت باز گذاشته که هرگز به بن بست نرسی. خداوندی که تو او را می پرستی و جز او هیچ کس خالی از عیب نیست و شاید براستی تنها اوست که لایق پرستش و عشق زلال توست. آنقدر بزرگ است که با درک گوشه ی کوچکی از عظمتش می توانی درک کنی که چه بسیار بر مسائل حقیر جنجال کردی٬ اشک ریختی و در نهایت هیچ کدامشان پایدار نبودند ....
    و اساسا هیچ چیز در این دنیای فانی ارزش اینرا ندارد که بر اثرنبودش٬ تو امید و شور زندگی ات را از دست دهی.
    دلیل زندگی ات را آنقدر بلند قرار بده که به این راحتی ها افول نکند...

  6. #146
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دوباره پیدایش شد!و آرامش لعنتی مرا از من گرفت٬ این نویسنده ی مجنون با تازیانه ی همیشگی اش که به روحم مینوازد٬ گویی هرگز رهایم نخواهد کرد٬ آری جزئی از من شده٬ نه شاید من جزئی از آن شده ام٬ گوشه ای کم مایه از وسعت ژرف و لغزاننده ی او!

  7. #147
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    وقتي که ٬
    تنهاي تنها مي شوي و وقتي که دوستانت و آنهاکه نياز مند ياريشان هستي ٬ درست
    در حساس ترين نقطه رهايت مي کنند;
    وقتي که ٬
    در دست همانها که پشتوانه و پشت گرمي محسوبشان مي کردي ٬خنجر مي بيني;
    وقتي که ٬
    زیر سنگي که به استواريش سوگند مي خوري و تکيه گاهش مي شمردي ٬ ماري خفته مي بيني
    که در تکان حادثه از خواب جهيده است;
    وقتي که ٬
    امواج امتحان٬ خاشاک دوستيهاي سطحي را مي روبد و لجن متعفن خود خواهي و منفعت طلبي را
    عريان مي سازد;
    وقتي که ٬
    هيچ تکيه گاهي برايت نمي ماند و هيچ دستي خالصانه به دوستي گشاده نمي گردد ;

    يک ملجا و اميد وپناه گاه مي ماند که هيچ حادثه اي نمي تواند او را از تو بگيرد.
    او حتي در مقابل بديهاي تو خوبي مي آورد و بر روي زشتي هاي تو پرده ي اغماض مي افکند.
    اگر بداني که محبت و اشتياق او به تو چه قدر است ، بند بند تنت از هم مي گسلد.
    او به عيسي علي نبينا و آله و عليه السلام فرمود:
    «اگر آنها که به من پشت مي کنند ، ميزان اشتياق من را به خود بدانند قالب تهي مي کنند» .

    حتماْ دانسته اي که او کيست.

    پس چرا در انتها به او برسي؟ از او آغاز کن. پيش و بيش از همه خدا را دوست بگير و همواره
    ملاک و شاخص دوستيهايت قرار بده. هر که به خدا نزديکتر و صفات خدايي در او متجلي تر
    دوست تر و صميمي تر. و تو که چنين دوستي و رفاقتي مي طلبي خود پيش از ديگران
    به خلق و خوي الهي متخلق مي شوي.دلت هميشه گرم باشد.

  8. #148
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    كتاب دلتنگي هايم را در تاقچه دلت جا مي گذارم تا اگر روزي تقويم زندگي ات خاطرات شيرين گذشته را به يادت انداخت نگاهي به آن افكنده و بداني از اولين تا آخرين فصل بودنم تنها سوالم اين بود كه بي جواب ماند چرا براي خزان دلم بهاري نيست؟

  9. #149
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    كتاب دلتنگي هايم را در تاقچه دلت جا مي گذارم تا اگر روزي تقويم زندگي ات خاطرات شيرين گذشته را به يادت انداخت نگاهي به آن افكنده و بداني از اولين تا آخرين فصل بودنم تنها سوالم اين بود كه بي جواب ماند چرا براي خزان دلم بهاري نيست؟

  10. #150
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    کساني که به فکرمون هستن رو به گريه مي اندازيم. ما گريه مي کنيم براي کساني که به فکرمون نيستن. و ما به فکر کساني هستيم که هيچوقت برامون گريه نمي کنن

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •