zeos جان ممنون از لطفت ولی همون طور که گفتی دانشگاه شروع شده![]()
اگر خواستی به همون دلایلی که گفتی ادامه بده منم کمکت میکنم
-------------------------------
ان گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یادت هستم ( از طرف خدا )
zeos جان ممنون از لطفت ولی همون طور که گفتی دانشگاه شروع شده![]()
اگر خواستی به همون دلایلی که گفتی ادامه بده منم کمکت میکنم
-------------------------------
ان گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یادت هستم ( از طرف خدا )
Last edited by HolySooshiant; 29-09-2005 at 23:29.
holy عزيز اول از همه بزار حرف ديگرانو تكرار كنم كه:واقعا عكست قشنگه و بد جوري رو ادم تاثير ميذاره.بدشم تو خيلي قشنگ حرف ميزني و بيشتر به خاطر كلامه قشنگت جذب شدم به اين تاپيك و گرنه از مطالبش كمو بيش اگاه بودم(البته الان اگاهيم بيشتر شد).و من به اندازه شما نه اطلاعاتم كافيه نه ميتونم به اين قشنگي حرف بزنم و چون دانشگاهم از محل زندگيم جداست واسه همين نمي تونم زياد به اين تاپيك سر بزنم و به شما كمكه زيادي بكنم واسه همين ميخوام كه اگه وقت كردي بازم خودت ادامه بدي تا اگه ما هم تونستيم بهت كمك كنيم.(خيلي موضوع قشنگي راه انداختي حيفه ادامه پيدا نكنه). فقط اگه ناراحت نمي شي مي خوام يه انتقادي بكنم ازت البته قصده جسارت ندارم ولي از اول تا اخر اين تاپيك تنها اشكالي كه در تو يه كم خدشه وارد مي كرد اين بود كه از منتقدات يه كم زود مي رنجي واسه همين يه كم تعجب كردم كه ادمي با كمالات و اگاهي تو چطور ممكنه از يه منتقد ناراحت بشه رو همين حساب بود كه خواستم بگم اگه دوست داشتي جواب اونارو يه كم بهتر بده چون هركس يه عقيده اي داره و ما كه دوره هم جمع شديم تا در مورد يه موضوع حرف بزنيم بينمون ادماي مختلف با اعتقادات مختلف وجود دارن كه ميتونن نظر و حرفه خودشونو بزنن هرچند كه ما باهاشون هم عقيده نباشيم البته نه با توهين و تهمت (قابل توجه بعضي ها) در هر صورت بازم ميله خودته (ما كه تو رو قبول داريم)بازم ميگم كه قصده جسارت نداشتم و اميدوارم ناراحت نشده باشي . بازم ممنون
هیچ چیز برای همیشه نیست![]()
---------------------------------
اگر کسي تو را آنطور که ميخواهي دوست ندارد به اين معني نيست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد.
---------------------------------
در مورد اینده نگران نباش که تقدیر اون چه که باید بیاموزی به تو یاد میده
در هر زمان به وسیله مخصوص خودش فقد از خدا بخواه![]()
---------------------------------
شاید برای کاری که میکنم دلیل داشته باشم![]()
اگر با کسی تند حرف زدم معنیش این نیست که از اون ها رنجیدم یا کینه ای به دل گرفتم من حتی اسمشونم یادم نیست ولی این تاپیک هدف خاص خودشو داشت![]()
اگر کسی سوالی داشت اگر بلد باشم و فرصت کنم جواب میدم![]()
این مطالب فقط کافیه که یک جرقه برای شروع در علاقه مندان ایجاد بکنه
برای ادامه کتاب های زیادی هست![]()
اگر لازم باشه کسی چیزی یاد بگیره حتما یاد میگیره و هیچ کس چیزی یاد نمیگیره مگر به خواست خدا
ممنون از توجه و تذکرتون
موفق باشید
سلام دوست عزيز
مي خواستم اگه فوضولي نباشه ازت بخوام كه اگه ميشه بهم بگي اون مريضيي كه اول تاپيك ازش حرف زدي كه دچارش بودي بهم بگي چيه كه تونستي با يه كم درست فكر كردن بهبود ببخشيش
من قصده فوضولي ندارم فقط ميخوام بدونم اون چه جور مريضيي بوده كه تونستي به اين شكل بهبودش ببخشي ايا به شكله مريضيه جسمي بوده يا در روحت بوده يا به شكله تلقين بوده كه تونستي خودت بهبود ببخشيش چون من خودم يه مشكلي دارم كه اين مشكل اصلا به شكله يه مريضي يا در جسمم نيست بلكه با خودم يه كم مشكل دارم كه مي خواستم ببينم منم مي تونم به شيوه شما بهبودش ببخشم يا نه بازم ميگم كه قصده فوضولي ندارم فقط از روي كنجكاويه مرسي
zeos جان بیماری جسمی بود![]()
خیلی از بیماری های جسمی هستند که فقط جنبه فکری و ذهنی دارند
بیمار من هم از این نمونه بود این بیماری ها خیلی سریع تر به وسیله تخلیه ذهن و این جور کار ها از بین میرن حتی خیلی از بیماری های مادر زادی هم جنبه فکری دارن![]()
یک جور دیگه بیماری هست که دلایل خارجی داره مثلا کسی که در تماس با مواد رادیو اکتیو بوده و بیمار شده
همچین بیماری هایی به این راحتی ها با تمرکز و مدیتیشن و رها کردن و این جور چیز ها از بین نمیرن البته بستگی به ادمش داره![]()
هر چند که به نظر میاد این بیماری ها فکری نیستند ولی امکان داره که فکر ما اون هارو به طرف خود جذب کرده باشه دلایل دیگه ای هم مثل کارما (کفاره اعمال یا قانون عمل و عکس العمل ) یا از مایش الهی باشه
هر چند که هر بیماری میشه درمان کرد ولی پیشگیری بهتر از درمان هست
بهتر هست که قبل از بیمارشدن رها کنیم تا اصلا بیمار نشیم
و همین طور دعا که میتونه باعث پیشگیری بشه
مردم زیاد به دعا کردن علاقه ندارند چون چیزی درک نمیکنند
مثلا وقتی شما قرار باشه بیمار بشید و به خاطر دعایی که کردید بیمار نشید فکر میکنید اتفاق خاصی نیفتاده ولی اگر بیمار بشید و بعد با دعا یا مدیتیشن خوب بشید فکر میکنید معجزه شده
ولی روزانه هزاران معجزه برای ما به وقوع میپیونده که ما از اون ها نا اگاهیم که میتونه به دلیل افکار مثبت ما یا کار های خوب ما یا دعای خیر خودمون یا دیگران باشه ویا صدقه و....
پس اجازه بدیم که به خاطر هزاران معجزه ای که روزانه برای ما اتفاق میفته و ما از اون ها بیخبریم از خدا ممنون باشیم و به اون ها ایمان داشته باشیم![]()
![]()
![]()
با رها کردن میشه تقریبا همه مشکلات فکری و رفتاریو از بین برد
من خیلی خوشحالم که یکی پیدا شد که به ایم موضوع توجه کنه چون به نظر من ای ن موضوع از همه چیز هایی که در مورد چاکرا ها و هاله ها و غیره گفتم خیلی خیلی مهم تر هست
فکر نکنید رها کردن فقط به همین محدود میشه بلکه یاد گرفتنش به طور کامل یعنی یک عارف واقعی شدن یعنی در خدا محو و غرق شدن
این کار ها فقط یک شروع هستند
چون من دقیقا نمیدونم مشکل شما چی هست برای همین نمیتونم دقیق توضیح بدم
این رو هم بگم رهایی یک جور تلاش برای تغییر دادن نیست بلکه به معنی واقعی کلمه رها کردن در اغوش خداست
اگر شما فکر مزاحم یا خاطره ازار دهنده ای دارید و بخواهید اونو تغییر بدید یا از ذهنتون بیرونش کنید نتنها موفق نمیشوید بلکه بد تر هم میشه
یا مثلا کسی که خجالت میکشه و قرمز میشه![]()
کساای که این مشکلو خیلی دارند از اون رنج میبرن و میترسن که قرمز بشن و همش بیشتر قرمز میشن
وقتی میخواهند کاری بکنند همش حواسشون به اینه که مبادا کارو اشتباه انجام بدن و مبادا دباره قرمز بشن و چون حواسشون پرت میشه برای همین اون کارو اشتباه انجام میدن و باز هم قرمز میشن
دلیل قرمز شدن این هست که افراد وقتی میخان احساسات درونی خودشونو از بقیه مخفی کنند مثلا احساس خجالتشونو پیام هایی از طرف مغر صادر میشه باعث تغییر در انقاض و انبساط مویرگ های پوست و در نتیجه افزایش فشار خون سطحی در پوست میشه که باعث سرخ شدن صورت میشه
در مانش هم خیلی راحت هست - نخواهید که احساساتتونو مخفی کنید در واقع رها باشید فقط همین
در این صورت مغز پیامی برای مویرگ ها نمیفرسته و شخص قرمز نمیشه یعنی وقتی شخص خواست احساساتشو مخفی کنه احساساتش اشکار شد و وقتی اونارو رها کرد هیچ کس نفهمید یعنی با رها کردن به هدف رسید
یا مثلا وقتی عصبانی میشیم چه بخواهیم اون خشمو ظاهر کنیم یا اونو بخوریم برامون مشکل به وجود میاد
فرو خوردن خشم هم باعث بیماری قلبی میشه
ولی اگر اون احساس خشمو رها کنیم و فقط به عنوان یک ناظر به اون نگاه کنیم بدون اینکه بخواهیم اونو تغییر بدیم و اجازه بدیم که هر جور که میخاد تغییر کنه میبینید که اون احساس در جلوی چشمان شما تغییر میکنه و به یک احساس شیرین تبدیل میشه که تاحالا تجربه نکردید
این برای سایر احساسات مثل اضطراب هم درسته
در اول این کار مشکل هست چون ذهن ناخوداگاه داره از رها کردن اون جلوگیری میکنه ولی با تمرین موفق میشید
اگر هم کتاب هایی در مورد N.L.P و تصویر سازی ذهنی هم خونده باشید بایکم خلاقیت میتونید ذهن ناخود اگاهم کنترل کنید
امید وارم به دردتون بخوره
موفق باشید
( بدون اعتماد به خدا رهایی نمیتونه مفهوم کامل خودشو پیدا کنه![]()
به خدا اعتماد کن و همه چیزو به اون بسپار رهایی یعنی این)
--------------------------------
تنها تسلیم است که به تسلیم تسلیم میشود![]()
![]()
--------------------------------
Last edited by HolySooshiant; 05-10-2005 at 16:21.
از اطلاعاتتون خيلي ممنونم اگر مي شود در مورد زن ناي صحبت كنيد ممنونم
alireza_741 جان در مورد چی
نای؟؟؟
و زن چیه منظورت مکتب ذن هست؟؟؟
بنام او
HolySooshiant عزیز!
همه ما ذراتی هستیم که به این دنیا آمدیم تا به یکدیگر عشق بورزیم و دست در دست هم در مسیر تکاملی به سوی خدا –اقیانوس عشق و رحمت- رهسپار شویم.
کار تو گام ارزشمندی در این مسیر است!دیگران را نیز دریاب!
این تاپیک میتواند ابزار مفیدی در جهت افزایش آگاهی برای تکامل باشد.از همه علاقمندان به مسائل معنوی میخواهم با Holy عزیز همکاری کنند و با مطرح کردن سوالات و تجربیات خود ارزش این مکان را بیشتر نمایند.
ازاسم و رسمها برهیم تا خود واقعیمان را دریابیم!
از وابستگیهای مادی درآییم تا دلبسته نور شویم!
در پناه حق!
دوستان لطف دارند ولی عمر این تاپیک هم فکر میکنم تموم شده
اين چاكرا هايي كه روي چشمها هستن رو چي ميگن؟ اسموشون چيه؟ اسم انگليسيشون چيه؟ چطور ميشه استفاده كرد؟ اگر كتابي چيزي هست بگيد. ممنوننوشته شده توسط HolySooshiant
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)