دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي لو شد وجان نيز هم
راستي از كجا بفهميم كه تكراري نميگيم؟
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي لو شد وجان نيز هم
راستي از كجا بفهميم كه تكراري نميگيم؟
من در اين شب كه بلند است به اندازه حسرت زدگي
شعر چشمان تو را مي خوانم
چشم تو چشمه شوق
چشم تو ژرفترين راز وجود
برگ بيد است كه با زمزمه جاري باد
تن به وارستن عمر ابدي مي سپرد
دل پرحون بنگر چشم چوجيحون بنگر
هرچه بيني بگذر چون وچرا هيچ مگو
دي خيال تو بيامد به در خانه دل
در بزد گفت بيا در بگشا هيچ مگو
تو چو سرناي مني بي لب من ناله مكن
تا چو چنگت ننوازم زنوا هيچ مگو
وه چه شیرین است
بر سر گور تو ای عشق نیاز آلود
پای کوبیدن
وه چه شیرین است
از تو ای بوسه ی سوزنده ی مرگ آور
چشم پوشیدن
وه چه شیرین است
از تو بگسستن و با غیر تو پیوستن
در به روی غم دل بستن
که بهشت اینجاست
به خدا سایه ی ابر و لب کشت اینجاست
(هر چی فکر کردم یه شعر پیدا کنم که اخرش "د" باشه نشد)
خدارو شكرنوشته شده توسط Monica
تو آسمان مني من زمين بحيراني
كه دم به دم زدل من چه چيز روياني
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیمو در آن خلوته دلخواسته گشتیم
تو همه رازه جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت.......
تو اگر باز كني پنجره را،
من نشان خواهم داد ،
به تو زيبايي را .
بگذر از زيور و آراستگي
من تو را با خود تا خانه خود خواهم برد
كه در آن شوكت پيراستگي
چه صفايي دارد
آري از سادگيش،
چون تراويدن مهتاب به شب
مهر از آن مي بارد
دیدگانم همچو دالانهای تار
گونه هایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریاد درد
میخزند آرام روی دفترم
دستهایم فارغ از افسون شعر
یاد میآرم که در دستان من
روزگاری شعله میزد خون شعر
خاک میخواند مرا هردم به خویش
میرسند از ره که در خاکم نهند
آه شاید عاشقانم نیمه شب
گل به روی گور غمناکم نهند
درین سرای بیکسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده شب مي كشم
چراغهاي رابطه تاريكند
چراغهاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب
معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني است
تفسير(تحريف) شعر: با اجازه فروغ نازنين
دلم گرفته است
دلم گرفته است
(ازدست اين دال دلم گرفته است)
به ايوان مي روم و انگشتانم را
بر پوست كشيده شب مي كشم
چراغهاي رابطه تاريكند
چراغهاي رابطه تاريكند
كسي مرا به آفتاب
معرفي نخواهد كرد
كسي مرا به ميهماني گنجشكها نخواهد برد
(كسي دال راعوض نخواهد كرد)
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردني است
(كارت اينترنت را بخاطر بسپار اي دي اس ال ام از ديروز قطع شده)
تكمله:
من خواب ديدم كه كسي مي آيد.........
(خواب ديدم كه كسي مي آيد ومرا از دست اين دال نجات ميدهد)
كور شوم اگر دروغ بگويم......
هم اکنون 15 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 15 مهمان)