تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 148 از 934 اولاول ... 4898138144145146147148149150151152158198248648 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,471 به 1,480 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1471
    داره خودمونی میشه P30 Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    36

    پيش فرض

    هر كه‌ دلارام‌ ديد از دلش‌ آرام‌ رفت‌
    چشم‌ ندارد خلاص‌ هر كه‌ در اين‌ دام‌ رفت

    ياد تو مي‌رفت‌ و ما عاشق‌ و بي‌دل‌ بديم‌
    پرده‌ برانداختي‌ كار به‌ اتمام‌ رفت

    ماه‌ نتابد به‌ روز چيست‌ كه‌ در خانه‌ تافت‌
    سرو نرويد به‌ بام‌ كيست‌ كه‌ بر بام‌ رفت

    مشعله‌اي‌ بر فروخت‌ پرتو خورشيد عشق‌
    خرمن‌ خاصان‌ بسوخت‌ خانه‌گه‌ عام‌ رفت

    عارف‌ مجموع‌ را در پس‌ ديوار صبر
    طاقت‌ صبرش‌ نبود ننگ‌ شد و نام‌ رفت

    گر به‌ همه‌ عمر خويش‌ با تو برآرم‌ دمي‌
    حاصل‌ عمر آن‌ دم‌ است‌ باقي‌ ايام‌ رفت

    هر كه‌ هوايي‌ نپخت‌ يا به‌ فراقي‌ نسوخت‌
    آخر عمر از جهان‌ چو برود خام‌ رفت

    ما قدم‌ از سر كنيم‌ در طلب‌ دوستان‌
    راه‌ به‌ جايي‌ نبرد هر كه‌ به‌ اقدام‌ رفت

    همت‌ حميد‌ به‌ عشق‌ ميل‌ نكردي‌ ولي‌
    مي‌ چو فرو شد به‌ كام‌ عقل‌ به‌ ناكام‌ رفت‌

  2. این کاربر از P30 Love بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1472
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    قِد انارَ العشقُ لِلعُشّاقِ مِنهاجَ الهُدا
    سالِک راه حقیقت عشقه ائیلر اقتدا
    عشق دیر اول نئشه ی کامل کیم آندان دیر مدام
    مئیده تنویر حرارت،نئیده تأثیر صدا

    مولانا حکیم محمد فضولی بغدادی
    (آتش عشق عشّاق را نمی سوزاند راهنمایی میکند،عارق به راه عشق اقتدا می کند،عشق نئشه ی کامل است که مِی، حرارت گرفته از آن و نی صدا)

  4. #1473
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    توي يك نامه نوشتم : همه زندگيم شدي تو
    تو جوابم دادي اما : زندگي هست ، اما بي تو

    من نوشتم كه : يه روزي دل را باختم توي چشمات
    تو به من مي گي كه : اون روز هوسي بوده تو چشمات

    من نوشتم كه : هوس هم ،‌مي تونه يه عشق پاك شه
    تو نوشتي : زندگي هم ، مي تونه بي تو بنا شه

    من نوشتم كه :‌شدم آب ، همچو شمعي رو به دريا
    تو نوشتي : خسته ام من ، رفته اي ديگه ز يادا

    من نوشتم : اما اينجا ، همه ياد تورو كردن
    تو نوشتي : اينه دنيا ، دل به ديگري سپردن

    من نوشتم : چه كنم من ، كه بشي تو يار خونم
    تو نوشتي : زندگيتو ، يه كتاب كن تا بخونم

    من نوشتم كه : كتابه ، زندگيم همش تو هستي
    تو نوشتي : كه دروغه ، حالا حتماً ديگه مستي

    من نوشتم :‌آره مستم ، مستِ اون چشماي نازت
    تو نوشتي : تو دروغي ، بسه ديگه نمي خوامت

    من نوشتم كه : مي ميرم اگه گفتي « نمي خوامت »
    تو نوشتي : نمي خوامت ، نمي خوامت ، نمي خوامت

    من نوشتم با تمنا : ديگه بس كن كه شدم اب
    تو نوشتي : اين سرابه ، زندگيتو نده بر آب

    من نوشتم كه : سرابم واسة من يه اميده
    تو نوشتي كه :‌ديوونه ، اين اميده نا اميده

    من نوشتم : نگو اينو ،‌من اميدم به جوابت
    تو نوشتي : اين جوابت ، من كه گفتم ..... نمي خوامت

    من نوشتم : اشكاي من ، شده بدرقة راهت
    تو نوشتي : عاشقي كن ، بگذر از من با نگاهت

    من نوشتم : عاشقم من ، عاشق يه لحظه با تو
    تو نوشتي : خسته ام من ، خسته از حكايت تو

    من نوشتم كه : مي خونم من لالايي واسه خوابت
    تو نوشتي كه جدايي ، بهترين داروي خوابت

    من نوشتم كه : جدايي ، مي شكنه قلبمو جانا
    تو نوشتي : چه كنم من ، اين يه رسمه توي دنيا

    من نوشتم : حالا كه تو ، داري مي ري بهترينم
    منم از غصه مي ميرم ، تا كه دوريتو نبينم

  5. این کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #1474
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    محبوب من بيا،
    تا اشتياق بانگ تو در جان خسته ام،
    شور و نشاط عشق برانگيزد .
    من غرق مستي ام
    از تابش وجود تو در جام جان چنين، سرشار هستي ام .
    من بازتاب صولت زيبايي توام
    آيينه شكوه دلارايي توام

  7. این کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1475
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    بي وفا

    سنگدل من هم به ياد تو قراري داشتم

    با خيال وصل عشقت روزگاري داشتم

    هر شب و هر صبح مهرت را به دل افروختم

    با گُل رويت نگارين گلعذاري داشتم

    از وفاداري كه بودي مهربان و با وفا

    پيش ياران و رقيبان افتخاري داشتم

    راست قامت، باطراوت همچو سروٍ بوستان

    در كنارت اي صنم نقش و نگاري داشتم

    من زعشق تو به هر بزمي چو شمعي سوختم

    با اميد تو به جا يادگاري داشتم

    پس چه شد آن وعدة عشق و وفا اي بيوفا

    من مگر از عشقٍ خود بد انتظاري داشتم

    دلبرا رسم جفا كردن به عاشق اين نبود

    تو خزان كردي زمانيكه بهاري داشتم

    بعدٍ تو شاديٍ اين دنيا نمي‌ارزد به هيچ

    خرم آنروزي كه چون تو غمگساري داشتم

    هر كسي من را ببيند بس ملامت مي‌كند

    خوشدلم زان رو كه روزي روزگاري داشتم

    مانده‌ام در حسرت بالا بلايت روز و شب

    ياد باد وقتي ز تو ليل و نهاري داشتم

    اي خدا وصلش تمناي شب و روز من است

    اين تن رنجور را سرگرم كاري داشتم

    راستي آيا شود ليلي ز صحرا بگذرد

    با صبا گويم صبا ديدي چه ياري داشتم

    اشك و آه و بيقراري «خالدا» آخر چه سود

    ياد باد آندم كه با دلبر قراري داشت

  9. 2 کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1476
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    اميد روز آخرم


    هر روز که از ما ميگذره عشقم به تو بيشتر ميشه
    باور کن که ديوونتم ديوونه عين هميشه
    فقط تو پاره تنی به حرمت اشکم قسم
    بی تو ميون عالمی غريبم و يه بی کسم
    سکوت خستمو ببين ببين بی تو چه کم شدم
    همسايه ی سکوتم و تنها رفيق غم شدم
    صحبت راه دور نيست بحث دريای خستمه
    شاکی غصه نيستم نقل دل شکستمه
    لُب کلام ای با وفا بی چک و چونه چاکريم
    واسه فدای تو شدن من که هميشه حاضرم
    دوست داشتنت مقدسه واسه همين دوستت دارم
    شيرين ترين عبادتی اميد روز آخرم

  11. این کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1477
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    باور كن دوستت دارم


    با تو هستم ای مسافر ای به جاده تن سپرده

    ای که دلتنگی غربت منو از یاد تو برده

    هنوزم هوای خونه عطر دیدار تو داره

    گل به گل گوشه به گوشه تو رو یاد من میاره

    با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی

    بی وداع و بی تفاوت سرد و بی صدا شکستی

    به گذشته بر می گردم به سراغ خاطراتم

    تازه می شود دو باره از تو داغ خاطراتم

    به تو می رسم همیشه در نهایت رسیدن

    هر کجا باشی و باشم به تو برمی گردم از من

    این تویی همیشه ی، من توی آئینه تقدیر

    با همه گذشتم از تو، نیستم از دست تو دلگیر

  13. این کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #1478
    آخر فروم باز eshghe eskate's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    In Others Heart
    پست ها
    1,107

    پيش فرض

    شعر زیبا واسطوره ای "یاورهمیشه مومن"با ترانه سرایی ایرج جنتی



    عطایی وباآهنگسازی فرید زولاند توسط حضرت اجرا شده است.



    یکی از قشنگترین وسالارترین آهنگهای حضرت که چنین



    داستانی هم داره:





    یک دختر وپسری خیلی عاشق هم بودند ومی خواستند با هم ازدواج



    کنندکه مشکلی برای خانواده دختره پیش میاد ومی خواستندازآن شهر با



    قطار بروند.روز رفتن فرا میرسه وپسره برای دیدن دختربه ایستگاه قطار میره



    ویک نامه به دختره میده وقطاربوقی میکشه وحرکت میکند، بعدازچنددقیقه



    قطار ترمزی میکنه ومی ایستدوبعد همه میبینن



    که پسره خودشو جلوی قطار انداخته وبه خاطر دختره خودکشی کرده.



    پس از مدتی دختره این نامه رو برای داریوش میبره وقضیه رو تعریف میکنه



    وبعد سلطان بزرک این شعر رو برای این دو جوان خواند،





    درآخر این شعر صدای بوق قطار هم میاد.









    ای به داد من رسیده تو روزهای خود شکستن


    ای چراغ مهربونی تو شب‌های وحشت من


    ای تبلور حقیقت توی لحظه‌های تردید


    تو شب رو از من گرفتی تو من رو دادی به خورشید


    اگه باشی یا نباشی برای من تکیه‌گاهی


    برای من که غریبم تو رفیقی جون‌پناهی



    یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت


    غم من نخور که دوریت برای من شده عادت


    ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته


    رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته

    اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم


    قدر اون لحظه نداره که من رو دادی نشونم

    اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم


    قدر اون لحظه نداره که من رو دادی نشونم

    وقتی شب، شب سفر بود توی کوچه‌های وحشت


    وقتی همسایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت


    وقتی هر ثانیه شب طپش هراس من بود


    وقتی زخم خنجر دوست بهترین لباس من بود


    تو با دست مهربونی به تنم مرهم کشیدی


    برام از روشنی گفتی پرده شب رو دریدی

    یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت


    غم من نخور که دوری برای من شده عادت

    ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من


    به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من


    مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی


    اون ور مرز شقایق پشت لحظه‌ها که باشی


    خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود


    تنها دست تو رفیق دست بی‌ریای من بود

    یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت


    غم من نخور که دوری برای من شده عادت

  15. 3 کاربر از eshghe eskate بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1479
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    آه!
    کاش می شد گاه،
    با خدا در آفرینش همعنانی کرد
    ناب نوشین لحظه ها را جاودانی کرد.

    اخوان ثالث

  17. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  18. #1480
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    وسپس در حالِ روشن کردنِ سیگار،
    با صدایی شاد و خوش می گفت:
    ((آشنایی!آشنایی!آه،
    چه خوشم می آید از این،من یقین دارم
    آشنایی های ما کارِ خدا بود))
    بعد می خندید و پک می زد به سیگارش.
    و همین اغلب کلیدِ آشنایی بود.

    اخوان

  19. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •