شبي پرسيدمش از بي قراري
به غير از من كسي را دوست داري ؟
دوچشمش از خجالت اشك افتاد
ميان اشك هايش گفت آری
شبي پرسيدمش از بي قراري
به غير از من كسي را دوست داري ؟
دوچشمش از خجالت اشك افتاد
ميان اشك هايش گفت آری
يك روز دوباره رو به من خواهي كرد
در كنج دلم باز وطن خواهي كرد
با آمدنت سپيد خوام پوشيد
با دست خودت مرا كفن خواهي كرد
دريا چه دل پاك و نجيبي دارد
چندي است كه حالت غريبي دارد
آن موج كه سر به صخره ها مي كوبد
با من چه شباهت عجيبي دارد !
روزبه فروتن پي
دهقــانِ دلــم بودن شالــی شده است
هم صحبت سبزه ای خیالی شده است
بر مزرعه ی سینـه ی من دانـه مپـــاش
امسال ؛ دچار خشکسالـی شده است
روزبه فروتن پی
آمد بر من که ؟ یار کی؟ وقت سحر
ترسنده ز که؟ز خصم خصمش که؟پدر
دادمش دو بوسه بر کجا ؟بر لب بر
لب بد؟نه چه بد؟عقیق چون بد؟چو شکر
عنصری بلخی
از بوسه تو مرده با روان تانی کرد
وز چهره دل پیر جوان تانی کرد
رخ گاه گل و گه ارغوان تانی کرد
وز غمزه فریب جاودان تانی کرد
ای کاش من آن دو زلف عنبر برمی
تا بر رخ او زمان زمان بگذرمی
ای کاش من آن دو لعل چون شکرمی
تا از دهن نوش تو می برخورمی
يك جهان حرف نگفته در دلم دارم هنوز
چشم عالم خواب ومن چون ماه بيدارم هنوز
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكاري بود بر گوسفندان
سعدي
سلام بعد از یه مدت طولانی دوباره برگشتم اینم یه شعر.
گر چه رفتی زبرم حسرت روی تو نرفت در این خانه غم سوی تو باز است هنوز
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)