اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

[magmagf]

اخبار ساعت بيست و يك
صدای احسان خواجه اميری در راديو
قبض آب
برق
گاز
تلفن
و چند وقت ديگر
شايد
اينترنت پر سرعت

چرا از چشمهايت
هيچ خبر تازه ای نميرسد؟

[magmagf]

یک روز
روی اینهمه بغض بی دلیل
پارچه ای
به رنگ سکوت می کشیم
و
برای همیشه
فراموش می شویم
بگذار بعضی ها خیال کنند
ما مرده ایم.

[magmagf]

همه جا سپيـد ..
برف باريده .
راه مي روم تمام راه را ..
و سوت مي زنم براي غريبي جا پاهايي که ..
فقط مال من است !!

[magmagf]

نشد که ما شویم..

کسی میان " مای " ما نشسته بود..

"کسی که مثل هیچکس نبود"

[magmagf]

اما...اگر...شاید!

اما گناه من نبود

اگر تو را برای من نوشتند

شاید من اشتباه کردم

اما اگر شاید نبود

حتما گناه من نبود

تو را با فاصله برای من نوشته بودند .

[magmagf]

با فرصتي چروك
ميانمان چند خط فاصله
تكرار مي شود
و
زمان ،
شانه ات را لابه لاي گيسوي آشفته ي كوچه ها گم مي كند
كه هيچ گاه پيدا شدني نبودي

[magmagf]

دلتنگ بودمت
دل ،
تنگ بودنت
زمان ميان ما مي ايستد
تا واژه ها نفس بكشند

[magmagf]

خدا بار امانت به من نداده است

من ..

اندوه ِ انبوه ِ نبودن ِ تو را بر دوش مي کشم !!

[magmagf]

دانه بغضی کاشته ام

به گلدان کنار پنجره ام

آب میدهم

هر روز

و انتظار بهار را

تا کی؟

وبهار بی هیچ توقع

معنی مکان را با خود حمل نمیکند

متاسفانه

[karin]

از ماه
فقط نور


از تو
فقط یاد


با من
هم‌بسـتر