این هم از سایت مدیری نیوز٬ انگار مدیری بعد از باغ مظفر یه سریال ساخته با همون بازیگر ها که ۸۶ تموم شده ولی هنوز به بازار نیومده و انگار بعد قهوه تلخ میاد:
گنج مظفر قرار بود نخستين سريال شبكه ويدويي باشد كه هنوز توزيع نشده است
گنج مديري پيدا ميشود يا نه؟!
آرامه اعتمادي: اولين سريالي كه قرا بود در شبكه خانگي توزيع شودف گنج مظفر بود سريالي كه باز هم توسط مهران مديري و در ادامه باغ مظفر ساخته شد. البتته اين سريال بهدور از قواعد و چارچوبهاي مشخص تلويزيوني ساخته شده است. اين سريال تمام مراحل فنياش طي شده و مدتهاست كه منتظر پخش در بازار شبكه خانگي است. اما اينكه چرا پخش نشده انگار براي تهيهكنندگانش دليل مشخصي دارد. بههر حال گنج مظفر اولين سريالي بود كه براي شبكه خانگي ساخته ميشد و اطلاعات كاملي از آن نحوه و شكل پخش وجود نداشت. خشايار نويسنده اين سريال هم حرف ما را تاييد ميكند و ميگويد: «گنج مظفر يك داستان دنبالهدار است كه 10 سيدي شده. يعني بايد در يك پكيج 10 تايي وارد بازار ميشد. پس قيمت آن هم فرق ميكرد و ديگر مخاطب با 1500 تومان نميتواند اين بسته 10 تايي را بخرد. به همين دليل هم تهيهكنندگان صبر كردند تا از بازار سيدي اطلاعات كامل بدست بياورند. قهوه تلخ فرصت خوبي بود تا به بازار بيايد و مخاطبان را با پخش چنين سيديهايي آشنا كند و بعد فرصت به گنج مظفر داده شود».
در گنج مظفر خاندان مظفر همه در پي يافتن يك الماس و گنجي هستند. گنجي كه هر تكه از نقشه آن در دست يك نفر است و افراد خاندان مظفر براي پيدا كردن اين گنح بايد با هم متحد شوند. همان شخصيتهاي سريال باغ مظفر در اين كار هم هستند، مثل خان مظفر(مهران مديري) و پسرش (سيامك ا نصاري)، دخترش(سحر جعفري جوزاني)، عروس خانواده(شقايق دهقان)، پدر عروس (نادر سليماني)، مادر عروس (ليكا عبدالرزاقي)، برادر خان مظفر، منصور (محمدرضا هدايتي) و خانم دكتري كه همسر منصور شده (بهنوش بختياري). نوكر خان مظفر (نصراله رادش) و برادر تازه پيدا شده (قلمراد). اين سريال را هم پيمان قاسمخاني سرپرستي نويسندگانش را كرده و علاوه بر الوند، مهراب قاسمخاني و امير مهدي ژوله در آن همكاري داشتند.
گنج مظفر برخلاف باغ مظفر فقط محدود به يك لوكيشن نبوده است، حتي براي فيلمبرداري آن مديري و گروهاش به لوكيشنهايي مثل بيمارستان، لواسان و شمال رفتهاند.
اين سريال 15 اسفند ماه سال 85 كليد خورد و تا تيرماه سال 86 به پايان رسيد! اما هنوز مشخص نيست كه پس از اين همه سال چهزماني روانه بازار خواهد شد، اما به گفته خشايار الوند اين زمان قطعا بعد از پايان فروش سيديهاي قهوه تلخ است: «اگر من هم جاي تهيهكنندگان بودم همين كار را ميكردم!»
================================================== ================
این متن هم از مدیری نیوز درباره داستان قهوه تلخ.نکات جالبی در مورد نقش مدیری داره:
نيما زند (سيامك انصاري) يك مورخ تاريخ است، او براي يك پروژه تحقيقي تصميم ميگيرد تا تاريخ ايران را بررسي كند، در طي يك تحقيق متوجه ميشود كه وقايع دو سال ايران در تاريخ ثبت نشده است و هيچ نشانهاي در هيچ كتابي از اين زمان وجود ندارد. زند تصميم ميگيرد تا كشف كند در اين سالها چه گذشته. به همين دليل به كاخ نياوران ميرود تا تفحصش را شروع كند، اما درست زماني كه قرار است از همهچيز سر درآورد، براي او يادداشتي گذاشته ميشود تا به كافه كاخ برود و يك فنجان قهوه را بنوشد و منتظر كسي باشد، نيما كه از همهچيز بيخبر است، با نوشيدن فنجان قهوه سفر زمان ميكند و گرفتارياش آغاز ميشود...
حالا اين نيما زند است و اين سلسله جديد و عجيب و غريب! او به اين دو سال سفر ميكند تا متوجه شود كه در آن سالها چه گذشته...
پادشاهي در آنجا حكمراني ميكند با نام جهانگير شاه دولو كه نقش آن را محمدرضا هدايتي بازي ميكند، او در فاصله بين سلسله زنديه و سلسله قاجاريه، پادشاه نيمچه سلسلهاي شده است. فخرالتاج (اليكا عبدالرزاقي) همسر اوست، به شدت مريد شاه است اما نميتواند براي او پسري بياورد تا جانشين همسر عزيزش شود به همين دليل هم جهانگير شاه در يك سفر خارجي كاترين (آرام جعفري) را به عقد خود در آورده. كاترين قرار است براي شاه يك وليعهد بياورد، به همين دليل هم در دربار به او ميگويند كاترين پسرزا.
جهانگير شاه دختر بزرگي دارد بهنام لعبتالملوك (سحر ذكريا)، زماني ماجرا جالب ميشود كه پس از گذشت شش قسمت، فردي وارد كاخ ميشود با نام بلوتوس كبير...
بلوتوس كبير هم كسي نيست جز مهران مديري. او يك شواليه است! البته بيشتر خودش دوست دارد كه خود را شواليه معرفي كند. بلوتوس يك شارلاتان است كه به خاطر دستيابي به ثروت وقدرت شاه خود را عاشق لعبتالملوك نشان ميدهد. نيما زند با شناختي كه به تاريخ دارد، سعي ميكند تا جهانگير شاه و لعبتالملوك را از شياد بودن اين آدم با خبر كند. هرچقدر براي آنها دليل و اسناد تاريخي ميآورد كه يك شواليه چنين لباسهايي نميپوشد و در چنين زماني نميتواند باشد، به گوش خاندان شاه دولو نميرود. حضور بلوتوس و دروغهاي او ميشود سرچشمه سريال قهوه تلخ.