روز یکشنبه تصمیم گرفتم برای یک کاری به یه شرکت هندی تلفن کنم وبا مدیر فروششون درموردکاری صحبت کنم:(به سبک فیلم نامه ای بخونید):
روز داخلی :مکان
تلفن رو برداشتم ....شماره رو گرفتم........اشغال بود......چندباره گرفتم .......بالاخره راه داد
اونورخط:هالو؟
من:......کمپانی؟
هندیه:یس!!
من :(ترجمه شو میذارم..)از ایران تماس میگیرم از شرکت.......
هندیه:یس
من:با دپارتمان فروش یامدیر فروشتون کاردارم
هندیه:...................هندی بلغورکرد من نفهمیدم چیچی وگویه
من :ریپیت اسلولی پلیز
هندیه:..............بازم هندی بلغورکرد
من:اصلا کن یو اسپیک انگلیش؟
هندیه:انگلیش؟نو!!!!!!!
من :(ترجمه)خب لامصب گوشی رو بده به یه پدربیامرزی که اونجا انگلیسی بلد باشه(باکارمندام گفتم عجب خرائی هستن این هندیا یه شرکت به این عریض وطویلی دارن اونوقت تلفنچی شون انگلیسی نوفهمه)
کمی موزیک پشت خطی
صدای نکره ای گفت:هلو
منم خوشحال:هلو ....کن یو اسپیک انگلیش؟...وغیره وغیره
طرف:ya
من :اوکی وری ول.......(دوباره همون حرفارو درمورد کاری که با شرکتشون داشتم بخورد این یکی دادم)وسطاش میگفت :یس
ya
ok
well
good
واز این جورچیزا خلاصه یه 10دیقه بکوب حرف زدم............
آخرش (با لهجه هندی ولی به انگلیسی بخونیید)
یوماست کال تومارو!!!
من :وای؟
طرف:بی کاز تودی ایز ساندی& کمپانی ایز کلوز!!!
قیافه ی من
اوه یس ساری اوکی آی کال یو تومارو!!!!
بروبچز شرکت گفتن خب چی شد؟
منم برا اینکه ضایع نشه گفتم هیچی طرف نبودش اینم معاونش بود از چیزی خبر نداشت گفت رئیسش فردا میادش