من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشماتو وا کن
تو میگی من و رها کن
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشماتو وا کن
تو میگی من و رها کن
Last edited by gazall; 18-08-2007 at 22:38.
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ کوه طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
من درين گوشه كه از دنيا بيرون است،
آسماني به سرم نيست،
از بهاران خبرم نيست،
آنچه ميبينم ديوار است.
آه، اين سخت سياه
آن چنان نزديك است
كه چو بر ميكش از سينه نفس
نفسم را بر ميگرداند.
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همين يك قدمي ميماند.
كورسويي ز چراغي رنجور
قصه پرداز شب ظلماني است.
نفسم ميگيرد
كه هوا هم اينجا زنداني است.
SALAM
تقويم چارفصل دلم را ورق زدم
آن برگهاي سبِِِِزِِِ سرآغاز سال کو؟
رفتيم و پرسش دل ما بي جواب ماند
حال سؤال و حوصله قيل و قال کو؟
سلام پسر خوب
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه بر می داشت
تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
Last edited by gazall; 18-08-2007 at 22:46.
دردنوشان غمت را چو شود مجلس گرم
خویشتن را به طفیلی به میان اندازم
تا نه هر بیخبری وصف جمالت گوید
سنگ تعظیم تو در راه بیان اندازم
گر به میدان محاکای تو جولان یابم
گوی دل در خم چوگان زبان اندازم
گردنان را به سرانگشت قبولت ره نیست
چون قلم هستی خود را سر از آن اندازم
یاد سعدی کن و جان دادن مشتاقان بین
حق علیمست که لبیک زنان اندازم
می خواهم خود را نابود کنم
می خواهم محو شوم
هیچ هم نباشم
من میتوانم
همه چیز برای یک پرواز آماده است
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
جفا مکن که بزرگان به خردهای ز رهی
چنین سبک ننشینند و سرگران ای دوست
به لطف اگر بخوری خون من روا باشد
به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست
تموم خاطراتم با اسمت جون مي گيره
تموم درد و رنجم با ياد تو مي ميره
تو از تموم دنيا قشنگتري مي دونم
همه ترانه هامو به عشق تو مي خونم
اگه دنيا خزونه تو از جنس بهاري
يه دنيا عشق و شور رو ميون سينه داري
سلام
خوبین اقا جلال؟
بخواب پوپک من دست از خيال بکش
برو به بستر و در ذهن خود دو بال بکش
يکی برای من اينجا که زود تر برسم
يکی برای خود آنجا به شکل دال بکش
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)