جديدترين كاوشگر مريخ ناسا، عصر امروز (شنبه) با موشك «اطلس پنج» از پايگاه فضايي كيپكارناوال در فلوريدا به فضا پرتاب ميشود.

پروژه ناسا براي انتقال «آزمايشگاه علمي مريخ» بر سطح اين سياره سرخرنگ، چشمانداز وسوسهانگيزي دارد.
اين آزمايشگاه که به اسم «کيورياسيتي» (كنجكاوي) شناخته ميشود، رباتي به ارزش دو ميليارد و 500 ميليون دلار است که به نسبت ساير رباتها در نوع خود، براي نشستن بر سطح يک سياره ديگر، توانايي بيشتري دارد.
مريخنورد كنجكاوي با وزن نزديك به يك تن كه ديگر مريخنوردهاي ناسا را كوتوله جلوه ميدهد، پيچيدهترين كاوشگر سيارهاي محسوب ميشود.
موشك اطلس پنج و كاوشگر كنجكاوي كه كانون ماموريت 2.5 ميليارد دلاري آزمايشگاه علمي مريخ (MSL) محسوب ميشود، قرار است در صورت مساعد بودن آب و هوا امروز عصر به فضا پرتاب ميشود.
اين كاوشگر شش چرخ حدود پنج برابر بزرگتر از كاوشگرهاي «فرصت» و «روح» است كه در سال 2004 براي بررسي امكان وجود نشانههايي از آب در گذشته در مريخ فرود آمدند.
كنجكاوي با خود 10 ابزار علمي را حمل ميكند كه دو برابر محموله دو مريخنورد پيشين است.
از جمله اين ابزار ميتوان به يك ليزر تبخير سنگ و چرخدنده براي شناسايي مولكولهاي آلي اشاره كرد. اين مريخنورد همچنين از يك مته در انتهاي بازوي روباتيك 2.1 متري خود برخوردار است كه به جمعآوري نمونهها از سنگهاي داخلي مريخ كمك ميكند. اين اولين كاوشگر روباتيك مريخ بوده از چنين قابليتي برخوردار است.
كاوشگر كنجكاوي اگوست سال آينده در دهانه 160 كيلومتري گيل در سطح مريخ فرود آمده و به بررسي امكان برخورداري كنوني يا گذشته اين سياره از حيات ميكروبي خواهد پرداخت.
اين پرتاب نه تنها براي دانشمندان كه براي افرادي ديگر از جمله دختري كه نام «كنجكاوي» را براي اين كاوشگر انتخاب كرده رويدادي فراموش نشدني خواهد بود.
كلارا ما، پيشنهاددهنده نام مريخنورد «كنجكاوي» ناسا
كلارا ما، دانشآموز دبيرستاني ايالت كانزاس كه سه سال پيش در رقابت ناسا براي انتخاب نام مريخنورد جديد آن، نام «كنجكاوي» را ارسال كرده و برنده شده بود، اكنون در فلوريدا به سر برده و منتظر پرتاب اين كاوشگر به سوي مريخ است.
تا سال 2009، كاوشگر كنجكاوي به همان نام ماموريت سازنده خود، آزمايشگاه علمي مريخ ناميده ميشد اما ناسا به دنبال انتخاب يك نام درخور براي اين محصول برجسته خود از دانشآموزان خواست تا در مسابقه انتخاب نام شركت كنند.
بيش از 9 هزار پيشنهاد براي اين سازمان ارسال شد كه از ميان آنها نام پيشنهادي كلارا انتخاب شد.
آژانس فضايي آمريکا (ناسا) در سال 1997 ميلادي کاوشگر «سوجنر» را که به اندازه يک اسباببازي بود، به مريخ فرستاد. اين کاوشگر فقط کمي بيش از 10 کيلوگرم وزن داشت.
اين حرکت، هفت سال بعد تکرار شد و اين بار دو کاوشگر مشابه با 170 کيلو وزن به مريخ فرستاده شدند. اين دو کاوشگر فرصت (آپورچونيتي) و روح (اسپريت) نام داشتند و مجموع تجهيزات آنها به تنهايي 10 کيلو وزن داشت که هم وزن کل کاوشگر «سوجنر» بود.
هماکنون منتظر کيورياسيتي هستيم. ربات عظيمالجثهاي که بزرگترين ابزار آن به تنهايي نزديک به چهار برابر کاوشگر کوچکي که در سال 1997 ميلادي به مريخ فرستاده شد، حجم دارد.
جان گروتزينگر از پژوهشگران فعال در اين پروژه، در توصيف کيورياسيتي ميگويد: «چهارچرخهاي به اندازه يک ميني کوپر است که روي چرخهاي يک نفربر نصب شده است.»
با اين توصيف، انتظارات زيادي از کيورياسيتي ميرود. يک ماشين بزرگ که به پرسشهاي بزرگي پاسخ خواهد داد.
«كنجكاوي» به دنبال چيست؟
مايک مير از پژوهشگران ارشد ناسا در پروژه اکتشاف مريخ ميگويد: «آزمايشگاه علمي مريخ نقشي کليدي در يک رشته ماموريتهاي مربوط به بررسي و مطالعه مريخ دارد. از جمله بررسي اين که آيا امکان زندگي در اين سياره وجود دارد يا نه. اين ماشين ميتواند به يک منطقه برود و بعد از جستوجو به ما بگويد که آيا آنجا قابل سکونت بوده يا نه و حتي اين که آيا آنجا امروز هم ميتواند به عنوان يک محل زندگي مورد استفاده قرار بگيرد يا نه.»
مهندسان ناسا سيستم سه مرحلهاي جديدي را براي ورود اين آزمايشگاه به جو مريخ و فرود آن در سطح اين سياره طراحي کردهاند.
آنها ميگويند که با اين سيستم، آزمايشگاه علمي مريخ در منطقهاي مشخص قرار ميگيرد.
اين منطقه مشخص، 20 کيلومتر وسعت دارد و آزمايشگاه علمي مريخ ممکن است در هر نقطهاي از آن فرود بيايد.
اين سيستم جديد، دقتي به مراتب بهتر از فناوريهاي پيشين دارد.
كنجكاوي در كجا فرود ميآيد؟
گروتزينگر در مورد محل فرود كنجكاوي كه «دهانه برخوردي گيل» (Gale Crater) در نزديکي خط استواي اين سياره است، ميگويد: گيل يکي از عميقترين گودالهاي مريخ به شمار ميرود كه کوهي با ارتفاع حدود سه مايل در مرکز اين دهانه قرار دارد.
وي خاطرنشان كرد: مهم اين است که اين منطقه مرتفع مرکزي، متشکل از يک رشته لايههايي است که در طول ميلياردها سال، سطح مريخ را پوشاندهاند. در نتيجه ما نه فقط تصاويري با وضوح بالا داريم که لايههاي اين کوه را نشان ميدهد، بلکه همچنين به دليل طيفسنجهايي که در مدار مريخ داريم، ميتوانيم مواد معدني را که با آب فعل و انفعال نشان ميدهند، ببينيم.
هدف اين است که آزمايشگاه کيورياسيتي در منطقهاي صاف در عمق دهانه برخوردي گيل فرود بيايد. بعد از فرود، اين ماشين به سمت نوک قله به راه ميافتد.
در طول مسير، اين ماشين بايد مقادير قابل توجهي ترکيبات معدني رسي (فيلوسيليکات) پيدا کند که فهم جديدي از وضعيت اين سياره سرخ در سالهاي نخست تشکيلش به دنبال خواهد داشت.
خاک رس و ترکيبات آن، فقط زماني تشکيل ميشود که سنگ براي مدتي بسيار طولاني در تماس با آب باشد.
بالاتر از محدودهاي که ترکيبات خاک رس قرار دارد، کاوشگر بايد نمکهاي سولفات پيدا کند که مربوط به دورهاي است که سطح مريخ هنوز خيس و مرطوب بود، ولي روند خشک شدنش آغاز شده بود.
اين ربات بالاتر که برود، بيشتر با سنگهايي روبهرو خواهد شد که از تجمع گردوخاک تشکيل شدهاند و مربوط به دوره زمينشناختي کنوني مريخ هستند که سطحي سرد و خشک دارد.
اما حتي قبل از تمام اينها، اين لابراتوار در منطقهاي فرود خواهد آمد که از مدار مريخ، چيزي شبيه مخروطي آبرفتي به نظر ميرسد. گسترهاي از رسوبهايي که با جاري شدن جريان آب از دهانه اين حفره به سمت پايين شکل گرفته است.
با استفاده از باتري پلوتونيومي در اين ماشين، اين امکان فراهم شده است که آزمايشگاه علمي مريخ براي بيش از ده سال در سطح مريخ در گشتوگذار باشد. اين زمان، کافي است تا کف دهانه برخوردي گيل مورد اکتشاف قرار بگيرد و کيورياسيتي تا قله کوهي که داخل آن است، بالا برود.
«كنجكاوي» به دنبال حيات مريخي نيست!
گروتزينگر با تاکيد بر اين كه اين ماموريت براي يافتن حيات در مريخ نيست، اضافه ميکند: ميدانم که خيليها ميخواهند بدانند که ما چه زماني چنين کاري را انجام ميدهيم. ولي اولين و مهمترين قدم به سمت چنين ماموريتي، اين است که سعي کنيم بفهميم مواد مناسب ممکن است در چه منطقهاي وجود داشته باشد. در اين مورد خاص، لازم است محيطي قابل زيست، شناسايي و تشخيص داده شود.
او ميگويد: چنين محيطي، جايي است که منابع آب داشته باشد؛ چيزي که براي زندگي از نوعي که ما در زمين ميشناسيم، لازم است. نياز داريم که منبع انرژي داشته باشيم؛ اين منبع براي موجودات زنده لازم است تا بتوانند به سوخت و ساز بپردازند. ما همچنين به منبع کربن نيازمنديم؛ يعني چيزي که براي ايجاد ساختارهاي مولکولي تشکيلدهنده ساختارهاي يک موجود زنده، ضروري است.
اين پژوهشگر ناسا ميگويد: شايد عجيب باشد که چرا در چنين ماموريتهايي به طور مستقيم، علائم حيات بررسي نميشود. دليلش روشن است. انجام چنين بررسيهايي بسيار دشوار است و واقعيت اين است که ما واقعا انتظار نداريم که اجتماعات وسيعي از حيات ذرهبيني و ميکروبي را در سطح مريخ پيدا کنيم، چون سطح اين سياره در شرايط کنوني خيلي سخت و ناملايم است.
به گفته او، پيشينه خيلي دور را که نظر بگيريم، وضعيت ممکن است کمي متفاوت باشد. الان تقريبا به نظر واضح ميرسد که وقتي در بيش از سه ميليارد سال پيش، حيات روي زمين در حال شکلگيري بود، مريخ هم شرايطي گرم و مرطوب داشت.
او ميگويد: يافتن نشانههايي از نوع حيات در دورههاي باستاني زمين، الان بسيار سخت شده است و اغلب نيازمند تجهيزات قابل توجهي هستيم. در حالي که اين کار، با يک ماشين در ابعاد کيورياسيتي در سطح مريخ، شدني است.
اين ماشين تجهيزات و ابزاري دارد که با آنها ميتواند محيط اطرافش را بررسي و نمونههاي احتمالي را ارزيابي کند.
چند دوربين و يک سيستم ليزري مادون قرمز از جمله اين ابزارها است که با آنها ميتوان سطح يک سنگ را تحريک کرد و ساختار شيميايي تشکيلدهندهاش را مشخص کرد.
اين ماشين همچنين بازويي با حدود 2.1 متر طول دارد که روي آن ابزارهايي براي بررسي وضعيت از نزديک، نصب شده است. از جمله متهاي روي اين بازو نصب شده است که ميتواند از حدود پنج سانتيمتري عمق يک سنگ، نمونهبرداري کند.
آزمايشگاه علمي مريخ دو کيت آزمايشگاهي هم در داخل يکي از بدنههايش دارد که با آنها ميتوان نمونههايي را از سنگ، خاک و حتي اتمسفر مريخ آزمايش کرد.
يکي از لحظههاي مهم براي اين ماموريت، زماني خواهد بود که «كنجكاوي» بتواند مجموعهاي از مولکولهاي کربني مربوط به ترکيبهاي آلي پيچيده مثل آمينواسيدها را پيدا کند.
ماموريتهاي قبلي روي مريخ، به ويژه وايکينگها در دهه 1970 ميلادي، نشانههايي از وجود مواد آلي در سطح اين سياره را مخابره کردهاند و خيلي خوب خواهد بود اگر کيورياسيتي بتواند تمام ترديدها را در اين باره از بين ببرد. هرچند، اين کارخيلي سخت خواهد بود.
به همين دليل، رسيدن به نتيجهاي مثبت، يک پيروزي براي تيمي خواهد بود که آزمايشگاه علمي مريخ را به راه انداختهاند.
هرچند بايد توجه داشت که يافتن ترکيبهاي پيچيده آلي به معناي وجود حيات در مريخ نيست، چون ميدانيم که اين مولکولهاي کربني ميتوانند منشاء غيرزيستي داشته باشند.
در عين حال، چنين کشفي، ميتواند کمک کند که بدانيم دستکم پيششرط هاي مورد نياز براي حيات در سياره سرخ وجود دارد.
بعد از اين مرحله، ميتوان در فکر اين بود که چطور حيات در مريخ مورد بررسي قرار بگيرد. هرچند تنها راهحل واقعي اين خواهد بود که نمونه سنگهاي مريخ براي تحليل و آزمايش، به زمين فرستاده شود.