تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 146 از 469 اولاول ... 4696136142143144145146147148149150156196246 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,451 به 1,460 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1451
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض

    ميبينم که رامبد جون تشريف فرما شدن بلاخره
    البته ميدونم اولين پستو تو مشاعره دادی
    اما به هر حال خوش اومدی عزيزم

  2. #1452
    حـــــرفـه ای Kolang's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    6,452

    پيش فرض

    ایول
    تبریک میگم رامبد جان
    من متفرقه رو به کل کل های تو و مونیکا میشناسم
    خوشحالم که برگشتی

  3. #1453
    اگه نباشه جاش خالی می مونه javadbka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    درون دل يك آدم عاشق
    پست ها
    350

    10

    آقا من كه تمام هيكلم صوتيه ولي هرچي فكر كردم يادم نيومد تا چند روز پيش كه..................
    از اينجا شروع شد كه من ساعت 4/5 كلاس مدار داشتم ولي جاش عوض شده بود تو برنامه،به همين دليل من اشتباهي همون ساعت 4/5 رفتم سر كلاس ديدم همه نشستن(و يه مشت دانش آموز نشستن كه من تا حالا نديدمشون) ديدم اي وااااااااااي دارن امتحان ميدن گفتم اي بابا چرا من هر چي فكر ميكنم يادم نمياد كه استاد گفته باشه امتحان داريم؟
    ولي به روي خودم نياوردم،رفتم عين يه مهندس الكترونيك با اعتماد به نفس كامل نشستم كه استادمون(يه دختر بي جنبه عنق) اومد برگه امتحانو داد دستم گفت بازم كه شما دير اومدي من چون يه كم تو شوك امتحان بيدم گهتم بله،ببخشيد،حق با شماست;برگه رو داد دستم منم شروع كردم سوالا رو خوندن......
    ديدم اي بابا من كه هر كدوم سوالا رو ميخونم حتي به گوشمم نخورده بعد گفتم حداقل اسممو رو برگه بنويسم بدم دست استاد عزيز و خوش اخلاقمون ديدم بالاي برگه نوشته سوالات درس ماشينهاي DC
    خيلي خوشحال شدم برگه رو دادم گفتم استاد فكر كنم اشتباه اومدم استاد عزيز گفت: آقاي .......مگه شما برنامه ندارين؟ گفتم چرا ببخشيد
    --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    اگه باز چيزي يادم اومد در خدمتتونم

  4. #1454
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    عرض ادب

    مثل اینکه تو این ماه محرمی سوتی دادن من تمومی نداره ...

    صبح رفته بودم بیرون داشتم دسته زنجیرزنی نگاه میکردم ...

    آخه یکی از دوستام رو تو اون دسته میخواستم ببینم ...

    دیدم یه زنجیرزنه نقاب زده ...

    من فکر کردم دوستمه اینطوری کرده که من نشناسمش ...

    منم تو دلم گفتم خر خودتی ...

    رفتم یکی محکم زدم رو شونش و گفتم پدرام فلان فلان شده فکر کردی نمیشناسمد ؟؟؟ ...

    نقابش رو برداشت !!!!!!!!!!

    وای طرف دختر بود ..... داشتم آب میشدم !!!!!!!!!

    یهههههههههههو یه پسره از دور اومد واسه زدن من که ... وقتی دختره واسش توضیح داد اروم شد ...

    خدا به خیر گذروووند و گرنه من الان باید از بیمارستان آنلاین میشدم ...

  5. #1455
    داره خودمونی میشه avanteh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    86

    پيش فرض

    يه روز با دوستم رفته بوده بيرون دم غروب بود .عجله داشتيم زودتر برگرديم .خواستيم بريم ادكلن بخريم ,اين مغازه گشتيم اون مغازه رو گشتيم فايده نداشت اون چيزه كه ميخواستيم پيدا نشد .يهو چشم افتاد به يه مغازه لوكس كوچيك .گفتم بيا بريم از اينجام بپرسيم دوستم گفت باشه بريم . تو مغازه يه پيرمرده بود سلام كرديم بعد پرسيديم كه اين ادكلنو داره؟گفت نداره ممكنه مغازه روبرويي داشته باشه .ما هم اومديم بيرون .يهو برگشتم سردر مغازه رو ديدم تازه فهميدم چه گافي داديم .اون مغازه فندك مي فروخت .

  6. #1456
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,458

    پيش فرض

    !!! الان چیزی ندارم بگم ×

  7. #1457
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sina818's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    346

    پيش فرض

    چرا این تاپیک مثل قبلا شلوغ نیست
    من اون موقع ها خیلی با این تاپیک حال می کردم
    امان از درد بی ظرفیتی
    (منظورم دقیقا به مدیران سایت بود)

  8. #1458
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    عزیزدل بچه ها اون موقع نیستن دیگه ... اکثرشون پر گشودن...

    بروبچ جدیدالورود هم که فاز نمیدن ...

    دلیل اینه نه مدیرای سایت ...

  9. #1459
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض فقط بخاطر تو......

    عزیزدل بچه ها اون موقع نیستن دیگه ... اکثرشون پر گشودن...

    بروبچ جدیدالورود هم که فاز نمیدن ...

    دلیل اینه نه مدیرای سایت ...
    روز یکشنبه تصمیم گرفتم برای یک کاری به یه شرکت هندی تلفن کنم وبا مدیر فروششون درموردکاری صحبت کنم:(به سبک فیلم نامه ای بخونید):
    روز داخلی :مکان
    تلفن رو برداشتم ....شماره رو گرفتم........اشغال بود......چندباره گرفتم .......بالاخره راه داد
    اونورخط:هالو؟
    من:......کمپانی؟
    هندیه:یس!!
    من :(ترجمه شو میذارم..)از ایران تماس میگیرم از شرکت.......
    هندیه:یس
    من:با دپارتمان فروش یامدیر فروشتون کاردارم
    هندیه:...................هندی بلغورکرد من نفهمیدم چیچی وگویه
    من :ریپیت اسلولی پلیز
    هندیه:..............بازم هندی بلغورکرد
    من:اصلا کن یو اسپیک انگلیش؟
    هندیه:انگلیش؟نو!!!!!!!
    من :(ترجمه)خب لامصب گوشی رو بده به یه پدربیامرزی که اونجا انگلیسی بلد باشه(باکارمندام گفتم عجب خرائی هستن این هندیا یه شرکت به این عریض وطویلی دارن اونوقت تلفنچی شون انگلیسی نوفهمه)
    کمی موزیک پشت خطی
    صدای نکره ای گفت:هلو
    منم خوشحال:هلو ....کن یو اسپیک انگلیش؟...وغیره وغیره
    طرف:ya
    من :اوکی وری ول.......(دوباره همون حرفارو درمورد کاری که با شرکتشون داشتم بخورد این یکی دادم)وسطاش میگفت :یس
    ya
    ok
    well
    good
    واز این جورچیزا خلاصه یه 10دیقه بکوب حرف زدم............
    آخرش (با لهجه هندی ولی به انگلیسی بخونیید)
    یوماست کال تومارو!!!
    من :وای؟
    طرف:بی کاز تودی ایز ساندی& کمپانی ایز کلوز!!!
    قیافه ی من
    اوه یس ساری اوکی آی کال یو تومارو!!!!
    بروبچز شرکت گفتن خب چی شد؟
    منم برا اینکه ضایع نشه گفتم هیچی طرف نبودش اینم معاونش بود از چیزی خبر نداشت گفت رئیسش فردا میادش

  10. #1460
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    نمردیمو یه سوتی از این ساویس ما شنیدم
    خیلی جالب بود ... ممنون

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •