دلتنگی من تمام نمیشود
همين که فکر کنم
من و تو
دو نفريم
دلتنگتر میشوم برای تو
مرسی بد نیستم
شما خوبی؟
دلتنگی من تمام نمیشود
همين که فکر کنم
من و تو
دو نفريم
دلتنگتر میشوم برای تو
مرسی بد نیستم
شما خوبی؟
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید
حضور مجلس انس است و دوستان جمعند
وان یکاد بخوانید و در فراز کنید
رباب و چنگ ببانگ بلند می گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
بجان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
ممنون. هی میگذره!
در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود
از گوشه اي برون ا اي كوكب هدايت .....
تو ببین غبار غم رو که نشسته بر نگاهم
اگه من نَمُردَم از عشق تو بدون که رو سیاهم
اگه عاشقی یه دَردِ، چه کسی این دَردو ندیده
تو بگو کُدوم عاشق ، رنج دوری نکِشیده
اگه عاشقی گناهِ، ما همه غرقِ گناهیم
میونِ این همه آدم، یه غریب و بی پناهیم
تو ببین به جُرمِ عشقِت ، پرِ پروازمُ بستند
تو ندیدی مَنِ مغرور چه بی صدا شکستند
چه بگم وقتی که عاشق ، زخمیِ تیغِ هلا که
همه بال و پر زدنهاش رقصِ مرگی رویِ خاکِ
ه
هوای دل من ابریه امشب
من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد
Last edited by shalineh; 17-08-2007 at 00:56.
دلا خو كن به تنهايي كه از تن ها بلا خيزد
سعادت ان كسي دارد كه از تن ها بپرهيزد
در پشت کسالت های تنهایی
من است که من را می طلبد
بعد از این همه بعدها، پشت تو بودن
در فاصله ای که حقیقت مرز تاریکیست تا داشتن تو
و آسمان
که همیشه به داستان زندگیم آشناست
همچون دلِ آشوب زده ام
...می گرید
و سپس بس می کند
ابرهایش را در هم فرو می برد
:می اندیشد
"ای کاش همیشه در خواب بودم"
ملكا زكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي
نروم جز به همان ره كه تو ام راهنمايي .
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
تو شدی قصه عشق
وقتی عاشقی نبود
تو سرآغاز منی
از همیشه تا هنوز
تو سرآغاز منی
مثل خورشید واسه روز
یکی بود یکی نبود
تو شدی قصه عشق
Last edited by shalineh; 17-08-2007 at 01:10.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)