تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست
داره ميباره بارون و تو نيستي ... شده اين خونه زندون و تو نيستي ...
چقدر حس بديه حس تنهايي ... دارم ميشكنم آسون و تو نيستي ...
دارم از بين ميرم توي اين دلتنگي ... داره دل ميگيره بي تو از بي رنگي
دارم از بين ميرم توي اين خاموشي ... كاش ميشد ميبردي من رو به آغوشي
نميشه با نبودت ساده سر كرد ... نميشه سالم از اين غم گذر كرد ...
داره ميباره بارون و تو نيستي ... شده اين خونه زندون و تو نيستي ...
چقدر حس بديه حس تنهايي... دارم ميشكنم آسون و تو نيستي...
به سراغ من اگر می ایید اهسته و نرم بیایید
مبادا
که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من
![]()
من آن موجم که آرامش ندارم
به آسانی سر سازش ندارم
همیشه در گریز و در گذارم
نمی مانم به یکجا بیقرارم
گاهی اما می نویسم، بی بهونه ، بی اراده
ساده و دلتنگ و اما
شاید حسی عاشقونه
شايد نفهميدي كه من بي اونكه تو چيزي بگي
سپردمت دست خدا كه بي خداحافظي نري![]()
نمي نويسم ..........چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني
حرف نمي زنم ......چون مي دانم هیچ گاه حرفهايم را نمي فهمي
نگاهت نمي كنم....چون اصلا نگاهم را نمي بيني
گریه نمیکنم.....زيرا اشک هاي من براي تو بي فايده است
فقط مي خندم........چون تو در هر صورت میگوي من ديوانه ام
من در اين بستر بي خواب راز
نقش روياي رخسار تو مي جويم باز
با همة جشم تورا مي جويم
باهمة شوق تورا مي خواهم
زير لب باز تورا مي خواهم
خدا دلگیر نشو از من
ته نامردی دنیات
فقط اینو ازت میخوام
خلاصم کن از این دنیات
من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
به سفر باید رفت
تا ته خوشبختی
تو اگر لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته قلب
من خدا را دارم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)