سلام مهدی جان شاید مال کمبود انرژی هست اما نه اون حرکت گردابی بلکه برگشتن به بدنم . اون حرکت گردابی می تونه بخاطر عبور از یه چاکرا باشه جون اونا هم بهحالت چرخشی هستند یه حالت مخروط فکر کنم اگه درست یادم باشه
سلام مهدی جان شاید مال کمبود انرژی هست اما نه اون حرکت گردابی بلکه برگشتن به بدنم . اون حرکت گردابی می تونه بخاطر عبور از یه چاکرا باشه جون اونا هم بهحالت چرخشی هستند یه حالت مخروط فکر کنم اگه درست یادم باشه
بچه مطلبای جالب دارم ولی وقت تایپ کم دارم و یه سرعت تایپ پایین
ممای عزیز برای شما هم همینطور .البته من که فقط حسما نمی گم توی دوتا پست قبلی که اموزش کمی هم داشت
تا حالا از خيلي ها كمك گرفتم در واقع بزاريد اين طوري بگم از هركس كه تونستم هيچ كس نتونسته درست كمكم كنه . فكر ميكنم هيچ كس به جز من نمي تونه مشكلاتم رو حل كنه چون افراد خيلي كمي هستند كه اطلاعات كاملي در اين زمينه داشته باشند در واقع اين كمك گرفتن بيشتر باعث سردرگمي خودم شدهبهتر نیست از یه متخصص کمک بگیری این چیزا اونقدر که فکر می کنی بی خطر نیستا
من راهنمايي ها رو مي شنوم ولي در آخر خودم تصميم ميگيرم البته از همه ي كسايي كه راهنماييم مي كنند ممنونم
کو ؟پس کجاست؟چرا ما چیزی ندیدیم؟آقا جان یه توضیح شفاف بده.شماها که اینکارو میکنین واستون راحت و واضح هست.ما که چیزی نمیدونیم چی؟هیچی از حرفاتون سر در نمیاریم.فقط داره دلمون آب میشه.یکم توضیح بدین که اولش اصلا باید به چی فکر کنیم؟چقدر فکر کنیم؟اصلا چجوری باید فکر کنیم؟
نوشته شده توسط ذولقرنین
خوان اول رویا دیدن استانه ای است که با اگاه شدن از حسی خواص قبل از خوابی عمیق از ان می گزریم احساسی که بسان سنگینی مطبوعی است که نمی گذارد چشممان را باز کنیم در لححظه ای که قوطه ور در سنگینی و تاریکی هستیم متوجه می شویم داریم به خواب می رویم به این خوان می رسیم در این مرحله باید قصد کنید که وقتی دارید به خواب می روید از ان با خبر باشید ساخران قصد هر چیزی را می کنن که می خواهند قصد کنند ; صرقا به ان طریق که قصد ان را می کنند .
ساحران یقین دارندکه اگر کسی قصد گفتن جمله ای را به کالبد انرژی کند کالبد انرژی ان را به زبانی کاملا متفاوت از ذهن می رباید . باید با کالبد انرژی رسید و برای اینکار به انرژی نیاز است. تنها را قصد کردن تمر کز قصدت بر چیزی است که می خواهی قصد کنی. هدف رویا دیدن این است که قصد کالبد انرژی را بکنیم قصد کردن به این معناست که کالبد انرژی از به خواب رفتن اگاه شود . نباید سعی کنیم خودمان را در انجام اینکار مجبور کنیم که از به خواب رفتن اگاه باشیم باید اجازه دهیم کالبد انرژی این کار را انجام دهد . قصد کردن یعنی ارزو کردن بدون داشتن ارزو عمل کردن بدون انجام دادن .
مبارزه طلبی قصد کردن را بپذیر عزم خاموشت را بدون کمتری فکری برای اینکخه خودت را متقاعد کنی به کار ببر که تو هم به کالبد انرژیت رسیده ای و هم اینکه رویا بینی. با انجام اینکار خود به خود در حالتی قرار می گیریم که از به خواب رفتن خودمان اگاه می شویم .
قصد کردن یعنی اینکه خودمان را متقاهد کنیم که براستی رویا بین هستیم هرچند که قبلا نبوده ایم و دیگر عمل متقاعد شدن در این مورد.
منظور این نیست که بهخودمان بگوییم که رویا بین هستیم و تلاش کنیم که باور کنیم.
قصد کردن بهمراتب ساده تر و همزمان بی نهایت پیچیده تر است . قوه تصور انظباط و هدف لازم دارد. قصد کردن در این مورد یعنی اینکه دانش بی چون و چرایی بدست اوریم که رویا بین هستیم باید با تمام سلولهای بدن حس کرد که رویا بین هستیم.
بچه ها این مطالب را از کمتاب کارلوس به طور خلاصه گفتم من که دیدم خیلی موثر و مفید و تجربه هم کسب کردم و واقع دیدم جواب می ده تصمیم گرفتم برای شما هم تایپش کنم امیدوارم مفید باشه فقط یادتون نره با توم وجود قبول کنید اینکاره بوده و هستید بی چون و چرا باور کنید. مثل کسی که هیپنوتیزور مطلبی را بهش قبولونده که طرف فلان کاره است.
کارول جان در یه مورد دیگه هم من دچار نفس تنگی می شم اونم وقتی هست که برای رویا بینی و وقت خواب رفتن روی شبکه خورشیدیم تمر کز می کنیم. یه حالت تنفس خیلی اروم و خیلی سریع یه ضربان قلب شدید.
سلام دوستان ، ذوالقرنين جان مرسي مطلب خوبي بود اصل مطلب رو هم رسوندي(با تموم وجود قبول کنید اینکاره بوده و هستید بی چون و چرا باور کنید)
راستي من امروز صبح زود در حال هوشياري در خواب روي يه ديوار زوم كردم هر قدر بيشتر تو بحرش ميرفتم (بدون اينكه فكر كنم در رابطه با اون ) شفاف تر و واضح تر ميشد و بند ها اجرها و رنگ و شكلش بهتر نمود پيدا ميكرد در عوض ميزان هوشياريم كمتر ميشد! تا جايي كه نزديك بود كامل به خواب برم برعكس هر موقع ميخواستم فكر كنم كه مثلا اين ديواركيه يا اجر هاشو بشمارم تصوير كمرنگ ميشد و به حالت بيداري نزديك ميشدم بنظرم علت اينكه هوشياري در خواب چند دقيقه بيشتر طول نميكشه همينه كه تعادل بين هوشياري و خواب كه بايد روي 50 -50 باشه
بهم ميخوره و با تمرين بايد اين ميزان رو ثابت نگهداشت
كارول جان من شش ماه قبل هم در مورد استاد حرف شما رو ميزدم اما ازخدا خواستم و سر راهم قرار داد هر چي ميخواي فقط از خدا بخواه و اطمينان داشته باش اگه صلاح باشه سر راهت قرار ميده
اينم بگم علوم غريبه مثل علوم تجربي داري شاخه هاي متعدديه و حتي گستردگيش هم بيشتره بنابراين هيچ كس نميتونه ادعا كنه استاد كامل اين علوم حتي در يه شاخه اون
سلام.بچه ها.شرمنده چند روزی نبودم.مثل اینکه بازار سوالات برونفکنی داغ شده.جوابهای مختلفی هم می بینم.
برای امروز نکته ای را بگم بد نیست.
در روشهای برونفکنی می شنویم یا می خوانیم که انسان باید هوشیار باشد و خوابش نبرد.اما برونفکنی هم نوعی خواب است و با وجود 100% هوشیاری که انسان خوابش نمی برد!لذا افراد باید بدانند که اگر کمی چمشان سنگین شد خودشان را هوشیار نکنند مثلا یه دفعه چشمشان را باز کنند.
اصل مسئله هوشیاری است که در هنگام خواب ,خواب را از برونفکنی جدا می کند,که آیا شما می خوابید و یا برونفکنی می کنید.
مثلا امروز صبح من از خواب بیدار شدم تا بروم روی تختم بخوابم.تقریبا خوابم برده بود ولی نه 100% .مثل چرت.که یه لحظه به پرواز فکر کردم.ولی نه تصور خشک پرواز که ما تو ذهنمونه.(بعضی هی می خوان اینور تصور کنند که از رو تخت بلند می شوند به سقف نزدیک می شوند.این یه مقدار غیر قابل هضم.)من پریشب ماتریکس رو دیدم و صبح بی اختیار یه لحظه به پرواز ماتریکسی فکر کردم که بدنم شروع به لرزیدن کرد.ناگهان صدایی مثل صدای بادی که از شیشه ی پایین ماشین به گوش می رسد را شنیدم و متوجه شدم در حال جدایی ام.هوشیاری ام هم برگشت.ولی چشمام را باز نکردم و مشغول جدایی بودم که یادم نیست چرا ولی یه دفعه چشمام رو باز کردم و دوباره خوابیدم.
بعضی ها از این صدای باد پرسیده بودند و یا تلق تلوق .در یه مقاله آمریکایی خواندم که این صدای جدایی است و کاملا عادی است و ربطی به انرژی ندارد.
فعلا خدا حافظ.
-------
مما! ایندفعه می خوای به چی گیر بدی؟!(شوخی کردم)
m_s20 عزیز سلام خسته نباشی منظور من از خواب بعداز ظهر این بود که اگر بعداز ظهر بخوابم شب راحتتر این کارو انجام میدهم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)