تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 144 از 640 اولاول ... 4494134140141142143144145146147148154194244 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,431 به 1,440 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1431
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    کوچنان یاری که داند قدر اهل درد چیست
    چیست عشق و کیست مرد عشق و درد مرد چیست

    گلشن حسنی ولی بر آه سرد ما مخند
    آه اگر یابی که تأثیر هوای سرد چیست

    ای که می‌گویی نداری شاهدی بر درد عشق
    جان غم پرورد و آه سرد و روی زرد چیست

    آنکه می‌پرسد نشان راحت و لذت ز ما
    کاش پرسد اول این معنی که خواب و خورد چیست

    گرنه عاشق صبر می‌دارد به تنهایی ز دوست
    آنچه می‌گویند از مجنون تنها گرد چیست

    وحشی از پی گر نبودی آن سوار تند را
    می‌رسی باز از کجا وین چهره‌ی پر گرد چیست

  2. #1432
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    قدر اهل درد صاحب درد می‌داند که چیست
    مرد صاحب درد، درد مرد، می‌داند که چیست

    هر زمان در مجمعی گردی چه دانی حال ما
    حال تنها گرد، تنها گرد، می‌داند که چیست

    رنج آنهایی که تخم آرزویی کشته‌اند
    آنکه نخل حسرتی پرورد می‌داند که چیست

    آتش سردی که بگدازد درون سنگ را
    هرکرا بودست آه سرد، می‌داندکه چیست

    بازی عشقست کاینجا عاقلان در شش درند
    عقل کی منصوبه‌ی این نرد می‌داند که چیست

    قطره‌ای از باده‌ی عشقست سد دریای زهر
    هر که یک پیمانه‌ی زین می‌خورد، می‌داند که چیست

    وحشی آنکس را که خونی چند رفت از راه چشم
    علت آثار روی زرد می‌داند که چیست

  3. #1433
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از تو
    دورم
    دور
    آنقدر که حتی
    در خاطره هایم
    ردی نمانده است
    از خاک گر گرفته ای
    که در آن زاده شدم


    اینجا
    خیس است
    خیس
    همه جا
    از
    باران
    و
    گریه های من...

  4. #1434
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    تارنگ چشم هایت رابفهمم

    سوخته بودم

    وتو

    رفته بودی

    برساحل دیگری بتابی!

  5. #1435
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    صبح زود ، وقتی که میاد...

    توی کوچه هاصداش میاد

    می رم و فوری، درو وا می کنم...

    داد می زنم، آی نسیم سحری...

    یه دل پاره دارم...چند می خری...؟

  6. #1436
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وقتی ناله های خرد شدنت

    زیر پای عابران

    نوای دل انگیز شد

    چه فرقی می کند

    برگ سبز کدام درخت بودی

  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #1437
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیگر نه ازدیر آمدنت گله دارم

    و نه از آمدن هایی که پر از رفتن است

    دیگر نه از چشمانت نگاهی را می جویم

    و نه از چشمانم گناهی

    تنها…تنهایی ام را در تو می جویم

    می دانی از چه می گویم!

    خودت را به ندانستن نزن

    نه گله از نبودنت…

    نه شکوه از ندیدنت…

    حتی ندیدن همه دیدنی ها…

    همه ی اینها به ازای دلی که بردی

    و دنیای پر از تنهاییم!

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1438
    آخر فروم باز FarzadSport's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    1,329

    پيش فرض

    وقتی ناله های خرد شدنت

    زیر پای عابران

    نوای دل انگیز شد

    چه فرقی می کند

    برگ سبز کدام درخت بودی
    مهم آن است که به آرزویت رسیدی
    فصل زرد خزون
    تباهی نیست
    آوایی است از درون
    از درون دل خاک
    از درون دل برگ های رسیده به افلاک
    که چه شاعرانه به زیر پا می افتند
    و
    خم به ابرو نمی آورند
    تا عابری آن ها را تباه کند
    حال این تقدیر داغ تر از خزون نیست؟!
    بلکه شاعرانه تر هم هست



    **دوست عزیز شرمنده که به شعرتون وارد شدم!!
    ولی وقتی خوندمش نا خود آگاه ادامش اینجوری به ذهنم خورد،گفتم بنویسم...
    شما به استادی خودتون کم و کاستیش رو ببخشین...

  11. #1439
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    مهم آن است که به آرزویت رسیدی
    فصل زرد خزون
    تباهی نیست
    آوایی است از درون
    از درون دل خاک
    از درون دل برگ های رسیده به افلاک
    که چه شاعرانه به زیر پا می افتند
    و
    خم به ابرو نمی آورند
    تا عابری آن ها را تباه کند
    حال این تقدیر داغ تر از خزون نیست؟!
    بلکه شاعرانه تر هم هست



    **دوست عزیز شرمنده که به شعرتون وارد شدم!!
    ولی وقتی خوندمش نا خود آگاه ادامش اینجوری به ذهنم خورد،گفتم بنویسم...
    شما به استادی خودتون کم و کاستیش رو ببخشین...


    سلام
    ممنون که ما رو از ذوق و سلیقه تون بهره مند کردید

    اما شاعر شعر من نیستم . هر کس بوده طبع بسیار زیبایی داشته

  12. #1440
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    رنج تلخ است ولي وقتي آن را به تنهايي مي کشيم تا دوست را به ياري

    نخوانيم،

    براي او کاري مي کنيم و اين خود دل را شکيبا مي کند.

    طعم توفيق را مي چشاند.

    و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

    و چه زشت است زيبايي ها را تنها ديدن

    و چه بدبختي آزاردهنده اي ست "تنها" خوشبخت بودن

    در بهشت تنها بودن سخت تر از کوير است.

    در بهار هر نسيمي که خود را بر چهره ات مي زند ياد "تنهايي" را در

    سرت زنده ميكند .

    "تنها" خوشبخت بودن خوشبختي اي رنج آور و نيمه تمام است .

    " تنها" بودن ، بودني به نيمه است

    و من براي نخستين بار در هستي ام رنج "تنهايي" را احساس کردم.


    دکتر شریعتی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •