گزارش فارس از پشت صحنه سريال «اشكها و لبخندها»
به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، اينجا خانه شخصيتي به نام «زمرد» با بازي «شهره لرستاني» است كه خانوادهاش متشكل از دخترش سيمين(مهشاد مخبري) و پسرش بهروز (بروز ارجمند) است. آنها خانوادهاي از قشر پايين جامعه را تشكيل ميدهند كه شغلشان هنروري است.
اين خانه قديمي دو طبقه دارد كه طبقه همكف سالن پذيرايي است و طبقه بالا هم اتاق سيمين است. امشب فقط خانواده زمرد بازي دارند و خانهاي واقع در دركه نيز لوكيشن خانه حشمت شال فروش با بازي (مهدي هاشمي) است. خانه شمسي شال فروش (گوهر خيرانديش) هم چند كوچه آن طرف تر است... » اينها همه توضيحات «محمدرضا رستمي» دستيار اول كارگردان مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» ست كه درباره كار حسن فتحي ارائه ميهد.
خانهاي كه او اشاره ميكند، خانهاي بسيار قديمي در اطراف خيابان بهار است. اين خانه نقلي يك حياط كوچك هم دارد كه كنارش باغچهاي سرسبز است و پس از عبور از راهرويي كوچك پا به سالن پذيرايي ميگذاري كه سمت راستش راه پله اي براي رفتن به طبقه بالاست. روبهرو هم آشپزخانه است و سمت راست هم كه فضاي سالن پذيرايي است كه از قضا از وسايل تجملاتي كه اين روزها ديگر در تمام سريالهاي تلويزيوني آنها را ميبينيم خبري نيست. ديوارها هم پوشيده از كاغذ ديواري قديمي و كهنهاي هستند و روي ديوار انواع و اقسام عكسهاي خانواده زمرد به همراه پدرشان كه گويا سالها پيش از دنيا رفته نصب شده است.
راه پله باريكي طبقه اول را به طبقه دوم متصل كرده، گروه مشغول چيدن دوربينها و وسايلشان در اين طبقه هستند كه بايد كاملا با احتياط در آن عبور و مرور كني كه نكند به واسطه قديمي بودن، ساختمان فروبريزد.
اين طبقه متشكل از سه اتاق است و در ورودي نيز رو به يك تراس دارد. اتاق اول كه سمت چپ است، اتاق گروه صحنه و لباس است و رگالهاي لباس در آن چيده شدهاند. اتاق دوم هم اتاق گريم است و اتاق سوم كه با تلاش گروه صحنه و دكور سر و شكلي پيدا كرده، متعلق به سيمين با بازي مهشاد مخبري است. اتاق سيمين پنجرهاي هم رو به تراس دارد.
گروه به زحمت خود را در اين طبقه جاي ميدهند. شهره لرستاني و مهشاد مخبري مشغول گريم شدن هستند و برزو ارجمند هم در حياط مشغول صحبت كردن است. حسن فتحي هم تازه به گروه اضافه شده، سرما خوردگي شديدي دارد و به گفته خودش با قرص و آمپولهاي پياپي توانسته خود را به سر صحنه برساند تا كار تصويربرداري عقب نيافتد. وقتي هم از او ميخواهم تا درباره كار جديدش صحبت كند، لبخندي ميزند و ميگويد: آخه بايد چه چيزي بگويم؟ الان به قدري ذهنم درگير كار است كه هيچ حرفي براي گفتن ندارم. ذهنم به معناي واقعي خاليست. صحبت براي اين سريال را بگذاريم براي بعد. در ادامه هم درباره آخرين فيلم سينمايياش «پستچي سه بار در نميزند» صحبت ميكند و سختي كه در راه ساخت آن متحمل شد.
شهره لرستاني ديگر بازيگري است كه حضورش در اغلب سريالهاي تلويزيوني متفاوت بوده و همين دقت در انتخاب نقشها باعث شده تا حضور نامش در تيتراژ سريالها دليلي باشد براي كشاندن مخاطب پاي سريال. او اين بار هم با حضور در سريال «اشكها و لبخندها» ثابت كرد كه هنوز به دنبال حضور در نقشهاي خاص است و اين دفعه هم بار عمدهاي از سريال را به دوش ميكشد.
با شهره لرستاني در زماني كه هنوز فرصت هست تا جلوي دوربين برود، صحبت ميكنم. او درباره حضورش در اين سريال گفت: سريال «اشكها و لبخندها دومين تجربه من در همكاري با آقاي فتحي است و كار اولم نيز با عنوان «يك روز معمولي» مربوط به سالها پيش است. كار با او بسيار لذت بخش است چون ژانر كاري خاصي دارد و كارگردان بسيار متبحري است كه درام را خوب ميشناسد و كار با بازيگر را بلد است.
لرستاني درباره سريال اشكها و لبخندها نيز گفت: اين سريال يك نوع طنز فاخر است كه تمام اشلهاي يك كار خوب را دارد و درست است كه ابتدا براي پخش در نورز و در حقيقت مناسبتي ساخته شد، اما باري به جهت نيست و همه چيز در آن حساب شده پيش ميرود. دو نويسنده قدر نيز زير نظر فتحي كار كردهاند و متنها و ديالوگهاي زيبايي نوشتهاند و در حقيقت فضاي كلي اثر زيباست.
همه چيز براي آغاز كار مهياست. دوربين روي تراس گذاشته شده و با فاصله حدود چهار متر، قرار است وقايع درون اتاق سيمين را ضبط كند. مهشاد مخبري هم آماده شده. سارافوني به رنگ قهوهاي روشن به تن دارد و روسري نارنجي رنگي به سر كرده و تند تند ديالوگهايش را با گفتن شينهاي غليظ تكرار ميكند.
قرار است گفتوگوي تلفني او با شمسي شالفروش ضبط شود. گفتوگويي كه تقريبا تمام دروغهاي حشمت به خواهرش را رو ميكند. حسن فتحي پشت دوربين مينشيند و همه چيز آماده است. سه، دو، يك... سيمين گوشي تلفن را بر ميدارد و شروع ميكند در اتاق راه رفتن. سركي به سمت در اتاق ميكشد و در حين صحبت روي لبه پنجرهاي كه رو به تراس باز ميشود، مينشيند و همچنان به حرف زدنش ادامه ميدهد... فتحي كات ميدهد... نه... اين دفعه سرت رو كمي بيشتر به سمت در بچرخون... همه چيز دوباره شروع ميشود... اما اين بار هم به دل فتحي نمينشيند... دقيقا يادم نيست كه دفعه چندم بود كه برداشت ميخواست به دل فتحي بنشيند كه اين بار سر و صداي ماشيني كه از توي كوچه رد ميشود، تصويربرداري را متوقف ميكند. حسن فتحي سرش را ميان دستانش گرفت.نفس عميقي كشيد و گفت: فيلم ساختن در لوكيشنهاي شهري هم دردسري است. لوكيشنهاي مورد نظر ما هم كه جاهاي خلوت وجود ندارند، مجبوري كه با تمام محدوديتها كناربيايي... ظاهرا همه چيز براي شروع دوباره كار مهياست. و اين بار بالاخره حسن فتحي از پلاني كه گرفته راضي است و گروه شروع به جابهجايي وسائل ميكنند تا به طبقه اول بيايند و پلانهايي هم در اين طبقه بگيرند. اين فاصلهها زمان مناسبي براي گفتوگو با هنرمندان اين سريال است.
** لرستاني: «اشكها و لبخندها» يك طنز فاخر است
بازيگر نقش «زمرد» در مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» معتقد است اين سريال يك نوع طنز فاخر است كه تمام اشلهاي يك كار خوب تلويزيوني را دارد.
شهره لرستاني در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: سريال «اشكها و لبخندها» دومين تجربه من پس از «يك روز معمولي» در همكاري با آقاي حسن فتحي است. من كار با اين كارگردان را خيلي دوست دارم. چون ژانر كاري خاصي دارد و كارگردان بسيار متبحري است كه درام را به خوبي ميشناسد و بازي گرفتن از بازيگران را بلد است.
وي افزود: مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» يك نوع طنز فاخر است كه تمام اشلهاي يك كار خوب را دارد و درست است كه ابتدا براي پخش در نوروز و مناسبتي ساخته شد، اما باري به هر جهت نيست و كاملا حساب شده پيش ميرود.
لرستاني ادامه داد: دو نويسنده قدر زير نظر فتحي فيلمنامه و ديالوگها را نوشتهاند كه جزو نقاط قوت كار محسوب ميشود و فضاي كلي اثر بسيار زيباست.
وي در مورد نقش خود در اين سريال نيز اظهار داشت: نقش من بسيار متفاوت است. زمرد سردسته سياهي لشگرهاست كه وارد جرياني ميشود و در دل بازي در زندگي قرار ميگيرد. او از نابلدي و ناآگاهي در مهمانيهاي رسمي لباسهاي تاريخي ميپوشد و جايي كه پاي دخترش و احساسات او به ميان ميآيد به خاطر او دست به هر كاري ميزند.
لرستاني با بيان اينكه تار و پود قصه «اشكها و لبخندها» به خوبي كنار هم چيده شده، گفت: اين سريال نگاهي جامعه شناختي دارد و در حقيقت يك برههاي از تاريخ ايران را مورد بررسي جامعه شناختي خود قرار ميدهد. برخورد و چالش دو نسل در كنار يكديگر نيز از موضوعاتي است كه فتحي در اين كار به خوبي آنها را نشان داده است.
وي درباره فاصله گرفتن از كارگرداني پس از ساخت تله فيلم ماه منير» نيز تصريح كرد: خيلي دلم ميخواهد كه كارگرداني را دوباره شروع كنم. اما حكايت فيلم ساختن حكايت ابر و ماه و فلك و خورشيد است كه بايد همه امكانات جمع بشوند تا بتواني فيلم بسازي. نيت من هم بر ساختن است و تمام تلاش خود را هم متمركز كردهام.
شهره لرستاني ادامه داد: در حال حاضر نيز پروژههاي زيادي دارم كه دو تاي آنها به نام «موندني» و «بي بي خاتون» از قطعيت بيشتري برخوردار هستند. تله فيلم «موندني» از يك فضاي كاملا جدي برخوردار است و «بي بي خاتون» نيز فضايي نوستالژيك دارد كه هر دو منتظر اختصاص بودجه هستند.
وي تصريح كرد: پس از ساخت «ماه منير» و استقبال مديران از آن، فكر كردم كه در رحمت باز شده و از اين به بعد در رسانهاي كه آن را دوست دارم، فعاليت ميكنم. اما متاسفانه پس از آن هر طرحي كه ارائه دادم رد شد و من نميدانم كه دليل آن چيست؟ در حالي كه من علاقهمند هستم در اين رسانه كار كنم. تا به حال نيز 4 تا 5 طرح به شبكه تهران ارائه دادم كه مديريت اين شبكه قولهايي مبني بر حمايت از آنها به من داد اما طرحها كاملا مسكوت مانده است.
لرستاني اظهار داشت: در همه جاي دنيا اگر كاري ساخته شود كه بتواند نمره قبولي بگيرد، از سوي مديران و مسئولان مورد حمايت واقع ميشود تا نمرات بهتر و بيشتري بگيرد. من از مديران سازمان صدا و سيما گلايه ميكنم كه چرا مرا حمايت نكردند تا آثار بهتري را خلق كنم.
**مخبري: «حسن فتحي» بازيگر را يتيم نميگذارد
بازيگر نقش سيمين در مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» نيز كه بازي او در اين مجموعه به چشم خيليها آمده، معتقد است حضور كارگردان در يك اثر تاثير بسياري در موفقيت آن دارد و «حسن فتحي» از جمله بازيگراني است كه به دليل توجه بسيارش به بازيگر او را يتيم رها نميكند.
مهشاد مخبري كه در مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» بازيگر نقش «سيمين» است، در گفتوگو با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس گفت: من فارغ التحصيل رشته بازيگري تئاتر از دانشگاه آزاد هستم و سالهاست كه تئاتر بازي ميكنم. البته چند تجربه تلويزيوني نظير محاكمه، روزهاي آرزو، دبيرستان خضراء، خواستگاران و پاتوق را داشتهام و در فيلمهاي سينمايي انتخاب، شهرت، سگ كشي و وقتي همه خوابيم نيز حضور داشتهام.
وي افزود: من خودم را اصلا بازيگر تئاتر ميدانم و حضورم در كارهاي سينمايي و تلويزيوني به نوعي تفنن به شمار ميرود. در مورد سريال «اشكها و لبخندها» نيز بايد بگويم كه حدود 10 سال قبل قرار بود در سريال «فردا دير است» با حسن فتحي كار كنم كه به دلايلي اين اتفاق نيفتاد.
وي ادامه داد: البته من هميشه دوست داشتم كه با فتحي كار كنم چون او درك بسيار زيادي از هنر دارد و براي بازيگر ارزش بسياري قائل است.
مخبري در ادامه درباره حضور در كنار «گوهر انديش» نيز گفت: تمام لحظاتي كه در كنار خانم خير انديش بودم، از ايشان آموزش ديدم و لحظات مفيدي برايم بود كه بتوانم از ايشان درس بگيرم و خوشحالم كه در اين كار حضور داشتم. يكي از اتفاقات بسيار خوبي كه در سابقه بازيگريام افتاد همكاري با خانم خير انديش بود. من در هر پلان يا سكانسي كه با ايشان بازي ميكردم مطالب بسياري ياد ميگرفتم و به او غبطه ميخوردم كه اينقدر توانمند و قدر است.
وي افزود: گاهي اوقات به خودم ميگويم يعني امكان دارد كه روزي من هم به توانمندي خانم خير انديش برسم؟ و با اداي احترام به همه بازيگران كهنه كار، به نظر من خانم خير انديش بازيگري است كه يك سر و گردن بالاتر است. در فضاي سينما و تئاتر كمتر پيش ميآيد كه يك فضاي يك دست و رواني وجود داشته باشد و خوشبختانه همه اعضاي گروه نيز افراد نازنيني بودند كه منجر شدند هر كس بيدغدغه كار خود را انجام دهد.
وي ادامه داد: من در اين سريال نقش دختر خانوادهاي را دارم كه شغلشان هنروري است. آنها براي رفع شماري از مشكلاتشان ناچار تن به بازي ميدهند و سرنوشتشان به ويژه جوانان خانواده را تغيير ميدهد و چون اين سريال براي پخش در نوروز ساخته شد، بالطبع جريان و فضاي شاد نيز بر آن حكمفرماست.
بازيگر نقش سيمين درباره شيوه سخن گفتنش در اين مجموعه تلويزيوني نيز گفت: در صحبتهايي كه با آقاي فتحي داشتم ايشان تصميم گرفتند كه من به اين شيوه صحبت كنم البته چون اين شيوه سخن گفتن از من دور بود، اجرا و انجامش كار مشكلي بود كه با تمرين توانستم به آنچه مد نظرمان بود، برسم.
وي افزود: يكي از ويژگيهاي بارزي كه شخصيت سيمين دارد، اين است مدام در پي ازدواج است و به اين مساله فكر ميكند. چرا اين دختر مدام به ازدواج فكر ميكند؟ و چرا اين مساله اينقدر برايش مهم است؟ اين مساله حتما يك دليل دارد. چرا سيمين فكر ميكند كه هركسي به سختي حاضر ميشود با او ازدواج كند؟ و ما اين مساله را مورد بررسي قرار داديم.
مخبري گفت: من اين نقش را درك كردم و اگر نمي توانستم با آن ارتباط برقرار كنم، هيچ وقت بازي نميكردم هركس براي ايفاي نقشي كه انتخاب ميكند يكسري دلايل و منطق دارد و در هنگام بازي بايد به جاي او فكر كند و با مغز او بينديشد. من هم تلاش كردم سيمين را درك و با مغز او فكر كنم.
مخبري ادامه داد: حسن فتحي در كار خود وسواسهاي ريز و به جايي دارد و حضورش به عنوان كارگردان براي من بسيار قابل اتكاست. حسن فتحي وقتي پشت دوربين مينشيند تمام حركات بازيگر برايش مهم است و وقتي در گروه او هستي، ميداني كه پشتيباني پشت سرت داري كه تو را رها نميكند و يتيم نميگذارد.
**ارجمند: بهروز را در اين سريال دوست داشتم
برزو ارجمند نيز بازيگري است كه اين روزها در سريالهاي تلويزيوني و تلهفيلمهاي بسياري حضور دارد. حتي در ايام نوروز نيز قرار بود همزمان با دو سريال تلويزيوني «مرد دوهزار چهره» و «اشكها و لبخندها» روي آنتن باشد كه تعويق در زمان پخش سريال «اشكها و لبخندها» اين حضور همزمان را به حضور پياپي تبديل كرد.
ارجمند پيرامون نقشهايش در اين دو سريال مناسبتي گفت: من هر دو اين نقشها را دوست داشتم و حضور در آنها برايم لذت بخش بود.
وي افزود: البته نقشم در سريال «اشكها و لبخندها» طولانيتر بود و جاي كار بيشتري هم داشت. من براي ايفاي نقش بهروز و درست درآمدن آن تلاش كردم و بازي در اين سريال را دوست دارم.
ارجمند اظهار داشت: من تلاش ميكنم در كارهايي كه با هم حضور دارم، نقشهاي متفاوتي ايفا كنم و در كار «حسن فتحي» توان بيشتري گذاشتم.نقشم در اين سريال را دوست دارم و خيلي دوست داشتم تا خوب بازي كنم.
مجموعه تلويزيوني «اشكها و لبخندها» در حال حاضر در روزهاي پاياني پخش از شبكه اول سيماست و در اين مدت علي رغم حذفيات بسياري كه داشت توانست نظر بسياري از مخاطبان را به خود جلب كند.