تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 141 از 640 اولاول ... 4191131137138139140141142143144145151191241 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,401 به 1,410 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1401
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    مرا
    از خاک عاشق پيشه ناکامی آفريد
    هم او که خاکم را
    به آب رنج گل کرد
    و هستی دردآلودم را
    به روح اندوهگينش
    زندگی بخشيد...

  2. #1402
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    چه روزگار غريبی است
    بی تو بودن؛بی تو نفس کشيدن؛بی تو خستگی را به تن خريدن
    روزهايم چه تنگ
    چه تاريک و چه غريبند
    چه مشتاقم برای پروازی دور
    بی بالی برای اوج گرفتن!
    چه احساس شيرين و مذابی است
    مرگ را به انتظار زيستن
    و منتظر مردن!
    محبوب دوران پاکدامنی من!
    روزهای دوريست بی تو
    بی حضورت
    در غيبت سرشار از تو
    به انتظار مرگ
    مرده ام ...
    افسوس !
    روزهايی است
    که به رفته ها
    به نبوده ها
    به از کف رفته ها
    و ای کاش ها دل خوش کرده ام!
    افسوس!
    چه لحظات شکوهمندی
    که برای تو
    شکوه عشق های زمان
    و برای حرفهايی که ميدانستم
    هدر داده ام؟!

  3. #1403
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    ...ميدونم يه روزی
    صدای پای تو بيدارم ميکنه
    صدای پای اومدنت
    استخونهای منو بيدار ميکنه
    می نشينی کنار سنگی که
    هنوزم نوشته روش
    تو عشق منی!
    بذار اسمون بباره از توی چشات
    ساليه نباريده به پای تو
    چشمای من!
    می خونی اينجا نوشته
    اينجا يه عاشق خوابيده!
    هنوزم نوشته روش
    تو عشق منی!

  4. #1404
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    نشسته بود گل نسترن
    سر نهاده به دامن
    نيم نيم نگاهی به سوی وسعت چشمان ملتمس ما مگر؟!
    دريغ!
    خيال سبز تنش را هزار وهم خراشيده بود
    ساکت و صامت
    نشسته بود گل نسترن
    گريبان چاک
    شکسته بود گل نسترن!
    نگاه می کردم؛
    حبابهای مردمک چشمهای پر رازش
    فروغ صبح نخستين نداشت
    تنها بود!
    گياه سبز تنش در سياه چادر غم
    و شوکران غمش وانهاده بود به جا
    شکسته نسترن ما
    فتاده بود ز پا...

  5. #1405
    داره خودمونی میشه Enter_The_Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    هر كجا هستم باشم، به درك
    پست ها
    191

    پيش فرض




    جوانی داستانی بود!!!

    پریشان داستان بی سر انجامی.
    غم انگیزه
    قصه ی تلخی که از یادش هراسانم.
    بغفلت رفت از دستم...
    وز این غفلت پریشانم.
    چشمه ای پاک و زلال.
    میتوان در فکر باغ و دشت بود.
    عاشق گل گشت بود.
    میتوان این جمله را در دفتر فردا نوشت
    خوبی از هر چیز دیگر بهتر است!

  6. #1406
    داره خودمونی میشه Enter_The_Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    هر كجا هستم باشم، به درك
    پست ها
    191

    پيش فرض

    در کنار پنجره ای ایستاده ام در این دور دستها
    صدای پا میآید از کوچه پس کوچه های غربت
    که قدمهایش حکایت از طلوع غم میکند
    دلهره ای در وجودم پدیدار میشود
    پنجره را میبندم و دوان دوان به کناره ای مینشینم
    صدا نزدیکتر میشود، قدمها تند تر
    شب است و ماه تنها
    جغد شب سکوتش را میشکند
    دلکده ی وجودم، وجودم را میلرزاند
    چشمانم به پنجره خیره است
    اما دلم :
    به صدای ساز قدم غریبه نزدیک شده است
    کیست مهمان من ؟
    غم است مهمان دلکده ی شبهای من...!


  7. #1407
    اگه نباشه جاش خالی می مونه leira's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    267

    پيش فرض

    نمی دانم
    فاصله ام با مرگ
    چه مقدار است
    اما با زندگی هم
    کم نیست ...

  8. #1408
    داره خودمونی میشه Enter_The_Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    هر كجا هستم باشم، به درك
    پست ها
    191

    پيش فرض

    سر کلاس ادبیات معلم گفت:
    فعل رفتن رو صرف کن.

    گفتم : رفتم... رفتی... رفت

    ساکت می شوم، می خندم
    ولی خنده ام تلخ می شود

    معلم داد می زند: خوب بعد؟ ادامه بده

    و من می گویم : رفت... رفت... رفت
    رفت و دلم شکست... غم رو دلم نشست
    رفت و شادیم مرد...
    شور و نشاط رو از دلم برد...

    رفت... رفت... رفت

    و من می خندم و می گویم:
    خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
    کارم از گریه گذشته ست به آن می خندم

  9. این کاربر از Enter_The_Love بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1409
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    بگو بذار بره ديگه نياد بذار بره
    بهش بگو دلم ديگه اونو نميخواد اين حرف آخره
    مگه شكستن دلش از غم دل تو بدتره
    فكر نكن اگه بره دل تو ميميره فكر نكن
    اگه بشكنه قلبت و آروم ميگيره فكر نكن
    اون لياقت فكر كردن رو هم نداره فكر نكن
    ديگه اون مال تو نيست رفته
    واسش اشكاتو نريز بسه
    ديگه دوستت نداره دلش واسه ي تو نيست
    Last edited by Snow_Girl; 20-06-2008 at 11:29.

  11. #1410
    پروفشنال malakeyetanhaye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    in my mind
    پست ها
    804

    پيش فرض

    او را مي پرستيدم
    لحظه هايم را با يادش
    نفس مي كشيدم

    او خشن بود و مغرور
    ولي ، دوست داشتني

    قلبم او را صدا مي زد
    آري ،
    به او مي گفتم
    تنها صداست كه مي ماند
    پس بگذار بماند
    اين صداي تو

    عاشقش بودم
    عاشق
    مگر چه مي خواستم از او

    تحكم مي كرد و فرياد
    ولي ، باز هم دوست داشتني

    اما او
    پرده ي نقاشيم را
    با آخرين فريادش
    دريد

    آخرين پرده ي نقاشي من
    چهر ه ي او بود
    در گستره
    آسمان سرخ
    عشق


    گلي امير اصلاني
    پاييز 1386

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •