تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 141 از 233 اولاول ... 4191131137138139140141142143144145151191 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,401 به 1,410 از 2330

نام تاپيک: بخشي زيبا از كتابي كه خوانده ام

  1. #1401
    آخر فروم باز anon85's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    here & there
    پست ها
    1,845

    پيش فرض


    روي روميزي كاغذي يك گرده آفتاب افتاده است. در اين گرده، مگسي گيج و منگ خودش را خرخر مي كشد، خودش را گرم مي كند و پاهاي جلويش را به هم مي مالد. خيال دارم خدمت به اش بكنم و لهش گردانم. سر رسيدن اين انگشت اشاره ي غول پيكر را كه موهاي طلايي اش در آفتاب مي درخشد نمي بيند.
    دانش اندوز فرياد مي زند كه « نكشيدش، آقا! »
    مگس مي تركد، ريغ سفيد كوچكش از شكمش بيرون مي زند؛ از شرّ وجود خلاصش كرده ام. با لحني خشك به دانش اندوز مي گويم:
    « خدمتي به اش كردم. »

    ژان پل سارتر، تهوع، ترجمه از امير جلال الدين اعلم

  2. 5 کاربر از anon85 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1402
    کاربر فعال انجمن ریاضیات hts1369's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2009
    پست ها
    1,160

    پيش فرض

    گذشته چیزی جز دروغ , نیست و خاطره , هرگز بازگشت ندارد ; هر بهاری که میگذرد , دیگر باز نمیگردد ; و پر حرارترین و دیوانه کننده ترین عشقها هم واقعیتهایی ناپایدار هستند که عمری بسیار کوتاه دارند.
    صد سال تنهایی/گابریل گارسیا مارکز

    اراده ی هرکسی چون دیوار است که خشتهای ان بدون ساروج روی هم گذاشته شده است و برای اینکه مقاومت دیوار باقی بماند نباید حتی یک خشت را از زیر ان بیرون کشید و اگر فقط یک خشت از زیر ان دیوار بیرون کشیده شود استقامت ان از بین می رود و اگر دو خشت یا سه خشت را از زیر دیوار بیرون بکشد ان دیوار فرو میریزد.
    خداوند الموت حسن صباح
    تالیف : پل امیر
    ترجمه : ذبیح الله منصوری

  4. 3 کاربر از hts1369 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1403
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    ولتر از من پرسید: این که برادر شما همیشه بالای درخت ها می ماند، برای این است که به آسمان نزدیک تر باشد؟
    در پاسخش گفتم: برادرم معتقد است که برای بهتر دیدن زمین باید کمی از آن فاصله گرفت

    --

    -فکر نمی کنی که عشق باید به معنی از خود گذشتگی مطلق باشد، یعنی که آدم باید خودش را به حساب نیاورد؟
    -عشق فقط زمانی ممکن است که آدم خود خودش باشد، با همه ی نیرویش !



    بارون درخت نشین / ایتالو کالوینو

  6. 8 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1404
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض

    هرگز برای بارون روشن نبود که چه چیز را می توان به ویولتا گفت و چه چیز را نمی توان. گاهی یه اشاره ی ناچیز، یک واژه ی کوچک خشم او را بر می انگیخت. برای نمونه کوزیمو می گفت:

    - با "جووانی خلنگ" کتاب می خواندم. با شوالیه درباره ی آبیاری بررسی می کردم...
    - با من چه؟
    -با تو عشقبازی می کنم. همان طور که میوه میچینم یا درخت هرس می کنم...

    ویولتا ساکت می شد و تکان نمی خورد. چشمانش ناگهان حالتی به سردی یخ می یافت. کوزیمو می فهمید که خشم او را برانگیخته است.

    - چه شده ویولتا؟ مگر من چه گفتم؟

    آنچنان دور از او به نظر می رسید که انگار او را نمی دید و صدایش را نمی شنید. هزار فرسنگ از آنجا دور بود. چهره اش به سنگ می مانست.

    - آخر چه شده ویولتا؟ راستش ... گوش کن ...

    کوزیمو در نمی یافت که از چه دلگیر شده است. نمی فهمید یا شاید بهتر می دانست که نفهمد تا بتواند بی گناهی خود را بهتر نشان دهد.

    - ویولتا، باور کن سوتفاهم شده گوش کن
    ویولتا... اینطور بی دلیل نرو، ویولتا ...



    بارون درخت نشین / ایتالو کالوینو

  8. 5 کاربر از karin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1405
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    کارهای برجسته‏ای که آدمی به پیروی از وسوسه‏ای درونی می‏کند باید ناگفته بماند؛
    همین‏که آن را به زبان بیاوری و از آن لاف بزنی چیزی بیهوده و بی‏معنی جلوه می‏کند و پست و بی‏مقدار می‏شود.

    ؛

    حتی یک راه چند وجبی هم می‏تواند راه بدون بازگشت باشد.

    بارون درخت نشین / ایتالو کالوینو

  10. 10 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1406
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    «من یکی که دلم می‌خواهد بروم و میان آدمخوارها زندگی کنم. دولت دارد ما را می‌بلعد. روی همه چیز دست گذاشته: فلسفه، حقوق، هنر، هوا... فرانسه دارد به صدا درمی‌آید. زیر چکمهٔ ژاندارم و ردای کشیش بتنگ آمده.»

    صفحه ۲۰۴
    تربیت احساسات رمانی از گوستاو فلوبر

  12. 7 کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1407
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    هرفردی در زندگی در سنین معینی حس می‏کند که می‏خواهد دوست‏داشته شود،
    می‏خواهد کسی‏را داشته باشد که راجع‏به او فکر کند و غمخواری نماید و یا در مصائب
    به‏او همدردی نشان دهد و همین تشنگی روحی به‏این اصل ناشناخته است که به‏نام
    عشق خوانده می‏شود زیرا عاشقِ آن‏چیزی می‏شود که تشنگی و التهاب اورا فرو می‏نشاند.

    یادداشت‏های یک دیکتاتور، دکتر هدایت‏الله حکیم‏الهی

  14. 5 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1408
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    هیچ محلی به‏اندازه زندان در شخص تحول ایجاد نمی‏نماید به‏خصوص اگر زندانی درنتیجه‏ مظالم و بدون اندک تقصیری زندانی شده باشد.

    ؛

    تعجب این بود که مرا با نیم دلار وارد زندان کردند و چون بیرون آمدم این نیم دلار نیز از بین رفته بود و باضافه مرا بجرم کلاهبرداری زندانی کرده بودند یعنی شخصی که در یک محل بدنام کار می‏کرد و با جیب تهی بیرون آمده و برای ارتزاق دست به کلاهبرداری زده بوده است و بهمان جرم 21 ماه زندانی شد و حالا که اورا بجامعه تحویل می‏دهند با جیب خالی و نداشتن شغل و محل خواب انتظار دارند که دست بکلاهبرداری و دزدی نزند. هرمنطق و عقل سلیمی میتواند حساب کند که بالاخره چنین موجودی بهمان عللی که زندانی شد و یا دست به کلاهبردای زد مجددا شروع خواهد کرد زیرا علل و موجبات کلاهبرداری در او جمع است و قانون و عدالت و تشکیلات آنرا از بین نبرد، حال با چه وثیقه و اطمینانی یکچنین موجودی را که زندان رذائل دیگری بر او افزوده است بیرون میدهند؟!

    یادداشت‏های یک دیکتاتور، دکتر هدایت‏الله حکیم‏الهی

  16. 4 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #1409
    آخر فروم باز amir 69's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    همان حوالی
    پست ها
    1,259

    پيش فرض

    امید معوق به رنج منجر می‏شود.

    ؛
    چطوره توبه کنیم؟
    توبه از چی؟
    اوه[فکر می‏کند].. مجبور نیستم وارد جزئیات بشم.
    از تولدمون؟

    ؛

    اشک‏های جهان را میزانی همیشگی‏ است،
    هر آن‏که در جایی گریه آغازد، دیگری در جای دیگر ز گریه باز ایستد.
    خنده نیز چنین باشد.
    پس بیایید از نسل خویش بد نگوییم.
    نسل ما محزون‏تر از اجدادش نیست.

    در انتظار گودو، ساموئل بکت

  18. 5 کاربر از amir 69 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1410
    آخر فروم باز anon85's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    محل سكونت
    here & there
    پست ها
    1,845

    پيش فرض

    « نه، من دست از تو بر نمي دارم؛ در انتظارِ ديدارت خواهم ماند. آن حجابِ عصمتي كه در اين جهان ما را از يكديگر جدا كرد، در جهانِ پس از مرگ، رشته پيوندِ ما خواهد شد. »

    (از نامه هاي ژولي به سن پرو، فصل ششم، نامه ي هشتم؛)

    ژان ژاك روسو، الوئيزِ جديد

  20. 5 کاربر از anon85 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •