تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 140 از 934 اولاول ... 4090130136137138139140141142143144150190240640 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,391 به 1,400 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1391
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شومدوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارتبنشینم سر رو شانه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتنتو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوشبگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تماموجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارموعاشقانه تو را می ستایم

  2. این کاربر از sina285 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #1392
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    12

    وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی حاضری دنیا رو بدی فقط یه
    بار نگاش کنی به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی رو همه چیز خط
    بکشی حتی رو برگ زندگی وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه فقط اونی که
    عشقته عاشقی رو بلد باشه قید تموم دنیا رو به خاطر اون میزنی خیلی چیزارا
    میشکنی تا دل اونو نشکنی حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم اما
    صداش و بشنوی شب از صدای دوتا سیم حاضری قلبتو باشه پیش چشهای اون
    گرو فقط خدای نکرده یه وقت نگه برو حاضری هر چی که دوست نداشت به
    خاطرش رها کنی حسابتو حسابی از مردم شهر جدا کنی حاضری حرف قانون و
    ساده بزاری زیر پات به حرف اون گوش کنیو به حرف قلب با وفات وقتی بشینه به
    دلت از همه دنیا میگذری تولد دوبارته اسمشو وقتی میبری حاضری جونتو بدی
    یه خار توی دستاش نره حتی یه زره گرد وخاک تو معبد چشاش نره حاضری
    مسخرت کنن تموم ادم های شهر اما نبینی ان باهات کرده واسه یه لحظه
    قهرحاضری هر جا که بری به خاطرش گریه کنی بگی که محتاجشیو به شونه هاش
    تکیه کنی حاضری که به خاطر خواستن اون دیونه شی رو دست مجنون
    بزنیوباغصه ها همخونه شی حاضری مردم همشون تو رو با دست نشون بدن
    دیونه های دوره گرد واسه تو دست تکون بدنن حاضری اعتبارتو به خاطرش
    خراب کنن کارتو به کسی بدن جات اونو انتخاب کنن حاضری بگذری از شهرت
    واسم و آبروت.مهم نباشه که کسی نخواد بشینه روبروت وقتی کسی تو قلبته یه
    چیز قیمتی داری دیگه به چشمت نمیاد اگه که ثروتی داری حاضری هر چی بشنوی
    حتی اگه سرزنشه به خاطر ان کسی که خیلی برات با ارزشه حاضری هر روز سر
    اون با ادما دعوا کنی غرورتو بشکنیوباز خودتورسواکنی. حاضری که به خاطرش
    پاشی بری میدون جنگ عاشق باشی اما بازم بگیری دستت یه تفنگ حاضری هر
    چی گل داری دونه به دونه بشماری بسوزی از طب نگاش اسمشو وقتی میاری
    حاضری هر کسی جز اونو ساده فراموش بکنی پشت سرت هر چی میگنن چیزی
    نگی گوش بکنی حاضری هر چی که داری بیانو از تو بگیرن پرنده های شهرتو
    دونه به دونه بمیرن حاضری که بگذری از مقرارات دین و درس وقتی کسی رو
    دوست داری معنی نمیده دیگه ترس وقتی کسی رو دوست داری صاحب کلی ثروتی
    نزارکه از دست بره این گنج خیلی قیمتی دوستت دارم

  4. این کاربر از sina285 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #1393
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    میذاری من بسوزم تو هم تماشا کنی؟
    اگر دیدی لایقم, فکری واسه ما کنی

    میذاری بارون بیاد از این چشای خسته؟
    میدونی مهرت عجیب به دل من نشسته

    میذاری من ببافم با رویاهام یه قالی ؟
    روش بشینیمو بریم جزیره ی خیالی


    میذاری بیام تو قلبت؟ منو تو دلت راه میدی؟
    دیگه غریبه نیستم, به دیوونت جا میدی؟


    میذاری بگم زلالی مثل خود فرشته؟
    اینا رو , رو پیشونیت خود خدا نوشته


    میذاری هر جا باشی منم باشم کنارت؟
    خواب تو رو ببینم , بیام تو روزگارت

    میذاری من خیالم از همه راحت باشه ؟
    با دیگران بودنت قد یه صحبت باشه

    میذاری حسودی کنم حتی به فیلم و تصویر؟
    به کسی که دوستت داشت تو هم نداشتی تقصیر

    میذاری تو رو بدزدم بریم یه جای خلوت؟
    فقط من و تو باشیم , یه ساحل و یه نیمکت

    میذاری بگم نگاهت , رنگین کمونو مات کرد؟
    قسمت چه جوری منو دیوونه ی چشات کرد

    میذاری برم رو ابرا با بال عاشق باد؟
    بگم چه خوب شد خدا تو رو برام فرستاد

    میذاری بگم که چشمات یعنی خود معجزه ؟
    اومدنت نعمته, یه هدیه, یه جایزه

    میذاری این بار دیگه به ادما راست بگم ؟
    از تو و جادوی تو هرچی دلم خواست بگم

    میذاری برات بیارم باغ گل بنفشه
    شهرامونو پیش هم بذارمش تو نقشه

    میذاری بیشتر از من کسی برات نمیره ؟
    قول میدی که تو قلبت کسی جامو نگیره
    ؟

    میذاری پرپر بشم واسه یه بار دیدنت ؟
    غنچه ها رو وا کنم برای خندیدنت

    میذاری بگم که کم کم تموم میشه طاقتم ؟
    می خوام بیام کنارت, منتظر فرصتم

    میذاری بیام فدات شم؟ میذاری بگم دیوونم؟
    اگه لایق تو باشم , میذاری پیشت بمونم ؟

    میذاری غصه هاتو با مژه هام پاک کنم ؟
    حریر رویاهاتو, با بوسه نمناک کنم


    میذاری برات بمیرم؟ میذاری به پات بسوزم؟
    میذاری با عشق تو سفید شه رنگ روزم؟

    میذاری مثل عروسک با یه نگاه معصوم
    کنج اتاقت باشم بی سر و صدا و اروم ؟

    میذاری با یاس و مریم برات کلبه بسازم ؟
    من تو رو داشته باشم , از همه بی نیازم

    میذاری کنار چشمه, تو رو اب ببینم ؟
    میذاری تا دنیا دنیاس من تورو خواب ببینم ؟

    میذاری افسانمون تو همه جا بپیچه؟
    دنیا باید بدونن , زندگی بی تو هیچه


    میذاری بگم که برفا به هوای تو سفیدن ؟
    نباشی پروانه ها به شمعها دل نمیدن

    میذاری چراغونی شه دفتر خاطراتم؟
    میذاری بگم همیشه , هر جا بری باهاتم؟

    بذار با داشتن تو به عشق تو زنده شم
    پیش چشای نازت اب شم و شرمنده شم

    بذار که ثابت کنم از من دیوونه تر نیست
    هیچکسی از عشق من تو دنیا بی خبر نیست

  6. #1394
    داره خودمونی میشه shape's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    محل سكونت
    غرب تهران
    پست ها
    86

    پيش فرض

    سلام

    شعر زیر مقدمه کتاب خسرو و شیرینه .بخونید و حال کنید:

    *****************************سخنی چند در عشق****************************

    مرا کز عشق به ناید شعاری************مبادا تا زیم جز عشق کاری

    فلک جز عشق محرابی ندارد***********جهان بی خاک عشق ابی ندارد

    غلام عشق شو کاندیشه این است*******همه صاحبدلان را پیشه این است


    جهان عشق است و باقی زرق سازی*********همه بازیست الا عشقبازی

    اگر بی عشق بودی جان ادم**************که بودی زنده در دوران عالم؟

    کسی کز عشق خالی شد فسردست****گرش صد جان بود بی عشق مردست

    اگر خود عشق هیچ افسون نداند*********نه از سودای خویشت وارهاند

    مشو چون خر به خورد و خواب خرسند****اگر خود گربه باشد دل در و بند

    به عشق گربه گر خود چیره باشی********از ان بهتر که با خود شیر باشی

    نروید تخم کس بی دانه عشق*******کس ایمن نیست جز در خانه عشق

    ز سوز عشق بهتر در جهان چیست*****که بی او گل نخندید ابر نگریست

    شنیدم عاشقی را بود مستی**********وز انجا خاست اول بت پرستی

    همان گبران که بر اتش نشستند***********ز عشق افتاب اتش پرستند

    مبین در دل که او سلطان جانست********قدم در عشق نه کو جان جانست

    هم از قبله سخن گوید هم از لات*********همش کعبه خزینه هم خرابات

    اگر عشق اوفتد در سینه سنگ********به معشوقی زند در گوهری چنگ

    که مغناطیس اگر عاشق نبودی********بدان شوق اهنی را چون ربودی

    و گر عشقی نبودی بر گذرگاه*************نبودی کهربا جوینده کاه

    بسی سنگ و بسی گوهر بجایند**********نه اهن را نه که را می ربایند

    هر ان جوهر که هستند از عدد بیش********همه دارند میل مرکز خویش

    گر اتش در زمین منفذ نیابد***************زمین بشکافد و بالا شتابد

    و گر ابی بماند در هوا دیر*************به میل طبع هم راجع شود زیر

    طبایع جز کشش کاری ندارند*********حکیمان این کشش را عشق خوانند

    گر اندیشه کنی از راه بینش*************به عشق است ایستاده افرینش

    گر از عشق اسمان ازاد بودی*************کجا هرگز زمین اباد بودی

    چو من بی عشق خود را جان ندیدم***********دلی بفروختم جانی خریدم

    ز عشق افاق را پردود کردم*************خرد را دیده خواب الود کردم

    کمر بستم به عشق این داستان را*********صلای عشق در دادم جهان را

    مبادا بهره مند از وی خسیسی*********به جز خوشخوانی و زیبا نویسی

    ز من نیک امد این ار بد نویسند*********به مزد من گناه خود نویسند

  7. #1395
    پروفشنال zooey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    879

    پيش فرض

    آفتاب را دوست دارم
    بخاطر پیراهنت روی طناب رخت
    باران را
    اگر که می بارد
    برچترآبی تو
    وچون تو نماز خوانده ای
    من خداپرست شده ام


    بیژن نجدی

  8. این کاربر از zooey بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #1396
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    یاد اون روزا که شروع آشنائی بود ..شروع آشنائی همیشه جالبه ولی زود گذره ...



    گفتمش : دل می خری ؟
    برسید چند؟
    گفتمش : دل مال تو، تنها بخند !
    خنده کرد و دل زدستانم ربود
    تا به خود باز آمدم او رفته بود
    دل ز دستش روی خاک افتاده بود
    جای بایش روی دل جا مانده بود ......

  10. #1397
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    اما همیشه هر شروعی پابانی هم داره .. پایان تلخی که هر روزش بد تر از مرگه ولی با گذشت زمان اون تلخی هم برات طعم شیرینی داره ،


    می روم خسته و افسرده و زار

    سوی منزلگه ويرانه خويش

    بخدا می برم از شهر شما

    دل شوريده و ديوانه خويش

    می برم، تا كه در آن نقطه دور

    شستشويش دهم از رنگ گناه

    شستشويش دهم از لكه عشق

    زينهمه خواهش بيجا و تباه
    همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه


    تجربه و خاطره و گذر عم
    ر


  11. #1398
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    یه رفیق بودی و صدتا دردسر بودی و اما...

    از تو هیچوقت نبریدم ، تورو از خودم می دیدم

    پشت سر همه غریبه ، روبروم دیدم فریبه

    اما فکر کردم کنارم...

    شونه های یک رفیقه

    داشتم اشتباه میکردم.

    تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم...

    تو از اولم نبودی

    داشتم اشتباه می کردم...

    که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم

    حالا اینجا تک و تننها... برگ خشک بی درختی، غرق بادم

    نوش جونت اگه بردی

    نوش جونت هرچی خوردی

    تورو هیچ وقت نشناختم...

    نوش جونم اگه باختم.

    تو منو ساده گرفتی.

    زدی رفتی مفتی مفتی

    اما اون روز رو می بینم که به زانوهات می افتی...

    تو به زانوهات می افتی...!

  12. #1399
    آخر فروم باز sina285's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    محل سكونت
    اينجا
    پست ها
    2,144

    پيش فرض

    گفتم: «بمان!» و نماندي!

    رفتي،

    بالاي بام آرزوهاي من نشستي و پايين نيامدي!

    گفتم:

    نردبان ترانه تنها سه پله دارد:

    سكوت و


    صعودُ

    سقوط!

    تو صداي مرا نشنيدي
    و من

    هي بالا رفتم، هي افتادم!

    هي بالا رفتم، هي افتادم...

    تو مي دانستي كه من از تنهايي و تاريكي مي ترسم،

    ولي فتيله فانون نگاهت را پايين كشيدي!

    من بي چراغ دنبال دفترم گشتم،
    بي چراغ قلمي پيدا كردم

    و بي چراغ از تو نوشتم!

    نوشتم، نوشتم...

    حالا همسايه ها با صداي آواز هاي من گريه مي كنند!

    دوستانم نام خود را در دفاترم پيدا مي كنند


    و مي خندند!

    عده اي سر بر كتابم مي گذارند و رؤيا مي بينند!

    اما چه فايده؟

    هيچكس از من نمي پرسد،

    بعد از اين همه ترانه بي چراغ

    چشمهايت به تاريكي عادت كرده اند؟

    همه آمدند، خواندند، سر تكان دادند و رفتند!

    حالا،

    دوباره اين من و ُ


    اين تاريكي و ُ


    اين از پي كاغذ و قلم گشتن!

    گفتم : « - بمان!» و نماندي!

    اما به راستي،

    ستاره نياز و نوازش!

    اگر خورشيد خيال تو

    اينجا و در كنار اين دل بي درمان نمي ماند،

    اين ترانه ها

    در تنگناي تنهايي ام زاده مي شدند؟?

  13. #1400
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    بازم دلم گرفته
    چند روزيه كه رفتي
    ميگي به خاطر من گذشتي
    اما ميخوام بدونم اگر چه برام سخته
    بگو دوستم نداشتي حالا نه خيلي وقته
    آره منم دوباره باز اينجا
    يه خسته ي قديمي تنها
    اگه تمام قلب تو سنگه
    دلم برات هميشه دل تنگه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •