تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 14 از 17 اولاول ... 41011121314151617 آخرآخر
نمايش نتايج 131 به 140 از 165

نام تاپيک: آفت شناسي گیاهی

  1. #131
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 كرم گرده خوار خرما

    كرم گرده خوار خرما (شب پره بزرگ خرما greater date moth)

    Arenipses sabella

    (Lep: Pyralidae)

    لاروهاي اين آفت به گلها و خوشه‌هاي گل دنده نر و ماده خرما حمله مي‌كنند و گاهي نيز ميوه‌هاي جوان را مورد حمله قرار مي‌دهند. در سالهاي طغياني اين آفت گاهي تا 70 درصد محصول را از بين مي‌برد. اين آفت در نسل اول ابتدا به غلاف و برگچه‌هاي خرما صدمه مي‌زند. پس از آن كه غلاف باز شد و گلها ظاهر شدند لاروها به گلهاي نر و ماده خسارت وارد مي‌كنند و ميوه‌هاي تازه تشكيل شده را مي‌خورند. به علاوه در شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب نواحي جنوبي كشور، قارچها و باكتريها از محل زخم‌هاي حاصله توسط لارو وارد خوشه و داخل ميوه مي‌شوند و باعث فساد آنها مي‌گردند.



    زيست‌شناسي
    زمستان را به صورت لارو كامل در داخل دمبرگ و بند خوشه‌ها در داخل پيله مي‌گذارند. در شرايط خوزستان حشرات كامل در بهار در حدود اواسط اسفندماه ظاهر مي‌شوند. اين زمان مصادف با ظهور خوشه‌هاي گل نر و ماده است ولي غلافها هنوز شكفته نشده است. پروانه‌ها پس از جفت‌گيري در انتهاي غلاف‌ها و يا روي برگچه‌هاي خرما تخمريزي مي‌كنند. اين تخم‌ها به فاصله ده روز باز مي‌شوند. لاروهاي سن اول پس از خروج از تخم به غلافهاي باز نشده حمله مي‌كنند. دوره لاروي جمعاً حدود يك ماه است. پس از آن، لاروها در محل انشعاب خوشه‌ها در داخل ليف تبديل به شفيره مي‌شوند. مدت شفيرگي در بهار حدود 10 روز و حشرات كامل نسل دوم حدود اواخر ارديبهشت ماه ظاهر مي‌شوند. لاروهاي نسل دوم به ميوه خرما حمله مي‌كنند. گاهي داخل دم خوشه‌ها شده و با تغذيه از قسمت‌هاي مياني دم خوشه‌ها باعث شكستگي آنها مي‌شوند، اين خوشه‌ها در نر باد شكسته و به زمين مي‌افتند.




    کنترل شیمیایی:

    سمپاشی هوایی توصیه نمی شود.

    1. مالاتیون EC57% و 3- 2.5 لیتر در هکتار

    2. دیازینون EC60% و 2- 1.5 لیتر ،، ،،

    3. پیریمیفوس متیل(اکتیلیک) EC50% و 2لیتر در هکتار

  2. #132
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 كرم ميوه‌خوار خرما

    كرم ميوه‌خوار خرما

    شب پره كوچك (سرخه يا خميره (Lesser date moth

    Batrachedra amydraula

    (Lep: Cosmoptrigidae)

    زيست‌شناسي
    زمستان را به صورت لاروهاي كامل درون پيله‌هاي سفيدرنگ در لاي درزهاي موجود روي درخت خرما مي‌گذراند. حشرات كامل در اول بهار مصادف با باز شدن غلاف گلها ظاهر مي‌شوند و اولين تخمريزي خود را روي گلها انجام مي‌دهند. لاروها در اين نسل به اندامهاي گل صدمه مي‌زنند. حشرات كامل نسل دوم اواسط خردادماه ظاهر مي‌شوند و روي دم ميوه‌هاي جوان و برگچه‌ها تخم مي‌گذارند. لاروهاي اين نسل بلافاصله از محل دم ميوه وارد مي‌شوند. فعاليت لاروها با تنيدن فراوان تارهاي سفيد همراه است كه ميوه‌ها و خوشه‌ها را به هم مي‌چسبانند. ميوه‌هاي آفت زده چروكيده و قهوه‌اي مايل به قرمز هستند (سرخه يا خميره) و مقدار زيادي از آنها قبل از رسيدن مي‌ريزند. نسل سوم اين آفت در اواسط تيرماه ظاهر مي‌گردد و لاروهاي اين نسل پس از بلوغ توليد پيله نموده و زمستان گذراني مي‌نمايند.



    کنترل:
    1ـ بیولوژیک:

    زنبور پارازيتوئيد لارو Habrobracon hebetor (Hym.: Braconidae)

    2ـ مبارزه مكانيكي

    در استان سيستان و بلوچستان اهالي براي جلوگيري از آلودگي ميوه‌خوار، چند روز پس از تلقيح، بوسيله الياف حصيري خوشه‌هاي خرما را مي‌پوشانند و پس از 30 تا 45 روز باز مي‌كنند. در اين مدت حشره بالغ نمي‌تواند روي خوشه و دانه‌هاي خرما تخمريزي نمايد و در نتيجه ميوه‌هاي خرما از ريزش و آسيب محفوظ مي‌مانند.

    3- کنترل شیمیایی:

    سمپاشی در اوایل تشکیل میوه صورت می گیرد. سمپاشی هوایی توصیه نمی شود.

    1. مالاتیون EC57% و 3- 2.5 لیتر در هکتار

    2. دیازینون EC60% و 2- 1.5 لیتر ،، ،،

    3. پیریمیفوس متیل(اکتیلیک) EC50% و 2لیتر در هکتار

  3. #133
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض مديريت اصلاح رفتار و پرورش حشرات

    از سال 1960 به بعد بيشتر فعاليت محققين روي اثر بخشي و ايمني حشره كشها متمركز شده است و هدف كشف و اصلاح تركيباتي بود كه روي نمونه هاي انتخابي ما بدون به مخاطره انداختن و تصادفي كردن نتايج حاصله آسيبي به ارگانيسم هدف در محيط نزند .در اين كاوش تركيبات جديد حشره كشها، محققين را با راههاي جديد بر هم زدن زندگي عادي و معمولي حشرات به شدت درگير مي كند .به طور قراردادي و عرفاً اكثر حشره كشها روي سيستم عصبي حشرات تاثير مي گذارد كه عملكرد مشابهي روي ما و ساير حيوانات دارد.
    مهمترين پيشرفت در تكنولوژي شيميايي در سه دهه گذشته كشف و شناسايي تركيبات مواد شيميايي است كه رشد و پرورش ورفتار حشرات را اصلاح مي كند اين تركيبات نه قبلاً شناسايي ونه تشخيص داده شده بودند با اينكه عوامل شيميايي روي سيستم حشرات خون گرم متفاوتند،آنهامعتقدند كه اين روش سالم ترين شيوه مي باشد .
    تجزيه و تحليل عادي توسعه :
    اين مواد شيميايي كه گفته شد در رشد طبيعي و پرورش حشرات كما بيش اميدوار كننده بود كه آنها را IGRS يا تنظيم كنندگان رشد حشرات يا PGRS تنظيم كنندگان رشد گياهان نام دارند كه اولين مرحله اثر آنها روي قدرت تحمل و دومين مرحله اثرآنها به هم زدن توازن ثبات مي باشد.GRS ها زماني موثر ند كه حشرات نارس و نابالغ در دسترس باشند .

    IGRS عمدتاً با به هم زدن فعاليت هاي حشرات و سيستم غدد درون ريز روي آنها اثر مي گذارند.

    عملكرد اساسي هورمونهاي رشد: ترشح هورمونها از غدد درون ريز شامل پيله تنيدن و دگر ديسي مي شود

    هورمونهاي اصلي و بنيادي جهت جريان دگرديسي: هورمون مغز، پوست اندازي وجواني مي باشد. كه سلولهاي عصبي ترشحي مغز Neurose Secretory در عقب مغز حشرات ترشحات مغزي را شامل كه ديگر سيستم هورموني را تحريك مي كند.

    وقتي هورمون مغز در خون ايجاد شد غدد پيش قفسه سينه را تحريك به هورمون پوست اندازي مي كند، در نتيجه پيله توليد مي شود. شكل بدن حشرات پس از بيرون آمدن از پيله به هورمون جواني و تركيبات آن در حشرات بستگي دارد . همراه با دگرگيسي تدريجي حشرات ، ترشح هورمون جواني كاهش مي يابد كه نتيجتاًحشره كامل مي شود .

    در دگرديسي و عملكرد اندام تناسلي هورمونهاي جواني مي توانند تاثير بسيار مهمي روي دياپوز، رفتار و ارتباطات داشته باشند و در اين خاطر همان ترشح فرمون است.
    تغييرو تبديلهاي آزمايشي از هورمون رشد تغيير در ميزان هورمونهاي اساسي در حشرات باعث انحراف و عدم انطباق و همچنين ناهنجاري و بد شكلي ساختار بدني آنها مي شود .

    ديگر پتانسيل هاي IGRS:

    در تلاش براي متعادل ساختن به هم خوردگي ميزان هورمون امكانات مختلفي وجود دارد و به طور بالقوه تجمع هورمون در خون حشرات هم مي تواند كاهش يا افزايش يابد كه باعث اختلال مي گردد. در سطح افزايش هورمون مشاهده شد كه تجزيه در بين سطوح بسيار آسانتر از تلاش براي تجزيه كردن سطوح كاهش يافته آن مي باشد .

    كرم بلغور زرد رنگ با نام علمي Teneberio molitor

    اگر تحت تاثير دوزهاي پايين هورمون جواني قرار بگيرد حشره غير طبيعي و داراي ويژگي هاي حالت شفيرگي در بعضي قسمت هاي بدن مي باشد پوسته شفيرگي در غير طبيعي به راحتي قابل برداشتن است در حالي كه در حشره طبيعي اينطور نيست.

    IGR هاي قابل استفاده وسيله ايده آل براي مديريت آفات مي باشد . به دو دسته تقسيم مي شود .

    1. آنهايي كه باعث اختلال در دگرديسي شده

    2. آنهايي كه در جلد اندازي اختلال ايجاد مي كنند .



    IGR هايي كه در دگرگيسي اختلال ايجاد مي كنند آنالوگهاي هورمون جواني و تقليدي هستند كه نحوه فعاليت آنها عقيم كردن يا از بين بردن حشره مي باشد . به عبارت ديگر باعث مي شود كه حشرات در مرحله نابالغي باقي بمانند.

    IGR هايي كه در جلد اندازي اختلال ايجاد مي كنند شيميايي هستند كه يا مانع ساختن كتين شده يا اينكه باعث جلد اندازي بيش از موقع مي گردد كه باعث مرگ حشره مي شود.

    انواع IGR

    Pyriproxy fen - Kinoprene - Hydroprene –Methoprene-DioflubenZURon - Diofenolan- Buprofezin - Halofenozid-Methoxyfenozid – Hexaflumuron -Lufenuron

    مثلا حشره غير طبيعي تحت تاثير ديفلوبنزورون در طول مرحله لاروي قرار گرفته است . در شفيره غير طبيعي در قسمت شكم حا لت شفيرگي دارد اما در قسمت سر و سينه داراي حالت لاروي مي باشد .

    يا در لارو آرامي درم چغندر Spodoptera exigua

    كه در اثر تماس با تمام ديفلو بنزورون ايجاد شده است . توليدكتين براي حشرات يك غريزه مي باشد در نتيجه فرايند جلد اندازي در اين حالت دچار اختلال شده و حشره نمي تواند از پوسته قبلي خود رها شود همچنين اين ماده شيميايي توسعه كوتيكول، در مراحل عيني تخم اختلال ايجاد مي كند و باعث تفريح نشدن تخم مي گردد.



    كرم ابريشم: Bombyx mori ( silkworm )

    پراكندگي :

    اينگونه تنهاعضوي از خانواده بومبي سيده مي باشد اين حشره به عنوان توليد كننده ابريشم در تمامي كشورها مي باشد كه يكي از اين كشورها ايالات متحده آمريكا مي باشد .

    اهميت:

    فرايند توليد ابريشم توسط كرم ابريشم را سري كالچر مي گويند كه بيش از 30 قرن مي باشد كه روي آن كار مي شود. اولين بار چيني ها دانستند كه چگونه ابريشم را توليد كنند. ابريشم زماني فرم مي گيرد كه لاروكامل، به دور خود پيله اي براي تبديل به شفيرگي مي تنند در اين فرايند حداكثر 914 متراز ابريشم توسط يك لارو توليد مي شود.

    براي فرايند هاي تجاري شفيرها از بين مي روند چون اگر شفيرگي كامل شود باعث شكستن ارزش فيبري ابريشم مي گردد . حداكثر سه هزار پيله براي توليد يك پوند ابريشم تجاري مورد نياز است.

    ظاهر حشره :

    شب پره سفيد مايل به كرم داراي خطهاي قهوهاي كم رنگ در طول بال جلو مي باشد. در بال آنها يك قوس حدود mm50 مي باشد. بدن پرمويي دارد. لارو لخت است، داراي يك شاخك مقعدي است. شفيره بزرگ، تخمها سفيد مايل به زرد و نيمه كروي.

    چرخه زندگي:

    شفيره ها اگراجازه داده شوند كه به شب پره تبديل شوند تغذيه نمي كنند، در طي 2 - 3 روز تبديل به حشره كامل مي شوند. در طي اين دوره شب پره 300- 500 تخم مي گذارد. كلوني ها در دماي 25 درجه باشند، لاروها در سن 6 ، 12 ، 18 روزگي جلداندازي كرده در طول دوره لاروي برگ هاي درخت توت به عنوان تغذيه براي آنها در نظر گرفته مي شود، كه هر لارو حدود gr 90 از برگ مصرف مي كنند.

    استفاده از فرمونها در جذب:

    صد سال قبل اين فرمونها توسط آقايbutenandt و همكارانش براي اولين بار شناسايي شد.

    طبقه بندي فرمونهاي حشرات به ترتيب زير است:

    1. فرمون جنسي --- pheromones: اين ماده اغلب توسط حشرات ماده براي جلب نرها به جفت گيري توليد مي شود، اما گاهي هم ممكن است توسط نرها توليد گردد، كه در lep بسيار پيشرفته است. فرمونهايي كه توسط ماده ها ترشح مي شوند، توسط شاخك حساس حشرات نر دريافت مي شوند.

    2. فرمون هشدار pheromones Alarm : براي حشرات اجتماعي مثل مورچه، زنبورها به كار مي روند، باعث هشدار به حشرات در صورت خطر مي شود. به عنوان مثال شكستن نيش در بدن قرباني زنبور عسل باعث كاهش alarm ph شده و منجر به جلب ديگر زنبورها براي نيش زدن مي گردد.

    3. فرمون marking - pheromones - Trail: توسط مورچه ها و موريانه ها براي نشان دادن منابع به اعضاي ديگر كلوني مي باشد.

    4. فرمون تجمعي Aggregation pheromones : در جمعي از سوسكها ديده مي شود و باعث مي شود كه حشرات به دور مكان غذايي تجمع پيدا كنند. عادت هاي توليد مثلي و مكان هاي زمستان گرداني جزء اين مكانها محسوب مي شوند. جمله سوسك سبوس در حمله به درختان معروف است.

    5. Epideictic pheromones: كه به آنها spacing ph هم گفته مي شوند. جزء معدود فرمونهايي هستند كه حالت دفع كنندگي دارد تا جلب كنندگي. در سوسك سبوس lepidopter ، Dipter ، hymenopter hemipter و orthoptera ديده مي شود.

    فرمونهايي كه در نمونه برداري قرار مي گيرند:

    استفاده از فرمونهاي جنسي يكي از قديمي ترين روشهاي نيمه شيميايي به عنوان جلب كننده ها در مديريت آفات مي باشد. در حال حاضر هم فرمون جنسي و هم تجمعي براي پيش آگاهي فعاليتهاي حشرات مورد استفاده قرار مي گيرند.

    تله هاي فرموني مخصوصاً بسيار ارزشمند هستند، زيرا وقتي كه تعدادي از گونه هاي آفت پايين مي آيد از اين طريق مي توان به عدم حضور و وجود آنها پي برد. مثلاً يك نوع تله ، تله بالي است كه در پيش آگاهي lep و ديگر حشرات استفاده مي شود. حشرات توسط طعمه فرموني جلب مي شود، به قسمت پايين تله كه چسبناك مي باشد مي چسبند كه بعداً شمارش به صورت منظم انجام مي گيرد.

    در پروانه ي برگ خوار نوار قرمزي Argyrotaenia velvtinana ، درشفيره و حشره كامل ولارو ديده مي شود، كه تله هاي فرموني به طور منظم براي پيش آگاهي اين گونه ها و ديگر Lep هاي آفت براي ميوه ها استفاده مي گردد.

    در سوسك ژاپني Popillia japolica بوسيله تله طعمه اي فنيتيل پروپنونات ايوگنول به دام افتاده است. تله هاي فرموني و ديگر جلب كننده ها هزينه ي زيادي براي پيش آگاهي نياز ندارند. اگر چه شرح اين تله ها گاهي مشكل مي باشند .

    برخي عوامل در تله هاي فرمون و بازدارندگي آنها در گرفتن حشرات دخالت دارند شامل:

    1. فرموني كه جلب كننده نباشد.

    2. فرموني كه در طول زمان مقدارش كم مي شود.

    3. طرح تله (مثلاً رنگ)

    4. مكان تله

    5. دوام تله

    نتيجه:

    بنابراين مهم است كه ما طبيعت و امكانات ممكنه آن و استفاده از مواد شيميايي را بهتر بشناسيم.

    استفاده شيميايي بر گسترش شناسايي حشرات و رفتار آنها: به انسان كمك مي كند اين مواد شيميايي اغلب چند ويژگي دارد كه از برجسته ترين آنها محيط و ايمني انسان است كه بيشتر تركيبات در اثر تحقيقات شناخته شده اند و بعضي از آنها هنوز توسعه نيافته اند.



    علاوه بر آن شناخت روشهاي بهتر، ارزيابي و مديريت بهبود روشها ، درآينده توسعه خواهد يافت

  4. #134
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض جوندگان زيان آور گياهان زراعي

    جوندگان به گروهي از جانوران پستاندار گفته مي شود كه از روي خصوصيات دندانها از ساير گروهها متمايز مي شوند. بدين ترتيب كه در فك پائين داراي جفت و در فك بالا داراي يك يا دو جفت دندان ثنايا مي باشند. اين دندانها درشت و فاقد ريشه بوده و ارتفاع آن هميشه ثابت است. در اين جانوران دندان آسياب مطلقاً وجود ندارد و جاي آنها روي فك خالي و نمايان است. در اغلب جوندگان رودة كور خيلي رشد كرده است. از نظر طبقه بندي جوندگان به دو زير راسته تقسيم مي شوند:

    الف-زير راستة Duplicidentata

    كه در فك بالا دو جفت دندان ثنايا دارند كه جفت دوم به صورت ستونهاي كوچكي در پشت دندانهاي جفت اول قرار گرفته اند و خرگوشها از اين گروهند.

    ب-زير راستة Sipmlicidentata

    كه در فك بالا فقط يك جفت دندان ثنايا دارند. انواع موشها در اين گروه طبقه بندي شده اند. در زير فقط به شرح مختصري راجع به گونه هائي از اين زير راسته كه در كشاورزي اهميت دارند مي پردازيم:

    موش مغان Microtus Socialis و Microtus arvalis

    موش كلاهو Clitellus fulvus

    موش تاترا Tatera indica

    موش ورامين Nesokia indica

    موش سياه Rathus rathus

    موش سياه Rathus rathus

    موش خانگي Mus musculus

    مريونها Meriones Spp.

    موش شكول Glis-glis Caspicus

    مبارزه با موشها:

    1-تعيين نوع موش:

    اول از همه بايد نوع موشي را كه در نظر است براي دفع آن مبارزه كنيم، مشخص سازيم. زيرا تا نوع موش مشخص نشود، تعيين نوع مبارزه و طعمه و حتي نوع سم غير ممكن خواهد بود. مثلاً مي دانيم براي مبارزه با موش كا اهو از فتوكسين استفاده مي شود و تلفات هم تا 90 درصد مي رسد ولي همين سموم را اگر در مبارزه با موش ورامين يا موش مغان به كار برند تلفات حداكثر به 60-50 درصد مي رسد و يا براي مبارزه با موش انباري يا موش ورامين حداكثر 5-3 درصد فسفوردوزنگ مخلوط مي كنند. بنابراين براي انجام يك مبارزه بايد قبل از هر چيز نوع موش منطقه را شناخت تا مبارزه با موفقيت انجام شود.

    2-فصل مبارزه:

    فصل مبارزه خود اهميت زيادي دارد. مثلاً براي مبارزه با موش مغان در طول پائيز و زمستان طعمة گندم با فسفوردوزنگ تا 98 درصد تلفات مي دهد ولي همين طعمه در بهار 45-35 درصد تلفات وارد مي آورد زيرا موشها در اين فصل رغبتي به خوردن مواد پر كالري ندارند و در فصل بهار و تابستان طعمه هائي كه براساس علف سبز تهيه مي شوند نتيجه بهتري مي دهند و يا در موش ورامين در فصل پائيز و زمستان مصرف طعمه با مغز گردو نتيجه مطلوبي مي دهد ولي در بهار و تابستان گردپاشي لانه ها تلفاتي تا حدود 99-98 درصد مي دهد. بنابراين بايد دقت كامل به فصل مبارزه نمود و بعد طرز مبارزه را انتخاب كرد.

    3-محل زندگي موشها:

    انتخاب سم بايستي بر حسب محل زندگي موشها باشد. اگر مبارزه در صحرا و دور از آبادي انجام مي شود،‌ انتخاب نوع سم آسان است ولي اگر همين موش در محل زندگي انسان و شهرها ديده شود بايد حتماً از سمومي كه براي انسان و دام بي خطرند استفاده شود. مثلاً موش خانگي وقتي كه به مزارع حمله مي كند مي توان از سموم فسفوردوزنگ به نسبت 3% استفاده كرد ولي اگر اين موش در منازل ديده شود بايد زا سموم بي خطر مانند تركيبات وارفاين-كومارين و برمولين و غيره استفاده كرد.

    4-غلظت سم:

    دستوراتي كه براي مبارزه با موش داده مي شود از روي مطالعات زيادي به دست آمده است كه هم از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه باشد و هم مؤثر واقع شود. لذا پيروي از دستورات صادر شده اجباري است. مثلاً‌ موش مغان با اينكه جثه كوچكي دارد در دستورات مبارزه طعمه را با 10 درصد فسفوردوزنگ آلوده مي سازند. زيرا با تراكم زيادي كه اين موش در هكتار دارد جمع وزن زندة موش در هكتار بالا است و بايد طعمه را با دُز حداكثر مصرف كرد. در صورتي كه با مبارزه با موش ورامين كه جثة نسبتاً درشتي دارد،‌ دُز فسفوردوزنگ مصرفي 50 درصد خواهد بود. چون با توجه به تراكم موش در هكتار جمع وزن موجود زنده در هكتار خيلي كمتر از موش اولي است و مصرف سم زيادي از لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه نمي باشد.

    5-بيولوژي:

    قبل از اقدام به مبارزه، بيولوژي موش مورد نظر را كاملاً مورد توجه قرار دهيد تا از نقاط ضعف آن حداكثر استفاده را براي بالا بردن نتيجة مبارزة بدست آوريد. مثلاً مبارزه شيميايي با موش كلاهو يا موش شكول در فصولي كه قسمتي يا همة موشها به خواب زمستانه رفته اند بي نتيجه است و بايد از مبارزة مكانيكي استفاده نمود.

    6-رعايت كامل اصول زراعي:

    براي جلوگيري از خسارت موشها مخصوصاً در باغات و مزارع صيفي، پاك كردن مزارع از علف هرز يا زدن شخم عميق در پائيز اهميت زيادي دارد و از تراكم موشها در بهار خواهد كاست.

    7-دقت براي انتخاب ماده براي طعمه:

    در اين امر در صحرا و براي مبارزه با موشهاي صحرائي مي توان فرمولهاي كلي توصيه كرد. مثلاً مي گوييم در مبارزه با موش مغان در فصل زمستان به عنوان طعمه گندم مصرف كرد و در بهار از طعمة سبز استفاده نمود. اين دستور كلي است و نتيجة مطلوب هم مي دهد. ولي در مبارزه با موشهاي خانگي يا انباري وضع اينطور نيست و نمي توان فرمول كلي براي انتخاب طعمه بدست آورد و در هر مورد بايد كسي كه مبارزه را سرپرستي مي كند قبل از طعمه گذاري با انجام آزمايشهائي نوع طعمه مورد لزوم خانه يا انبار را پيدا كند. اگر موشي در انباري ديده شد بايد قبلاً چند نوع ماده بدون سم در گوشه و كنار انبار قرار داد و دو يا سه روز مراقب بود كه موشها به كدام طعمه توجه خواهند داشت. پس از پيدا كردن نوع غذاي مورد علاقه موشهاي اين انبار يا منزل، طعمه را براساس آن ماده تهيه مي كنند. در اينجا بايد متذكر شد كه موش خانگي يا انباري به انواع غذاهاي مختلف دسترسي دارد. اگر كمبودي احساس كند ممكن است از خانه ها و انبارهاي مجاور آن را تهيه كند لذا انتخاب طعمه براي اينگونه اماكن 3-2 روز مطالعه مقدماتي لازم دارد.

    فرمولهاي مبارزه با جوندگان و طرز تهيه آنها:

    1-طعمه گندم مسموم:

    براي تهيه طعمه 100 كيلوگرم گندم و 2 ليتر روغن پارافين و 10 كيلو فسفوردوزنگ مورد احتياج است. براي تهيه اول 2 ليتر روغن را با 100 كيلوگرم گندم با پاروك خوب مخلوط كرده و سپس فسفوردوزنگ را به تدريج به گندم اضافه كرده و با پاروك هم مي زنند تا سم با گندم به طور يكنواخت مخلوط شود. از اين طعمه براي مبارزه با موش مغان در فصل پائيز و زمستان از قرار 2-1.5 كيلو طعمه در هكتار به طور دست پاش استفاده مي كنند. طعمه تهيه شده را در همان روز بايد مصرف نمود. اگر بخواهند با اين طعمه با موشهاي جنس Meriones در پائيز و زمستان استفاده كنند به جاي 10 درصد فسفور دوزنگ بايد ميزان فسفور دوزنگ را تا 5 درصد تقليل داد.

    چنانچه بخواهند از اين طعمه در مبارزه با موش خانگي كه در مزارع زندگي مي كنند يا موش جنگلي استفاهد كنند، ميزان فسفوردوزنگ را تا 3 درصد بايد پائين آورد.

    2-طعمه با مغز گردو:

    10 كيلو مغز گردو و 200 گرم روغن پارافين، 0.5 كيلو فسفودوزنگ و طرز تهيه مثل طعمه گندم مي باشد. اين طعمه را مي توان در فصل پائيز و زمستان براي مبارزه با موش ورامين در باغات بكار برد. براي اين كار طعمه را با قاشقك در داخل لانه هاي فعال مي گذارند. در اين روش بايد كليه لانه ها را يك روز قبل از انجام مبارزه كوبيد و روز بعد طعمه گذاري را فقط در سوراخهائي كه باز شده اند،‌ يعني لانه هاي فعال انجام داد. مقدار مصرف طعمه در يك هكتار حدود 0.5 تا يك كيلوگرم طعمه خواهد بود.

    3-طعمة سبز:

    علف سبز (هر نوع علف هرز يا گياه زراعي فرق نمي كند) 100 كيلوگرم، فسفوردوزنگ مخلوط با خاكستر يا پودر تالك حدود 10 كيلوگرم در اين طريقه ابتدا پودر تالك و فسفوردوزنگ را با هم به خوبي مخلوط مي مكنند سپس كارگري كه مجهز به دستكش و ماسك و يك سطل با ظرفيت حدود يك كيلوگرم، كار را شروع مي كنند. كارگر ضمن عبور از مزرعه به محض برخورد با لانه فعال، مقداري علف چيده و آن را به اندازة سوراخ خروجي موش گلوله كرده و يك طرف گلوله را با مخلوط سم و تالك آغشته كرده و طرف آلوده با سم را داخل سوراخ موش كرده و راه ورود لانه را مي بندد و سراغ سوراخ بعدي مي رود. در اين روش بايد يك روز قب از مبارزه كليه لانه ها را لگد كوب كرد و روز بعد فقط در سوراخهاي باز شده طعمه گذاري كرد. اين طريقة مبارزه را در فصل بهار و تابستان براي موش مغان، موش آبي و مريونها مي توان به كار برد. با اين مقدار مي تون 12-10 هكتار را مبارزه كرد.

    4-طعمة سيب زميني يا هويج:

    10 كيلوگرم سيب زميني يا هويج و 0.5 كيلوگرم فسفودوزنگ مورد احتياج است. ابتدا هويج يا سيب زميني را به قطعات كوچكي به اندازه حبه قند تقسيم مي كنند. سپس فسفوردوزنگ را به تدريج روي اين قطعات پاشيده و با پاروك آن را به هم مي زنند تا سم بطور يكنواخت با طعمه مخلوط شود و بايد بلافاصله طعمه گذاري را شروع كرد. اين روش را مي توان براي موش آبي يا موشهاي خانگي در مزارع در فصل تابستان و پائيز بكار برد و طعمه گذاري را بايد طرف عصر انجام داد.

    5-طعمه با يونجة خشك

    يونجه خشك 10 كيلوگرم، ملاس چغندرقند يك ليتر،‌فسفودوزنگ يك كيلوگرم مورد احتياج خواهد بود. اين روش را در روزهاي برقي براي مبارزه با خرگوش مي توان بكار برد. براي تهيه طرف صبح روي يونجه خشك ملاس چغندرقند يا محلول 10 درصد شيره را به تدريج پاشيده و يونجه را زير و رو مي كنند تا محلول به طور يكنواخت يونجه را خيس كند. سپس روي آن را با گوني يا نايلون مي پوشانند و تا عصر به همان حال مي گذارند تا يونجه ها رطوبت بردارند. طرف غروب يونجه ها را به دسته هاي كوچك (10-8 ساقة يونجه در هر دسته) تقسيم مي كنند. سپس فسفور دوزنگ را روي آن پاشيده و آرام آرام بهم مي زنند. اين طعمه را طرف غروب در سطح باغي كه مستور از برف مي باشد و مورد حملة خرگوشها قرار مي گيرد پخش مي كنند. در هر 10 متر مربع يك دستة كوچك يونجه كافي است. صبح روز بعد طعمه هائي كه مورد استفاده خرگوش قرار نگرفته است بايد از سطح باغ جمع آوري و معدوم شود.

    6-طعمه با نان و مربا:

    اين روش مخصوص موش شكول مي باشد. مواد مورد نياز 10 كيلو نان سفيد، 200 گرم مربا بهتر است مرباي زردآلو باشد، 0.5 كيلو فسفوردوزنگ خواهد بود.

    طرف غروب نانها را از وسط بريده و لاي آن را مربا مي مالند،‌ سعي شود قطعات زردآلو لاي نان وجود داشته باشد سپس فسفوردوزنگ را روي مربا مي پاشند و دو طرف نان را روي هم مي گذارند و سپس آن را به قطعات كوچك تقسيم مي كنند و در محل رفت و آمد شكول قرار مي دهند و صبح روز بعد طعمه ها را جمع آوري و معدوم مي سازند.

    7-گردپاشي لانه ها:

    مواد مورد نياز: 20 كيلوگرم تالك و 10 كيلوگرم فسفوردوزنگ خواهد بود.

    تالك و فسفوردوزنگ را در ظرف سربسته با چرخانيدن ظرف به خوبي با هم مخلوط مي نمايند. سپس اين گرد را با گرد پاشهاي دستي كوچك به داخل لانه مي پاشند. در اين طريقه هم بايد يكروز قبل از مبارزه كلية لانه ها را بكوبند و روز بعد گردپاشي را فقط در لانه هاي باز شده انجام دهند. اين روش بيشتر در مواقعي كه موشهاي صحرائي از قبيل موش مغان (در زماني كه علف بيابان خشكيده و هوا گرم است) يا موش ورامين (در فصل بهار) كه از برداشتن طعمه خودداري مي كند به كار مي رود.

  5. #135
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 کنه زرد شرقی مرکبات

    کنه زرد شرقی مرکبات Eutetranychus orientalis

    کنه قرمز مرکباتPanonychus citri

    هر دو گونه از خانواده Tetranychidae می باشند. کنه زرد شرقی مرکبات اغلب در مناطق جنوبی کشور و کنه قرمز بیشتر در شمال دیده می شود.



    کنترل شیمیایی:

    1. تترادیفون(تدیون) EC7.52%و 2در هزار

    2. کلوفنترین(آپولو) SC50% و 5/.- 25/. در هزار

    3. بروموپروپیلات EC25% و 1 در هزار

    4. سیترازون EC20% و 1در هزار

    5. هگزی تیازوکس EC10% و 75/.- 5/. در هزار(نیسورون)

    6. فن پیروکسی میت SC5% و 5/. در هزار(ارتوس)

  6. #136
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 کنه زنگ(نقره ای) مرکبات

    کنه زنگ(نقره ای) مرکبات

    Phyllocoptruta oleivora

    Acari: Eriophyidae

    این آفت در باغات مرکبات شمال ایران(با نام مخملک) شایع است. معمولاً پوست میوه های آفت زده ضخیم است. میوه ها کوچکتر و ترش است. برگها و میوه های درختان لیمو در اثر حمله کنه، خاکستری مایل به نقره ای میشود و اطلاق نام کنه نقره ای بدین لحاظ است. کنه زنگار زمستان را به صورت کنه کامل می گذراند.







    کنترل شیمیایی:

    1. نئورون EC25% و 1.5 در هزار

    2. پیریداین WP25% و 0.4- 0.5 در هزار

    3. آبامکتین EC1.8% و 0.2 در هزار

    4. نیسورون Ec10% و 2.5 درهزار

    5. زینب WP80%و 2در هزار

    6. مانکوزب WP80% و 2در هزار

    کنترل شیمیایی:

    1. تترادیفون(تدیون) EC7.52% و2در هزار

    2. کلوفنترین(آپولو) SC50% و 5/.- 25/. در هزار

    3. بروموپروپیلات EC25% و 1 در هزار

    4. سیترازون EC20% و 1در هزار

    5. هگزی تیازوکس EC10% و 75/.- 5/. در هزار(نیسورون)

    6. فن پیروکسی میت SC5% و 5/. در هزار(ارتوس)


  7. #137
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 پروانه برگخوار مرکبات

    پروانه برگخوار مرکبات

    Papilio demoleus

    Lep: Papilionidae



    زمستان را به صورت شفیره روی درختان مرکبات یا گیاهان مجاور آن به سر می برد. دربهارتبدیل به حشره کامل می گردد که پس از جفت گیری که معمولاًدرحالت پرواز انجام می گیرد تخمهای خود را به طورانفرادی یا جفت جفت در سطح برگها قرار می دهد. لاروها پس از خروج تخم شروع به تغذیه از برگ می کنند. دارای5 سن لاروی است و پس از آن روی شاخه ها تبدیل به شفیره(بدون پیله) می شود. درجهرم 4 تا 5 نسل در سال دارد.مبارزه شیمیایی ضرورت ندارد.زنبوری از خانواده pteromalidae با نام pteromalus puparum شفیره های این آفت را پارازیته می کنند.

    کنترل: معمولاً نیاز به مبارزه ندارد. در مورد نهالها جمع آوری لاروها موثر است. در صورت لزوم از سموم گوارشی استفاده شود.

  8. #138
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    12 پروانه مینوز مرکبات

    پروانه مینوز مرکبات Citrus leaf-miner

    Phyllocnistis citrella

    Lep: Gracillariidae

    این حشره در مناطق گرمسیردر تمام فصول سال فعال است. هر کجا که سرمای زمستانه وجود داشته باشد زمستان را به صورت حشرات کامل در زیر برگهای خشک وپناهگاههای دیگر به سر می برد. حشرات کامل معمولاً تخم های خود را در سطح زیرین برگ و در داخل پارانشیم قرار می دهند. دوره جنینی تخم 2 تا 13روز به طول می انجامد . لاروها پس از خروج زیر کوتیکول برگ دالان های کج ومعکوج ایجاد می کنند.دوره لاروی بین 4.5 تا 23روز و شفیرگی 5 تا24 روز به طول می انجامد.طول دوره رشدی حشره متناسب با درجه حرارت واز2تا 8 هفته متغیرمی باشد و می تواند سالیانه 8 تا 11 نسل در سال داشه باشد. پروانه های مینوز بیشترین خسارت را در نهالستان های مرکبات ایجاد می کنند. روی درختان مسن وپارور اهمیت چندانی ندارد. گاهی برگهای جوان را مانند شته لوله می کنند ویا در بعضی از قسمتها خشکیدگی ایجاد می نمایند.




    کنترل شیمیایی: مصرف سموم زیر برای نهالستانها پیشنهاد می شود.

    نام عمومی سم
    نام تجاری
    فرمولاسیون
    مقدار مصرف

    1. دیفلوبنزورون
    دیمیلین
    wp25%
    5/. درهزار+ 3/. درصد روغن

    2. ایمیداکلوپراید
    کونفیدور
    SC35%
    4/. درهزار + 3/. درصد روغن


  9. #139
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض در گندم Take-all

    يك بيماري گندم است. كه ريشه ي گياه را بدان مبتلا مي سازد و جريان بافت را

    مسدودمي كندو ما يع بالا برنده را كم مي سازد.از نشانه هاي بيماري در ابتدا شامل ؛ از رشد باز ما ندن (يابه عبارتي كوتاه شدن ) و زرد شدن مي باشد و مي توان آنها را بوسيله ي مشخصه ي ”سر سفيدشان” (White heads) تشخيص داد؛ كه در داخل يك محصول سالم ظاهر ميشوند.



    مكرراً ديد مي شود. , به كرات نارس (White heads) در اغلب جاليزهاي مدور و وسيع سرهاي سفيد و رنگ ريشه هاي بيمار سياه مي باشند، و همچنين ممكن است پايه ي ساقه ها اين علائم را ظاهر كنند. به علت پيشرفت ريشه هاي نا مرغوب وضعيف (بيماري) به آساني برروي گياهان خارج از زمين تأثيرمي گذار. (Take-all) يك بيماري گندم است، كه ريشه ي گياهان را بدان آ لوده مي كند.



    چرخه ي زندگي:

    در اوايل كاشت محصولات بيشترآ ماده ي ابتلا به امراض هستند. (Take-all) با آلوده كردن غلات و

    گيا هان گندمي وبقاياي علف هاي در خاك به زندگي خود ادامه مي دهد.گياهان قارچي برروي بقايا و پس مانده مي باشند،وسپس بافت ريشه هاي جوان را آلوده مي كند.همچنين(Take-all ) با تركيب فوق يعني: (Eahpyh)مي‌تواند؛كه بيماري رابواسطه ي خاك بين گياهان گسترش دهد و به اين دليل است كه اغلب بيماريها در جاليزمشا هده شده اند

    كنترل بيماري:

    پي در پي و مكررا ً؛ بيماري به طور يكنواخت هركجا كه محصولات غله تشكيل شده باشند رشد-

    مي كند .و يا اگر علف هاي هرزه را وجين كنند، اين ضعف قابل كنترل مي باشد . كنترل غلف هاي هرز مقدم تر از كاشت و داشت و دروكردن محصول است و بايد در ابتدا، اين روي داد يعني؛(انتقال بيماري) بهريشه هاي باقيمانده را احتمال كافي داد.

    بارش هاي تابستاني نيز مي توانند كمك به تجزيه ي تركيبات و يا ماهيت ريشه ها در خاك كند و اين

    مشروط بر آن است كه به صورت اختياري علف هاي هرزه در سر تا سر اين دوره كنترل شده باشد .

    نكته:

    (اين قارچ) ( (Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeمحصول جهش چهار""nitroquinolene-oxide كه رفتاري از پروتوپلاستهاست ميباشد!



    كيسه ي قارچ گياه قارچي ((Gaeumannomyces graminis از عامل سببي بيماري (( take-all در_ غلات مي باشد.

    (Take-all) و (Gaeumannomyces graminis) يك گياه قارچي با هم خانواده هايشان هستند.

    (Take-all) يك بيماري است كه در گيا ه گندم و جو و (غلات) يافت ميشود. وبر روي ريشه هاي گياه تاثيرمي گذارد.برنامه هاي بيماري زايي گندم ، كنترل ،تأثيرات انها را برسي مي كنيم؛دانشمندا ومحققين در تحقيقات و پژوهشهاي خود تأثيربيماري زايي گياهان را كشف كردند.علت يا سبب (Take-all) به وسيله ي ( (Gaeumannomyces graminis var. Tritici and var. avenaeاست كه مهمترين بيماري ريشه هاي گندمي يا (گندم) درسر تا سر جهان مي باشد . از سالهاي گذشته_ تحقيقات بسياري بر روي (Take-all) صورت گرفته است .كه مطبوعات آنها را با صداي بلند منعكس مي كنند . كه دانشمندان و محققين بيماري را تا آن اندازه كه قابل فهم و تشخيص با شد مورد بررسي قرار ميدادند ؛ كه تا كنون به درجه ي قابل ملاحظه اي از كشفيات در اين باره كه به درك جنبه هايي از بيماري منتهي شده است؛ دست يا فته اند .

    به هر حال؛ كنترل مؤثر و اقتصادي بيماري باقي مي ماند و براي كاربرد تكنيك هاي مولكولي و ذره اي G.graminis (G و با توجه به نتايج و گذارشات و تهقيقات مربوط به قارچ ها به مقاديري از پيشرفت هاي عمده منتج شده است ، كه مخصو صاً در پيشرفت از بهبود يافتن روشها براي شناسايي

    و روشن كردن يا تو ضيح نقش آنزيمي (Avenacinase) به عنوان يك عا مل مولد بيماري در جو و گندم مي باشد . مانند ؛ عا مل تعيين كننده ي بيماري زايي در (Take-all) و (G. Graminis var. avenae)در جريا ن شناخت بسياري از ديگر فا كتور هاي تعيين كننده كه ممكن است در حيطه و محدوده ي _ميزبان ايفاي نقش كنند يعني ؛ مقدار پيشرفت در شنا خت عوامل ديگر كه در محدوده ي ميزبان تعيين كننده ي نقش مي باشند كه ممكن است با يكد يگر در گير با شند و مولد بيماري را بسازند ؛ علير غم مشكلاتي كه آناليزهاي ژنتيكي را نشان مي دهند ونبود و فقدان معتبر دگرگوني و شكل سيستم ها _نيز جز‍‍ء ديگر مي باشد.

    (Perithecia) محصو لي است بر روي ريشه هاي گندم در هنگام پوسيدگي و فاسد شدن آنها و با نشر و رها سا زي اسيد آن ها را احاطه مي كند ؛ (b) G. Graminis var. tritici: هاگها- درون ها گدان يا (آسکاپورها) تنها درون آسک ها يا (کيسه های هاگ) هستند. آسکاپور ها آسکها را تجزيه می کنند .

    در( :var.tritici (G.graminis ، و در تاريکی ((hyphae مطمئناً روی ريشه ی گندم حرکت می کند .قسمتی يا قطعه ای را از رشد باز می دارد وگياهان گندم را زرد می کند.






    معرف يا شاخص Take All در تابستان سرهاي سفيدشان مي باشد سرهاي سفيد محصول گياهان را با Take All آلوده مي نمايد در تابستان اخير تشابه و شباهت هست آنها در بي رنگي ريشه هاي گندم سبز مي شود . و ساقه ها و ريشه ، پايه و ستون در گندم سياه مي شوند و با هم نيز متفاوتند .



    علت بوسيله آلوده شدن با ،

    G.graminis Var . tritici (Ggt) (left) , G , graminis Var .graminis (Ggg) (center). , p . graminicola (right) ,

    (g) Phialophora sp . آزمايش باتست بيماري زای

    (lobed – hyphopodia) غلاف يا پوشش سنگين پايه و ساقه و ريشه گياه گندم است .

    ( lobed – hyphopodia ) . phia lophora SP h : سلولهاي متورم با سوراخ خاي ريز و يا منافذي (مي دانيد كه مثلا رشد ساختماني يا تركيبي متوقف مي شود و به عبارتي پايان مي پذيرد و يا كيسه هاي كوچك ايجاد مي شود) در ريشه گندم حاصل مي شود .



    اسم علمي ( G . graminis Var . tritici : )

    نظريه ها و پيشنهادات را كنترل مي كنيم

    توصيف :بيماري گندمي Ake All‍T از نشانه هاي بسيار آشكار و واضح در عنوان مقالات و سر صفحه ها مي باشد . كه اين بيماري براي گياهان بيمار و مريض در داخل جاليز مزارع و زمين هاي كشاورزي رخ مي دهد و نيز آنها كوتاهند در ارتفاعات و بلندي ها و آنها احاطه كنندة گياهان سالم مي باشند و بخشها يا به عبارتي سرهاي آنها به صورت نابهنگام مي ميرند و سرهاي آنها رنگ رفته اند . (Whiteheads ) ممكن است نازا و نارس نيز باشند و محتوي اندكي داشته باشند چروكيدگي شديد دانه ها و تخم ها .

    به طور نمونه ، در (Take All ) گياهان آلوده به خارج عقب نشيني مي كنند و غذاي آنها در رديفي يا سطحي از خاك مي باشد در پايه و ساقة گياهان آلوده ريشه هاي كم پشت و تنكي ايجاد شده است و از مشخصة آنها قهوه اي ـ سياه شدگي و پوشيده شدن را در طوقه يا حلقة گل مي توان ديد .

    پاية ساقدار را در جهت جوانه هاي زيرين برگها كه با نيام يا غلافي پوشيده شده است رابط مي دهد . سطح يا رويه اي از اين قهوه اي ـ سياه شدگي پوسيده يا فاسد شده براق و درخشان مي باشد و تشخيص علامت و نشانة آن در تاريكي بوسيلة ( my ce/ ial ) كه مي تواند به گل نشيند يا ( به عبارتي گل دهي داشته
    باشد ) آن را مي توان به كمك ميكروسكوپ مشاهده نمود .

    قارچي كه سبب ايستادگي و مقاومت و بقا يافتن Take All مي شود در آلوده كردن بقاياي گندم و آلوده كردن گياه گندم مي باشد .

    ريشة محصولات ديگر هنگامي آلوده مي شوند كه آنها در ميان خاكي نزديك به مكان آلوده يا (آثار آلوده) رشد كنند . گياه قارچي در ابتدا در ريشة گياهان گندمي جوان ساكن مي شود پيش از اينكه طوقه ها يا حلقه هاي گلها قرار گيرد . اگر اين آلودگي ريشه ها در مرحله اي از پاييز (فصل خزان) و يا در اوايل بهار قرار گيرد بنابراين بيماري خيلي بيشتر و سخت تر مي شود نخستين آلودگي و سكونت و بقاي آنها به كمك دماي ميان (50 درجه به 70 درجه فارنهايت F ) و به وسيلة رطوبت و نم كافي تشكيل مي شود

    AC-1-961 patrick E . lipps Take All . بيماري گندمي از (1-AC )پتريك ئي ـ ليپس 961 است



    پيدايش اوليه Take All در استراليا و بيش از 100 سال پيش بوده است و آن را اين چنين توصيف كرده بودند كه يك پژمردگي شديد بذرچه يا نهال تخمي است كه تمامي پايه هاي گندم را خراب مي كرده است .

    در ايالت اوهايو ؛ بيماري Take All معروف و مشهور به پوسيدگي ريشه و طوقه بوده است .

    عموماً و به طور پراكنده در مزارع گندم دائماً اين اتفاق رخ مي داد و به گياه گندم حمله يا هجوم مي شد و اين به وسيله علف هاي هميشگي و هرزه صورت مي گرفت .

    زيان و خسارت به گندم مربوط به مقدار و وسعت ريشه و اساس و رويندگي از پايين ساقه است و سكونت و جايگيري گياه قارچي در خاك و زايندگي آن مي باشد . گياه گندم با مقاومت در برابر آلودگي خفيف تنها با زيان محصول فقط كمترين تحمل را مي كند آلودگي هاي خفيف به نشانه هاي آشكار بيماري منتج نمي شود به هر حال با نشانه ها وقتي كه آشكار مي شوند خرابي محصولات به بيش از %80 مي رسد مانند اوهايو ؛ نشانه هاي (- (A) – 196

  10. #140
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض ایو باکتری ها يا باکتری های حلالی بدون جدار سلولی

    ایو باکتری ها يا باکتری های حلالی بدون جدار سلولی و با جدار سلولی که عوامل بیماریزای محدود درشبکه‌ی آوندهاي عآلي در گياهان مي‌باشند

    مقدمه:میکرواروگانیزم های مورد مطالعه در این تحقیق شامل دو گروه باکتری ها ی حلالی به نام ملیکیوتس که یکی از گروه گونه های پست ، سیتوزین مثبت و گرم مثبت که فاقد دیواره سلولی کلاسیک Mollicutes بوده ودیگری شامل دو باکتری قرمز رنگ بنام پروتیباکتری ها از گروه گونه های گرم منفی می بــاشد . بعضی ازاین ار گانیزم ها به آوندهای عآلی گیاهان حمله کرده و تولید بیماری می نمایند. بنابراین آنها جزء عوامل بیماریزای گياهي محسوب شده در حالي كه انواع ديگر فقط بر روی بافتهای گیاهی مخصوصاً گلها مشاهده شده و بیماریزا نیستند. از میان باکتریهای بیماریزا بر روی آوندهای عآلی فقط نوع اسپیرپلاسماها قابل کشت می باشند در حالی که نوع فايتوپلاسماها و دو نوع از پرتی یو باکتریها هرگز کشت نشده اند. از زمان اولین گردهمایی مربوط به آلودگی باکتری‌يايي ویا شبكه باكتري در محیطهای کشت بافت در سال 1987 که در آن گردهمایی ملیکیوتس های گیاهی برای اولین بار معرفی شدند تا به حال مطالعات زیادی در خصوص آنها صورت گرفته مخصوصاً در خصوص باكتريهاي دارای دیواره سلولی که به آوندهای گیاهان حمله می کنند. پیشرفتهای مربوط‌‌ به رده بندي ، خصوصيات طبقه بندي ، شناسایی و تشخیص این ارگانیزم ها دراين تحقيق بررسي گرديده كه غالب‍‍‍ِأ بخاطر وجود این تکنولوژیهای جدید ویا اصلاح شده درزمینه‌ی بیوشیمی مولکولی ، بیولوژی وژنتیک مخصوصا‌‌ً در رابطه با زنجیره‌های مولكول DNA ريبوزمي S16 و مقايسه الكتروفريسيس به منظور اندازه گيري وآزمايش UGA با كدهاي قابل استفاد ه بوده است. آزمايش UGA به منظورمتوقف كردن كدها ويا براي كد تريپتوفان، تعيين كلسترول 80 مورد نياز مليكيوتس آزمايش، مربوط به سيستم قند تراسفرز (PTA ) احيا كننده و بالاخره برای احیاء فراگمنت هاي DNA مخصوص که دارای زنجیره ی احیاء پلی مرز ( (PCR جهت واکنشهای زنجیره ای براي شناسایی خصوصیات عوامل باکتری‌زا وعلل دیگرمورد استفاده قرار گرفته است. اثبات و بررسی مراکز و محل اولیه باکتریهای حلالی ازنوع ملیکیوتس: مقایسه زنــــــجیره های DNA ریبوزمی 16S مربوط به گروه مليكيوتس ها با باکتریهای دیگر نشان داده است که، ملیکیوتسها دارای یک شبکه‌ی پلی لوژنتیک درخت مانند از نوع باکتریهای حلالی گرم مثبت می باشند . در حال حــاضر ملیکیوتس ها به علت تکامل بعضی ژنها ی خود را ازدست داده واندازه آنها تحليل رفته است. در صورتی که نژاد اولیه‌ی آنها باکتریهای گرم مثبت بوده که دارای (G+C)كمتري در ژن آنها وجــود داشته است. اقوام نزدیک باکتری‌های حلالی که دارای دیواره‌ی سلولی بسته مي‌باشند، شامل دو گونه گرم مثبت با G+C)) كم بنامهای clostridium ramosum و innocuum clostridium

    می باشند. این نوع کلستریدياها شبیه ملیکیوتس‌های اولیه بوده که انروپلاسماز واستروپلاسمازآنها هنوز از نــــــوع مخصوص انیربز می باشد که نشان دهنده‌ی انیربیوسز وراثتی موجود در نژادهای اولیه آنها نیزهــــست؛ مقاومت موجود در مليكيوتس‌ها و همچنین در دو گروه کلستریدیال احتمالا از نژادهای اوليه ‌آنها كه داراي(G+C) كمي در ملكول DNA بوده‌اند به‌ارث رسيده است. فایــــــــــلوژنتیک درختی ملیکیوتسها: این درخت پنج گروه فایلوژنتیکی را نشان می دهد

    (1) گـــــــروه اسپیروپلاسما شامل دو گو نه جديد mesoplasma وEntomoplasma اما بعضی از انواع به خصوص Mycoplasma مثل M.mycoides نیز مشاهده می‌گردد

    (2) گـــــــروهmycoplasma pneumonias .

    3)) گــــــروه mycoplasma hominis))

    (4) گروه انيرو پلاسما اكوليد پلاسما كه در اين گروه فايتو پلاسما خوشه‌اي مي باشد.

    (5) گروه استرو پلاسما كه فقط داراي يك نوع باكتري مي باشد . مليكيوتس هاي كه داراي شاخه هاي فايلوژنتيكي نزديك به هم با (G+C) كم وگرم مثبت بوده در آنها از دست رفتن ديواره سلولي درهمان اوايل صورت گرفته است. (شكل2) كه علت آن از دست رفتن ژن (شكل2 GL ) در طول تكامل بوده است . شاخه شاخه شدن گروه استرولي پلاسما نشان دهنده ي ازدست دادن ديواره‌ي سلولي در مراحل اوليه مي‌باشد . احتمالاً اين مطلب صحيح نمي‌باشد، زيرا عمل شاخه شاخه شدن در اين گروه هنوز صورت نگرفته است؛ در كد ژنتيكي يونيورسال فقط يك كد براي تريپتفان وجود دارد كه عبارتند از 3 .5uGG مليكيوتس‌ها به عنوان ارگانيزم هاي داراي ( (G+Cكم موفق به ساخت كد جديد تريپتفان با G كمتر بنام 5UGA شده اند كه در آن 3A بجاي 3G در UGG قرار گرفته است. اين مطلب به صورت Trp =UGA نشان داده شده است. براي انجام اين جابجايي آنها يك مولكول RNA جديد را با آنتي كد 5VCA3 كه قابليت ترجمه UGA و UGG را دارد بوجود آورده‌اند. ((4 را ببينيد )) بنابراين در تكامل اخير مليكيوتس‌ها مثل اسپيروپلاسما، انتموپلاسما، مزوپلاسما، مايكوپلاسما و يوريوپلاسما ژن UGA به عنوان كد تريپتوفان مورد استفاده قرار گرفته است در حالي كه در مليكيوتس‌هاي اوليه‌ي مثل انيرپلاسما، استروپلاسما، اكولي پلاسما، فايتوپلاسما ژن UGA به عنوان كد متوقف كننده مورد استفاده قرار گرفته است؛ هر چند كشت فايتوپلاسما امكان پذير نمي باشد اما گفته مي شود كه شاخه‌هاي آنها به اكلي‌پلاسما شباهت داشته وآنها مليكوتس‌هاي حقيقي مي‌باشند.

    رده بندي مليكيوتس‌ها تا حد گونه : تعريف گونه هاي مليكيوتس ها بر اساس خصوصيات مختلفي مثل انيريوسيز، هليكال مرفولوژي، احتياجات كلسترول ويا توين 80، ‌‌‌‌درجه حرارت مناسب رشد وهيدروليز اوره صورت مي گيرد. اندازه‌ي ژنوم به عنوان يك خصوصيت مهم در تعريف گونه مد نظر قرار گرفته است با بوجود آوردن الكتروفرسيس ضرباني(PFGE ) كه يك تكنولوژي دقيقتر وبهتري نسبت به روش اوليه احيا جنبشي مي‌باشد نشان داده شده است كه در ميان گونه‌هاي زياد اندازه‌ي ژنوم بسيار متفاوت مي‌باشد؛ نياز كلسترول براي مدت زيادي به عنوان يك عامل اصلي در تشكيل رده بندي در بين مليكيوتس‌ها اهميت داشت. اما كشفيات جديد اين موضوع را در طبقه بندي مليكيوتس‌ها كم اهميت كرده‌است. گونه‌هاي زيادي از باكتري‌هاي حلقوي (اسپيروپلاسما ) مثل S.apils S.floricola S.chinense S.diabroticae بدون حضور كلسترول نيز رشد ونمو كرده‌اند اين نشان دهنده‌ي اين مطلب است كه خانواده‌ي اسپيروپلاسماتسي از نظر ژنتيكي به دو شاخه تقسيم شده اند ويك گونه جديد بنام هليكوپلاسما كه شبيه Mollicutes حلالي بوده وبراي رشد احتياجي به استرول ندارد نيز بوجود آمده است؛ همچنين ممكن است نياز كلسترول به عنوان يك عامل مهم در طبقه بندي Mollicutes كاملاً از بين رفته باشد.

    باالاخره خانواده‌ي انتمپلاسماتاليس كه شامل گونه هاي انتمپلاسما ، مزوپلاسما و اسپايروپلاسما مي‌باشد، براساس محل زندگي رده بندي شده است . در حقيقت بيشترين ميزبان اين خانواده حشرات مي باشند و عامل انتقال دهنده‌ي آنها زنجيره‌هايي مي باشند كه بر روي برگ گياهان زندگي مي كنند.

    روشهاي تشخيص مولكول در خصوص مايكوپلاسمولوژي و مطالعات آنها اخيراً قابل دسترس مي باشد. باكتريهاي داراي ديواره‌ي سلولي عامل بيماري در سلول آوندي ليبروباكتري وفلوموباكتري (پرني يو باكتري ها ) Candidatus phlomobacter fragariae نامگذاري گرديد. پروتي باكتريهايي از نوع (گاما) به سه زيرگروه مهم تقسيم مي شوند

    1- باكتري هاي فتوسنتز كننده ازنوع سولتور قرمز مثل chroatiun

    2- گونه هايي كه با بيماريهاي لكه‌اي همراه هستند.مثل Legionella

    3- مخلوطي از انواع غيرفتوسنتز كننده مثل Endosymloiontsو pseudomonadsو Escherichia coli كه به مورچه ها حمله ميكنند. Buchaera كه به شته و مگس تسه تسه ومگس سفيد و زنجره حمله مي‌كند كه گونهBacter phlomo در همين زير گروه كه بيشترين انگلهاي باكتري حشرات در آن موجود مي باشند يافت ميگردد . بر اساس خاصيت توالي در مولكول DNA ريبوزمي 16S موجود در باكتريBacter phlomo در گياه توت فرنگي يك نوع pcr جديد بوجود آمده است ؛كه براي اولين بار شناخت عامل بيماري توت فرنگي را در گياهان آلوده امكان پذير مينمايد. بدون شك براي شناخت حشره ناقل بيماري نيز مناسب مي باشد. به طور خلاصه هرچند كه كه عوامل زنده وميكروارگانيزم هاي موجود درسلول هاي آوندي معمولاً همراه با بيماري سبز مركبات و زردي لبه ي برگهاي توت فرنگي مي باشند، كشت آنها در محيط آزمايشگاهي امكان پذيرنيست. اما از طريق بدست آوردن مولكول هاي DNA ريبوزمي 16S روش pcr متوالي ومقايسه آنها با DNA ريبوزمي16S موجودات ديگرمي توان آنها را شناسايي كرد. اين تحقيق نشان مي دهد كه شبه باكتريهاي اوليه ، شبه باكتري هاي حقيقي هستند كه دقيقاً به آنها پرتو باكتري گفته مي‌شود. ليبروباكتري هاي سبز داراي يك زنجيره در زير مجمموعه مربوط به پرتوباكتري‌ها مي‌باشند اما باكتريphlombacter در توت فرنگي يك زنجيره جديدي است كه مربوط به پرتوباكتري نوع گاما( ) مي باشد. هر دو زير مجموعه آلفا و گاما داراي باكتري هايي مي باشند كه به حشرات نيز حمله مي كند. بنابراين انتقال ليبرو باكتري بوسيله حشرات يك امر معمولي بوده و عامل انتقال باكتريplomobacter نيزمربوط به گروهاي شبه باكتري eubacteria نيزمي باشد.عوامل بيماري محدود در سلول آوندي باكتري‌هاي بدون جدار ،اسپيروپلاسما و فايتوپلاسماست، برعكس شبه باكتري ها (eubacteria ) كه در گذشته مورد بحث قرار گرفتند، اسپيروپلاسماها وازنوع Mollicutes بوده كه فاقد ديواره سلولي مي دهد.

    اسپيروپلاسماها حلالي شكل بوده ودر محيط كشت قابل كشت مي‌باشد. اما فايتوپلاسماها حلالي شكل نبوده و هر گز قابل كشت نمي‌باشند. اسپيروپلاسماها شامل گروهاي فائلوژنتيك با كد UGA مربوط به تريپتوفان بوده اما فايتوپلاسماها جزئي از گروه اكولي پلاسما بوده كه كدUGA آنها متوقف كننده مي باشد. همچنين خصوصيات فايتوپاتوژنتيكي يا بيماريزائي در اسپيروپلاسما وهمه فايتوپلاسماها درمحلهاي يكسان در گياهان يافت مي‌شود. اين محلها معمولاً سلولهاي آوندي مَشبك در بافتهاي آوندي مي‌باشد. اسپيروپلاسماها و فايتوپلاسماها داراي دو ميزبان يعني گياهي و حشره مخصوصاً زنجره ها هستند.

    اسپيروپلاسماها : اسپيرو پلاسماها در طول مطالعات مربوط به دو بيماري گياهي كشف گرديدند،اين دو بيماري عبارتند ازبيماري كوتولگي ذرت و بيماري خشكيدگي مركبات ، عامل خشكيدگي اولين Mollicutes است كه منبع آن گياه مي باشد. بوسيله كشت در سال1970بدست آمد. اين مليكيوتس‌ها داراي ارگانيزم‌هاي بدون ديواره سلولي بوده وساختمان آنها حلالي شكل مي‌باشد. عامل خشكيدگي در سال 1973 بنام spiroplasma citri شناخته شد و اولين اسپيروپلاسمائي بود كه در آزمايشگاه كشت و مشخصات آن توسط همكاري هاي بين المللي ارائه گرديد. عامل بيماري كوتولگي ذرت در سال1975در آزمايشگاه كشت شد و مشخصات كامل آن درسال1986 ارائه وبنام spiroplasma kuukelliiنامگذاري گرديد. سومين نوع اسپيروپلاسمايي گياهي مربوط به سلول آوندي مشبك بنام spiroplasma phoeniceum در سال 1983و1984از گياه تلفوني آلوده درسوريه جداسازي وكشت گرديد.ميزبانهاي مختلف اين سه نوع اسپيروپلاسماي بيماريزا قبلاً مورد مطالعه قرار گرفته بود. از زمان تحقيقات اوليه بر روي s.kunkellii , s.citri تا به حال تعداد زيادي اسپيروپلاسما شناخته شده كه ناقل آنها زنجره بوده كه از طريق آن اسپيروپلاسما از گياه آلوده به گياه سالم منتقل مي گردد0به خاطر قابل كشت بودن اسپيروپلاسما مطالعات زيادي بر روي آنها از سال1970تا به حال صورت گرفته است. بعد از 25 سال تحقيق بر روي خشكيدگي مركباتspiroplasma citri به اين نتيجه رسيده‌اند كه احتمالأ باكتري spiroplasma citri مهمترين باكتري شناخته شده از اين نوع بوده و براي تجزيه هاي ژنتيكي مناسب مي باشد.

    فيتوپلاسماها : آقاي ده ئي و همكارانش مشاهده كردند كه در سلول هاي آوندي مشبك مربوط به گياهان آلوده به بيماري زردي ،عوامل بيماري يا ميكروارگانيزمها از نظر ساختماني شبيه به مايكوپلاسماهاي حيواني مي باشد ، بر اساس اين شباهت عوامل شبه مايكوپلاسما(mlo ) ناميده شدند. امروز بيشتر از 300 گونه گياهي مختلف متعلق به 98 خانواده كه با شبه مايكوپلاسماها آلوده مي باشند ، شناسائي شده است. با وجود كوششهاي بسيار زياد ، شبه مايكوپلاسماها(mlo )هرگز قابل كشت در آزمايشگاه نمي‌باشند. ماهيت اصلي آنها تا سالهاي زيادي قابل شناسائي نمي باشد. فقط وقتي كه تكنيك‌هاي بيولوژي مولكولي در خصوص شبه مايكوپلاسماها (mlo ) بكاربرده شد ، مشخصات و خصوصيات آنها به سرعت شناخته شده و مورد برسي قرا گرفت.

    امروز مي‌دانيم كه شبه مايكوپلاسماها درحقيقت عضوي ازكلاس مليكيوتس ها مي باشند زيرا:

    1- ماده( G+C ) موجود درDNA آنها به ميزان 25-30 درصدشبه ميكيوتس‌ها قابل كشت مي باشد

    2- اندازه ژنم آنها با استفاده از روش الكتروفورسز ضرباني كوچك بوده و به اندازه 600 تا 1240 kbp مي باشد كه به گونه هاي ميليكيوتس مربوط مي‌شود.

    3-DNA استخراج شده از برگ‌هاي آلوده به شبه مايكوپلاسما(mlo ) براي تعيين DNAريبوزمي 16Sبا استفاده ازخصوصيات اين نوع DNA درشبه باكتري‌ها مورد استفاده قرارگرفت مولكول DNA ريبوزمي 16s در شبه باكتري ها(mlo )مي تواند متوالي ورشته ايي باشد. اين تحقيق بر روي انواع زيادي از شبه باكتري ها(mlo ) صورت گرفت. مقايسه توالي نشان مي دهد شبه مايكوپلاسماها (mlo ) باید ازنظرژنتیکی گیاهی به باکتری های گروه اكولي پلاسما ویا انیروپلاسما باشند .

    4- روابط وراثتی آنها گروه اكولي پلاسما به خاطر وجود کد UGA به عنوان کد متوقف کننده نه به عنوان کد تریپوفان مورد تائید قرار گرفت . این نشان می دهد که شبه مایکو پلاسماها( MLO ) مثل اکولی پلاسما از نظر فایلوژنتیکی یا ژنتیک گیاهی به ملیکیوتس‌های اولیه شبیه بوده واین مطلب متضاد شباهت آنها به اسپیروپلاسماها می باشد . مدل اولیه و مخصوص DNA ریبوزمی 16Sمربوط به فایتو پلاسما طراحی گردیده است. DNA ریبوزمی مربوط به هر باکتری از نوع فایتو پلاسما می تواند به صورت رشته متوالی باشد و برای مطالعات ژنتیکی- گیاهی یا فایتوژنتیک استفاده گردد . همچنین می تواند برای آنالیزپلیمرفوس ( RFLP ) نیز به کار رود . کمیته رده بندی ملیکیوتس ها در سال 1944 شبه مایکو پلاسماها را بعنوان عضوی از کلاس ملیکیوتس دانست و واژه فایتو پلاسما را به جای شبه مایکوپلاسماMLO)) قرار داد. اين كميته همراه با تيم تحقيقي فايتوپلاسما بنام IRPCM پيشنهاد كردند كه واژه Candidatus براي گروهای اصلی فایتوپلاسما مورد استفاده قرار گیرد . هر گروه بیان کننده گونه های مشخص فایتو پلاسما می باشد . تا کنون 14 گروه از طریق آنالیز DNA ريبوزمي 16S بدست آمده است. فایتوپلاسما یی که درلیموایجاد بیماری می‌کند اولین فایتوپلاسمایی است که به عنوان Candidatus مورد بررسی قرارگرفته است. واسم آن عبارتنداز Candidatus phytoplasma aurantifolia. بررسی این فایتوپلاسما بر اساس مولکول DNA ريبوزمي 16S متوالی، محل توالی 23S,16S اندازه ژنم (genome) هيبریدازيسيون و تشابهات ژنتیکی با گروههای دیگر فایتوپلاسماها صورت گرفته است. رفتار فایتو پلاسما در محیط کشت گیاهی نیز بسیار جالب می‌باشد . فایتوپلاسماهای موجود در درخت سيب می تواند دربافتهای زایشی گیاه به طورطبیعی مستقر باشند اما همچنین فایتوپلاسماها دریافتهای آوندی ایجاد بیماری می کنند. مطالعات نشان می دهند که، حضور فایتوپلاسما در درخت سيب می‌تواند حتی بعد از 10 سال ایجاد بیماری نمایید. آنالیزRFLP در خصوص DNA کرومززومی نشان داد که هیچ گونه تفاوتی بین فایتوپلاسماها موجود در درخت سيب نمی‌باشد . پارامترهای رشد و غلظت فایتوپلاسما به منظور مقایسه رفتار چهار نمونه جدا شده از درخت سيب وهمچنین درشرايط مختلف مورد مطالعه قرار گرفت . مقایسه آمار بدست آمده بعد از 2 الي 8 سال نشان دهنده هیچ گونه اختلاف فاحشی نمی‌باشد.نگهداری فایتوپلاسمایی روی میزبانان درمحیط آزمایشگاه به مدت 8 سال و سپس انتقال آنها به گیاه اصلی دوباره تولید بیماری کرده وعلائم مشابهی را مثل کوچک شدن برگها و بزرگ شدن دمبرگها وکم شدن رشد ایجاد می نمایید. بنابراین ايزوله کردن فایتوپلاسمای سيب درشرایط آزمایشگاه به مدت 8 سال هیچگونه تغیيری در آنها ایجاد نمی نماید. به مدت 8 سال بر روی میزبان غیر طبیعی pyronia veitchii نگهداری می شد، هیچگونه علائم بیماری بر روی گیاه میزبان مشاهده نگردید هر چند در تمام گیاهان مورد آزمایش حضور داشت . اما درشرایط آزمایشگاهی فایتوپلاسما برروی گیاهانی مثل گل داوودی، گلايول، شمعدانی گیاه گل تلفونی و بادمجان ایجاد بیماری می‌نماید. مطالعاتی که بامیکروسکوپ الکترونی صورت گرفته است نشان دهنده مقدار زیادی فایتوپلاسما در محل سلولهای آوندی مشبک می باشد . کنترل بیماری در شرایط مزرعه با استفاده از تتراسایکلین صورت می گیرد در صورتی که مقدار آن در محیط کشت جهت کنترل به مقدار(12.5mgml-1 ) می باشد . اگر گیاه فقط یک بار مورد مطالعه قرار گیرد ، علائم بیماری باشدت بیشتری دوباره ظاهر می گردد.

    بنابراین گیاه باید برای مدت زیاد و حتی ماهها به وسیله تتراسایکلین مورد درمان قرار گیرد . آنتی بوتیک های دیگر مثل اریترومایسن واسترپتومایسين نیزتا حدودی درمان کننده می‌باشند؛ اما به خوبی و موثری تتراسایکلین نیستند. گرما درمانی در درجه حرارت 32 تا 43 درجه سانتیگراد به مدت 4 ماه اصلاً موثر نمی‌باشد.

    اين تحقيق بر روي انواع زيادي از شبه باكتري ها(mlo ) صورت گرفت در خصوص تاثير متقابل بين عوامل بيماري زا و گياهان ميزبان و همچنين حشرات ناقل ،مطالعات اندكي صورت گرفته است. مطالعات انجام شده بر روي بيماري spiroplasma citri نشان دهنده‌ي اهميت تأ ثيرمتقابل و زمان بررسي آن مي باشد باكتري S. Citri يك عامل بيماري گياهي است ميزبان آزمايشگاهي اين بيماري گياه گل تلفوني بنام catharantus roseus است در طبيعت آلودگي گياهان فقط بوسيله حشرات ناقل بيماري صورت مي‌گيرد زنجيره اي بنام circulifer haematoceps مهمترين ناقل اين بيماري دركشورهاي منطقه مديترانه و غرب آسياي مي باشد. بنا براين بيماري s. citri داراي دو ميزبان بوده كه در بدن آنها توليد مثل مي‌نمايد. يكي زنجيره و ديگري گياه. در اينجا ما به ژن‌هائي كه در بين اسپيروپلاسما ودو ميزبان آن تاثير متقابل ايجاد مي‌نمايند علاقه مند مي‌باشيم. اين ژن ها بوسيله جهش و روشهاي نمايشي ( screenig) قابل رديابي و شناخت مي باشند.

    يك روش جديد براي جهش‌هاي ژني بوسيله تزريق پرتوهاي رادیم tn 4001 به درون ژن هاي باكتري s. citri بوجود آمده است. اين روش براي ساختن ژنهاي عامل انتقال باكتري و مطالعه‌ي آنها مورد استفاده قرار مي گيرد. اولين عامل انتقال مورد استفاده فرم متشابه RF باكتري S. citri . به صورت ويروس spv1 بوده اما عامل انتقال RF پايدار نبوده و DNA تزريق شده به سرعت تحليل مي رفت. اين پديده بوجود آمدن تركيبات همولوگوس RF شد و حذف مولكول دخالت داشت هر چند پروتئين reca جهت تشكيلHR كه در تشكيل همه گونه باكتري s. citriبسيارناچيز و كم بود. راه دوم استفاده از مركز توليد و منبع به وجود آمدن باكتري s. citri و DNA آن بود. (oric)تا بتوان مقدار زيادي پلاسميد مصنوعي توليد كرد. اين پلاسميدها با موفقيت به عنوان عامل ژنتيكي مورد استفاده قرار گرفته‌اند. آنهايي كه داراي رشته‌هاي coLEL بودند دربين باكتريهاي E.coliوs.citri به عنوان حائل فعاليت ميكردند. بعضي ازاين پلاسميدها به صورت كرومزومهاي خارجي رفتار كرده و بعضي ديگر به ژنهاي اسپيروپلاسما در منطقه ي oric ملحق مي‌شدند.همراه با اين پلاسميدها ماده‌ي اسپيرالين موجود درباكتري S. phoeniceum به مقدار زياد در باكتريs. citri متوان تزريق كرد همچنين در زير گونه‌هاي باكتري s.citri و ژن هاي آن ميتوان به آساني به زير گونه‌هاي ديگر انتقال داد. در اين خصوص ژن g113 از كپي زير گونه ها جهت جهش ژنتيكي tn 4ool انتخاب گرديد. زيرا اين ژن ميتواند به آساني توسط زنجره به گياه گل تلفوني انتقال يابد. در حدود 1000 نوع ماده جهش دهنده tn 4ool از باكتري s.citri بدست آمده است ماده ي جهش دهنده شماره553 در بدن حشره به خوبي رشد ميكند و به آساني به اندام گياه گل تلفوني انتقال يافته و به مقدار زياد در آن توليد مي گردد اما تا وقتي كه عكس العمل صورت نگرفته است، هيچگونه علائمي ايجاد نشده و نوع وحشي اسپيروپلاسما به صورت طبيعي باقي مي ماند. ماده جهش دهنده شماره 470 در بدن زنجيره ازدياد و توليد نشده و در نتيجه در بدن گياه انتقال نمي يابد . ژن‌هاي جهش دهنده كه در آنها خاصيت انتقال وجود دارد شناسايي شده اند در ماده‌ي جهش دهنده شماره 553 ژن موثر و تاثير گذار در محل قند فروكتوز قرار دارد و اصلا ايجاد بيماري نمي نمايد. قند فروكتوز قابل انتقال نبوده ونمي تواند وارد فعاليتهاي سوخت و ساز در سلولهاي اسپيروپلاسما گردد. حال چطور حضور قند فروكتوز باعث بوجود نيامدن علائم بيماري مي گردد معلوم ومشخص نبود وبايد در اين خصوص تحقيق كرد. اميد است كه اين مطالعات نه تنها به فهميدن وشناخت اثر متقابل بين ميزبان وانگل كمك كند بلكه ارائه دهنده‌ي راههاي جديدي براي كنترل بيماري در گياهان مي باشد .

    مطالعه وتحقیق توسط آقایان جی ام بوه و منیک گارنیر ازکشورفرانسه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •