Adı qulağına bitişib.
اسمش به گوشش رسیده(از خود راضی شدن)
Adı qulağına bitişib.
اسمش به گوشش رسیده(از خود راضی شدن)
Adı dillǝr ǝzbǝridir.
اسمش افتاده تو زبون ها(نمیدونم مشهور بودن منظور است یا ...)
Adı it dǝftǝrindǝ dǝ yoxdur.
اسمش تو لیست سگ ها هم نیست(اسمی که باید در جایی باشد و نیست
Adın tut, qulağın bur.
اسمش رو به زبان بیار،و گوشش رو بپیچان( شبیه هلال زاده بودن هست ولی حالت نا مؤدبانه و معمولا در هنگام شوخی و ذکر نام آدم های به درد نخور که با آوردن اسمشان پیدایشان می شود)
Adam adamdır, olmasa da pulu, heyvan heyvandır, atlas olsa da çulu.
انسان، انسان است اگرچه بی پول باشد و حیوان سر آخر حیوان است اگرچه پوشش وی اطلس و حریر باشد.
Adam başından böyük danışmaz.
انسان گنده تر از سرش(در فارسی معادلأ دهنش)حرف نمی زند.
Adam var ki, adamların naxşıdır,
Adam var ki, heyvan ondan yaxşıdır,
آدمی هست که حیوان از او بهتر است.
Adam var ki, dindirǝrsǝn «can» deyǝr,
انسانی هست که اگه به حرفش بیاری"جان"می گوید.(یعنی از معاشرت با وی لذت می بری)
Adam var ki, dindirmǝsǝn yaxşıdır.
انسانی هست که همان بهتر که او را به حرف وادار نکنی(یعنی از بس که بد خلق است باهاش حرف بزنی یه چیزی بهت میگه که از هم صحبتی با وی پشیمون میشی)
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)