تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 14 از 16 اولاول ... 410111213141516 آخرآخر
نمايش نتايج 131 به 140 از 157

نام تاپيک: سریال خداحافظ بچه

  1. #131
    آخر فروم باز mr_khodaei2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    1,995

    پيش فرض

    پس رعنا با اون پایه یکی با هم ازدواج نکردن دیگه

  2. #132
    آخر فروم باز 2lombe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    هر جایی دور از دست شیطان!!
    پست ها
    1,454

    پيش فرض

    اقایون چرال اینقدر به پایان های فیلم های گیر می دید می خوایید چطور سناریوی اخر فیلم از نظر شما و نویسندگی من: باید شهرام (اقا دزده) بره خسرو بکشه سرشم ببر به اندازه جلوی لاش خور ها و بعد پایه یکی بره با زهنا ازدواج کنه بره ایتالیا بعد اون 2 تا هوو برن سر حونه زندگی اون دوتا هم تا اخر دنیا دنبال بچه برگدن اخر کشته بشن بنویس زوج های بدبخت!!!!!!!!!!!!

  3. #133
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض

    چرا پست منو پاک کردید آخه ... این همه زحمت کشیدم نوشتم حداقل یه هشدار بدید که آدم بیاد ویرایش کنه.
    بابا یه کم آزادی بیانم خوبه بخدا

    به نظر من بهترین راه این بود که شهرام بره بهاره رو بکشه
    اینجوری هم خسرو از دستش راحت میشد، هم اینکه بچه مال خودش میشد.
    اون بهارم که کسیو نداشت تنها بود خب بره پیش خدا

  4. 4 کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #134
    آخر فروم باز M A M M U T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    1,393

    پيش فرض

    به نظرم سریال رو خوب تموم کردن گرچه من هشت قسمت وسط رو ندیدم اما به نظرم سریال بدی نبود....
    آخرش هم از این بهتر نمیتونستند تمومش کنن.... یه سریال فانتزی بود نه یه سریال رئال...
    دلیل انتقاد ها به این سریال رو نمیدونم شاید از عادت ما ایرونی ها باشه که هرکس یه آینه میگیره جلو صورتمون و زشتی هامون رو بهمون نشون میده سریع گارد میگیریم.... اون صحنه ای که باد می اومد و صفحه های دفتره ورق میخوره به نظرم خیلی زیبا و با معنا بود.....
    در کل از همه ی سریال های ماه رمضون بهتر بود.....

  6. 4 کاربر از M A M M U T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #135
    پروفشنال Devicestreet's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2012
    محل سكونت
    BATTLELOG :|
    پست ها
    920

    پيش فرض

    اقا چی شد من ندیدم یکی توضیح بده

  8. #136
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    اقا چی شد من ندیدم یکی توضیح بده
    شهرام خسرو رو راضی کرد که بچه رو پس بده به شرطی که آبروش رو جلوی خانواده و اهل روستا نبره؛وگرنه هرطور شده میره آبروی خسرو رو پیش زن و بچه هاش میبره.که خسرو این رو قبول کرد.
    خسرو و شهرام با هم رفتم سرخ دره(خسرو خودش رو راننده تاکسی جا زد) دنبال لیلا که بچه رو تحویل بگیرن.ولی هرچی دنبالش گشتن پیداش نکردن.
    اینجای فیلم شهرام یه چیزی یادش میاد.وقتی رفته بود به لیلا بگه که خسرو اومده سرخ دره دنبال بچه،همون موقع یکی از اقوامشون لیلا رو میبینه و خودش رو میخواد به لیلا بشناسونه.
    ولی هرکاری میکنه لیلا یادش نمیومد.آخرسر گفت یادته بچه بودی هر وقت میترسیدی میرفتی زیر شیروونی مش ولی ...
    شهرام این جا رو که یادش میاد حدس میزنه که لیلا رفته باشه همون جا.
    با خسرو میرن خونه ی مش ولی مرحوم.
    لیلا از ترس خسرو و اینکه مبادا بچه رو از دست بده همون جا قایم شده بود.
    شهرام میخواست بچه رو پس بگیره ولی لیلا حاضر نمیشد.خسرو هم این وضع لیلا رو که دید یکم نرم شد تا فردا صبر کنه که شاید راضی بشه بچه رو پس بده.
    این وسط شهرام مونده که چطوری راضیش کنه از بچه دل بکنه که یه فکری به ذهنش میرسه.
    وانمود میکنه که میخواد خسرو و اون یارو پایه یک رو بکشه چون این تنها راه نگه داشتن بچه است.
    اینجای فیلم همون دفتر میاد جلوی لیلا و همینطور که باد ورقش میزنه،برمیگرده به عقب(یعنی از کجا شروع کردن و رسیدن به اینجا که قراره آدم بکشن)
    اینجا لیلا دلش به رحم میاد و حاضر میشه بچه رو پس بده ولی نه به خسرو بلکه به نازنین(مادر بچه)
    خلاصه بچه رو به سلامتی تحویل مادرش میدن.
    بعدش خسرو میره خونه و با یه صحنه ی هولناک رو به رو میشه!
    همون مامور قلابی افتاده گیر پلیس و همه چی رو لو داده.
    و بدین ترتیب بچه ها و در نهایت زن خسرو متوجه ماجرا میشن.
    نازنین دست بچه ش رو میگیره و میره شهرستان پیش مادرش.
    لیلا و شهرام هم بعد از اینکه به خاطر آدم ربایی گیر پلیس افتادن و به جرمشون اعتراف کردن،بعد از گذروندن زندان دنبال درمان پزشکی میرن و در نهایت صاحب یه 5قلو میشن.
    اینجا دو نفر میرن با اونها مصاحبه میکنن و برنامه از تلویزیون پخش میشه.
    نازنین و امیر محمد(بچه) برنامه رو میبینن و داستان اینطوری تموم میشه:
    امیر محمد که حالا کمی بزرگ شده لیلا رو از تلویزیون میبینه و بهش میگه مامان!!!

  9. 5 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #137
    حـــــرفـه ای Mohammad Yek110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    اصفهان زیبا
    پست ها
    2,707

    پيش فرض



    شهرام خسرو رو راضی کرد که بچه رو پس بده به شرطی که آبروش رو جلوی خانواده و اهل روستا نبره؛وگرنه هرطور شده میره آبروی خسرو رو پیش زن و بچه هاش میبره.که خسرو این رو قبول کرد.
    خسرو و شهرام با هم رفتم سرخ دره(خسرو خودش رو راننده تاکسی جا زد) دنبال لیلا که بچه رو تحویل بگیرن.ولی هرچی دنبالش گشتن پیداش نکردن.
    اینجای فیلم شهرام یه چیزی یادش میاد.وقتی رفته بود به لیلا بگه که خسرو اومده سرخ دره دنبال بچه،همون موقع یکی از اقوامشون لیلا رو میبینه و خودش رو میخواد به لیلا بشناسونه.
    ولی هرکاری میکنه لیلا یادش نمیومد.آخرسر گفت یادته بچه بودی هر وقت میترسیدی میرفتی زیر شیروونی مش ولی ...
    شهرام این جا رو که یادش میاد حدس میزنه که لیلا رفته باشه همون جا.
    با خسرو میرن خونه ی مش ولی مرحوم.
    لیلا از ترس خسرو و اینکه مبادا بچه رو از دست بده همون جا قایم شده بود.
    شهرام میخواست بچه رو پس بگیره ولی لیلا حاضر نمیشد.خسرو هم این وضع لیلا رو که دید یکم نرم شد تا فردا صبر کنه که شاید راضی بشه بچه رو پس بده.
    این وسط شهرام مونده که چطوری راضیش کنه از بچه دل بکنه که یه فکری به ذهنش میرسه.
    وانمود میکنه که میخواد خسرو و اون یارو پایه یک رو بکشه چون این تنها راه نگه داشتن بچه است.
    اینجای فیلم همون دفتر میاد جلوی لیلا و همینطور که باد ورقش میزنه،برمیگرده به عقب(یعنی از کجا شروع کردن و رسیدن به اینجا که قراره آدم بکشن)
    اینجا لیلا دلش به رحم میاد و حاضر میشه بچه رو پس بده ولی نه به خسرو بلکه به نازنین(مادر بچه)
    خلاصه بچه رو به سلامتی تحویل مادرش میدن.
    بعدش خسرو میره خونه و با یه صحنه ی هولناک رو به رو میشه!
    همون مامور قلابی افتاده گیر پلیس و همه چی رو لو داده.
    و بدین ترتیب بچه ها و در نهایت زن خسرو متوجه ماجرا میشن.
    نازنین دست بچه ش رو میگیره و میره شهرستان پیش مادرش.
    لیلا و شهرام هم بعد از اینکه به خاطر آدم ربایی گیر پلیس افتادن و به جرمشون اعتراف کردن،بعد از گذروندن زندان دنبال درمان پزشکی میرن و در نهایت صاحب یه 5قلو میشن.
    اینجا دو نفر میرن با اونها مصاحبه میکنن و برنامه از تلویزیون پخش میشه.
    نازنین و امیر محمد(بچه) برنامه رو میبینن و داستان اینطوری تموم میشه:
    امیر محمد که حالا کمی بزرگ شده لیلا رو از تلویزیون میبینه و بهش میگه مامان!!!

    چقد معروف شد این دیالوگ
    من پایه یک دارم

  11. این کاربر از Mohammad Yek110 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #138
    آخر فروم باز 3Dmajid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    6,067

    پيش فرض



    شهرام خسرو رو راضی کرد که بچه رو پس بده به شرطی که آبروش رو جلوی خانواده و اهل روستا نبره؛وگرنه هرطور شده میره آبروی خسرو رو پیش زن و بچه هاش میبره.که خسرو این رو قبول کرد.
    خسرو و شهرام با هم رفتم سرخ دره(خسرو خودش رو راننده تاکسی جا زد) دنبال لیلا که بچه رو تحویل بگیرن.ولی هرچی دنبالش گشتن پیداش نکردن.
    اینجای فیلم شهرام یه چیزی یادش میاد.وقتی رفته بود به لیلا بگه که خسرو اومده سرخ دره دنبال بچه،همون موقع یکی از اقوامشون لیلا رو میبینه و خودش رو میخواد به لیلا بشناسونه.
    ولی هرکاری میکنه لیلا یادش نمیومد.آخرسر گفت یادته بچه بودی هر وقت میترسیدی میرفتی زیر شیروونی مش ولی ...
    شهرام این جا رو که یادش میاد حدس میزنه که لیلا رفته باشه همون جا.
    با خسرو میرن خونه ی مش ولی مرحوم.
    لیلا از ترس خسرو و اینکه مبادا بچه رو از دست بده همون جا قایم شده بود.
    شهرام میخواست بچه رو پس بگیره ولی لیلا حاضر نمیشد.خسرو هم این وضع لیلا رو که دید یکم نرم شد تا فردا صبر کنه که شاید راضی بشه بچه رو پس بده.
    این وسط شهرام مونده که چطوری راضیش کنه از بچه دل بکنه که یه فکری به ذهنش میرسه.
    وانمود میکنه که میخواد خسرو و اون یارو پایه یک رو بکشه چون این تنها راه نگه داشتن بچه است.
    اینجای فیلم همون دفتر میاد جلوی لیلا و همینطور که باد ورقش میزنه،برمیگرده به عقب(یعنی از کجا شروع کردن و رسیدن به اینجا که قراره آدم بکشن)
    اینجا لیلا دلش به رحم میاد و حاضر میشه بچه رو پس بده ولی نه به خسرو بلکه به نازنین(مادر بچه)
    خلاصه بچه رو به سلامتی تحویل مادرش میدن.
    بعدش خسرو میره خونه و با یه صحنه ی هولناک رو به رو میشه!
    همون مامور قلابی افتاده گیر پلیس و همه چی رو لو داده.
    و بدین ترتیب بچه ها و در نهایت زن خسرو متوجه ماجرا میشن.
    نازنین دست بچه ش رو میگیره و میره شهرستان پیش مادرش.
    لیلا و شهرام هم بعد از اینکه به خاطر آدم ربایی گیر پلیس افتادن و به جرمشون اعتراف کردن،بعد از گذروندن زندان دنبال درمان پزشکی میرن و در نهایت صاحب یه 5قلو میشن.
    اینجا دو نفر میرن با اونها مصاحبه میکنن و برنامه از تلویزیون پخش میشه.
    نازنین و امیر محمد(بچه) برنامه رو میبینن و داستان اینطوری تموم میشه:
    امیر محمد که حالا کمی بزرگ شده لیلا رو از تلویزیون میبینه و بهش میگه مامان!!!
    من اگه میدونستم شما اینقد خوب بلدی فیلم رو توضیح بدی عمرا این 30 قسمتو میدیدم

  13. این کاربر از 3Dmajid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #139
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    من اگه میدونستم شما اینقد خوب بلدی فیلم رو توضیح بدی عمرا این 30 قسمتو میدیدم
    قربانتم؛یکم از جزئیاتش رو البته نگفتم!
    خیلی طولانی میشد...
    مثلا جریان صحبت پایه یک با خواهر لیلا، معرفی به مرکز درمان ناباروری رویان و...

  15. #140
    در آغاز فعالیت imanattack's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2011
    پست ها
    36

    پيش فرض

    بابا چه قدر نظر منفي داريد.بد نبود كه.اينقدر تيربارش نكنيد .

    مثلا اين فيلم نسون ميده كه مردم ايران چه قدر بچه دوست دارن.(به نظر من)

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •