Weathley و Glados و Cave شخصیت هایه خوبی بودند اما به هیچ عنوان نمی تونند به شخصیت هایه بازیه Syberia برسند! هنوز صحنه ی مرگ Oscar تویه Syberia 2 تو خاطرمه که چقدر واسش گریه کردم!!
مشکله این بازی از نظره من یک چیزیه! البته مشکل نیست در واقع!
بازی اصلا معماهاش کاملا فرق دارند! وقتی حل میکنی به جایه اینکه لذت ببری فقط سازنده رو با اون عقلش تشویق میکنی!! چون واقعا بعضی از معماهایه بازی شاهکار بودند!
اما تویه این سبک بازی ها ! یک روند حماسی ای وجود داره داستان!! روندی بسیار زیبا که آدم دوست داره همینطوری پیش بره! معماها خیلی جذاب تر و مختلف ترند! محیط ها بازند پس معماها سخت ترند! دقت کنین! یک قسمت از بازی که با Glados حرف میزدیم معماها فضاهایه تکراری داشتند. اصلا آخرش واقعا داشتم خسته میشدم که بازی به خوبی با یک حرکت همه ی اینا رو جبران کرد.
اما در اون سری از بازی ها ( حالا سریشو نمیدونم چون من فقط عاشق سایبریا شدم
.gif)
) کلا معماها مفهوم دارند! اینجا همش میگه تست ... تست ... تست ... تست ... بابا خستم کردین دیگه!! اونجا 4 تا Cut Scene میبینی لذت میبری از انجام اون کار... صحنه هایه به یاد ماندنی و منظره هایه فوق العاده ی Syberia هیچ موقع از یادم نمیره...
حالا کدوم صحنه از این بازی در یاده شما هست؟
ببین اگه حرفام دروغ بود بزنین تو سرم.
.gif)