تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 14 از 33 اولاول ... 410111213141516171824 ... آخرآخر
نمايش نتايج 131 به 140 از 330

نام تاپيک: در حال ساخت gta tehran

  1. #131
    کاربر فعال فلسفه A.M.D.D.E.V.I.L's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Void
    پست ها
    2,053

    پيش فرض

    عالی بود رفیق جریان دزدی مجسمه ها اصلا یادت نره

  2. این کاربر از A.M.D.D.E.V.I.L بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #132
    پروفشنال tommy vercetti's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    سرزمین پارس
    پست ها
    562

    پيش فرض

    بچه ها من دارم می رم جایی ... ولی قول می دم تا 24 خرداد با داستان خفنی برگردم ...
    راستی آقا عماد طرح کلی داستان رو چی بچرخه ؟؟؟ ... یعنی نوع خط اندیشه ی داستان رو برام بگین ...

    خیلی ممنون... راستی من علیرضام .

  4. این کاربر از tommy vercetti بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #133
    آخر فروم باز yoosef_st's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,419

    پيش فرض

    داداش نمی دونم شما چه قدر اطلاعات در مورد جی تی ای دارید و سطح فکرتون چجوری هست و جند سالتون هست ولی با این فکرتون فکر کنم سنتون خیلی پایین باشه...!!
    من خودم تمامی گروه هایی رو که شما می گید رو می دونم حتی اسم تمامی عضو های گروه هاشم می دونم ...
    تاپیک هاشون رو هم دیدم ...
    ولی من خیلی در مورد کار ما گفتم و لازم نیست دوباره بگم ولی اینو بگم که کار ما خیلی با اونا فرق می کنه...
    در ضمن ما از سه ماه هم بیشتره که این بازی رو داریم می سازیم ...
    یه خبر هم بهتون بدم که فعلا تا اونجایی که من اطلاع دارم دو تا گروه مشغول به جی تی ای تهران هستن و یکیش ما هستیم ...گروه دیگر داره بازی رو ادیت می کنه و بازیشون هم به احتمال زیاد تابستون میاد بیرون ولی جی تی ای 5 رو ادیت کردن ...همه اعضای گروهشون هم از دوستان ما هستن و با هم بودیم...ولی کار ما فرق داره و ادیت نیست..
    همیشه ساخت بهتر از ادیت هست...
    امیدوارم کاملا متوجه شده باشی..
    والا سن بنده اونقدر قد میده که خاطرم هست چیزی در حدود 4، 5 سال پیش تو یه فروم دیگه ای، یه آقایی با گروهش اومده بود Vice City رو کاملا ادیت کرده بود و کلی چیز میز بهش اضافه کرده بود و خیلی جریانات دیگه، بعد که اومد بازی رو منتشر کنه بهش اجازه ندادن و گروهشون هم از احتمالا از هم پاشید.
    شما هم اگر دارین فی سبیل اله کار میکنین، حب OK گود فور یو.
    اما اگر در فکر منتشر کردن بازی هستین من که بعید میدونم به جای نون و آبداری برسین.
    به هر حال موفق باشین

  6. #134
    داره خودمونی میشه vahoa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    96

    پيش فرض

    والا سن بنده اونقدر قد میده که خاطرم هست چیزی در حدود 4، 5 سال پیش تو یه فروم دیگه ای، یه آقایی با گروهش اومده بود Vice City رو کاملا ادیت کرده بود و کلی چیز میز بهش اضافه کرده بود و خیلی جریانات دیگه، بعد که اومد بازی رو منتشر کنه بهش اجازه ندادن و گروهشون هم از احتمالا از هم پاشید.
    شما هم اگر دارین فی سبیل اله کار میکنین، حب OK گود فور یو.
    اما اگر در فکر منتشر کردن بازی هستین من که بعید میدونم به جای نون و آبداری برسین.
    به هر حال موفق باشین

    ولی اگه خودشون هم بخوان می تونن منتظر کنن ، 1000 تا نسخه برای اول کار می زنن ، با قیمت خوب می فروشن ، بعد دوباره .

    اگه کارشون خوب باشه حتما" می گیره !

  7. این کاربر از vahoa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #135
    آخر فروم باز yoosef_st's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,419

    پيش فرض


    ولی اگه خودشون هم بخوان می تونن منتظر کنن ، 1000 تا نسخه برای اول کار می زنن ، با قیمت خوب می فروشن ، بعد دوباره .

    اگه کارشون خوب باشه حتما" می گیره !
    احتمالا اون 1000 تا نسخه رو میخوان کنار خیابون بفروشن آیا؟
    نمیشه همینجوری بازی منتشر کرد که. کلی دنگ و فنگ داره داداش.

  9. #136
    پروفشنال MARTIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    ایران عزیز,مازندران
    پست ها
    686

    پيش فرض

    داستان هاتون خوبه ولی این داستان رو بخونید»:
    .یک دمو نشون داده میشه که یک خوانواده داخل یک ماشین هستند و دارن برای گردش به یک شهری میرن و داخلش یک پسر بچه هست و یک نوزاد و پدر و مادر خوانواده و ناگهان وقتی که پشت ترافیک گیر کردند یک نفر میاد با اصلحه اونهارو تهدید میکنه و در همان حین پسر کوچیکی که توی ماشین بوده (حدود 12 سال داشته) بی هوش میشه و به کف ماشین میوفته ولی خوانواده اون از ماشین خارج میشن و دزد ماشین رو ورمیداره میبره و اما داخل ماشین اون پسرک از ترس بی هوش شده و افتاده و دزد به رئیسش زنگ میزنه و میگه مورد رو گرفتمش دارم میرم سمت گاراژ و رئیسش پشت تلفن از رنگ و مدل ماشین میپرسه و در حالی که اون دزد داشته جواب میداده یک دفعه اون پسرک به هوش میاد و از مادر و پدرش میپرسه که من کجام و اینجا کجاستو اینا که دزد پشت تلفن میگه مثل اینکه غیر ماشین یه همکارم داریم رئیس اون موقع رئیسش میگه باید قطع کنم نکنه میخوای ردمون رو بزنن و تلفن رو قطع میکنن و در حالی که پسرک خیلی ترسیده و زبونش بسته شده راننده ازش میپرسه چند سالته عمو؟ و پسرک جوابی نمیده و دوباره دزد میپرسه که اسمت چیه ... بچه کدوم محلی و در همین حال صفحه فید میشه و در قسمت های بعدش هم رئیس اصلی اون بچه رو مجبور به دست زدن به دزدی ماشین و چند مورد شکنجه و در آخر آدم کشی با چاقو و بعد هم با اصلحه که به صورت دمو همشون نشون داده میشن و در هر دمو سن پسرک یکم بالا رفته و در دموی آخر که پسرک قصه ما شده یک خلاف کار تمام عیار شخصیت اصلی و بالغ و بزرگ شده بازی ما نشون داده میشه که یک نفر رو با اصلحه میکشه و ماشینش رو میدزده و میبره پیش رئیسش و از جلو در گاراژ بازی شروع میشه و در آخر هم کم کم به سمت و سو های مختلفی که با آزادی عمل میشه اونهارو تغییر داد که به سمت آدم های خوب بریم و برای اونها کار کنیم و یا هم بیشتر به سمت خلاف بریم میریم البته این داستان هنوز کامل نشده و باید روی یک سری نکاتش کار کرد و واقعی ترش کرد
    سلام عزیز.
    با اجازه منم نظرم و بگم درباره داستان.
    به نظر من داستانت خوبه فقط یه طوریه یعنی مثل یه جمله خبری می مونه که یه چیزی رو اطلاع می ده و هیچ انگیزه ای در بازیباز ایجاد نمی کنه.یعنی در آخر دمو شما در نقش کسی هستید که اصلا از این که جای چنین شخصیتی هستید کیف نمی کنید.

    اینجوری چطوره:

    در شروع بازی شما شخصیت بازی رو می بینید که تو خیابونه(مثلا سنش 25 تا 28 سال و اندام ورزیده ای داره) . گوشیش زنگ می زنه یه نفر باهاش صحبت می کنه بهش می گه امشب باید دخل یه نفر و بیاری اسباب بازی هم همرات باشه.

    .اولین ماموریت اینه که به سمت یک ساختمون بره.

    بعد از رسیدن به ساختمون بازی دمو بشه حالا شب شده و اون بالای پشت بام ساختمونه(ساختمونه بلنده).

    رییس با تلفن بهش می گه راس ساعت فلان(5 دقیقه دیگه) قراره یه معامله نزدیک این حوالی صورت بگیره وقتی تو دوربین تفنگت(تفنگ دوربین دارت) دیدیشون بهم بگو.بعد که بازیباز اونارو تو دوربینش دید بهش می گه کسی که جنسارو اورده رو بکش و پول های طرف مقابل رو برام بیار.بعد بازیباز اون طرف و می زنه و بقیه اون و می بینن و می گن بکشیدش(عدهای هم فرار می کنن) حالا بازیباز ه طرف پایین ساختمون حرکت می کنه و در راه یه تعدادی از اونا که برای کشتنش امدن رو تو ساختمون می کشه و به طرف پایین می اد بعد می بینه طرف صاحب پول سوار ماشین شده و فرار می کنه اونم سوار ماشین می شه و دنبالش می کنه و در طی یک تعقیب و گریز و تیراندازی در حال رانندگی طرف و محافظای درون ماشین و می کشه و پولاشو می گیره.

    حالا بازی دمو می شه(دیگه صبح شده):

    شخصیت بازی رو می بینید که دم یه خونه بزرگ (کاخ مانند بالاشهر) پیاده می شه و در حال که به سمت درون خانه در حرکت یه کیف آهنی نقر ه ای (کیف پول) هم دستش.

    حالا توی خونه رو نشون می ده یه فرد تقریبا سن دار(مثلا 50 سال) روی صندلی در حال(بزرگ) نشسته .بعد شخصیت بازی وارد حال می شه مرد از جاش بلند می شه و می گه خوش آمدی پسرم می دونستم که این دفعه هم مثل دفعات قبل موفق می شی تو دست راست منی و(و شخصیت بازی هم کیف و یه جا می زاره و می گه سلام پدر) بعد اونرو در آغوش می گیره.

    و پدر بهش می گه که همه باید بدونن که در منطقه ما هیچ کس حق معامله جنس نداره و همه باید با ما معامله کنند.

    فردا توی اتاق یه میزگرد بین اعضای خانواده(تریپ پدر خوانده) بر گزار می شه که پدر و شخصیت بازی و دیگر اعضای باند خلافکار گرد هم جمع شدن و دارن درباره اوضاع و درگیریشون با باندهای خلافکار دیگه و دیگر ماموریت ها تصمیم می گیرن و ادامه داستان.................


    ر ادامه می بینید که همه شخصیت بازی رو به عنوان پسر(واقعی) پدر می شناسن و خودش هم فکر می کنه پسرش هست و تمام تلاشش رو برای باندشون می کنه دزدی سرقت ادم کشی و غیره...........(البته جرایم سنگین مثل قتل و گروگان گیری رو بر ضد باند خلافکار دشمن خودشون انجام بده و نه افراد بی گناه)


    در ادامه(مثلا بعد از گذشت نصف بازی)شخصیت بازی از ماجرای واقعی با خبر می شه و یه نفر بهش می گه که:

    حالا بازی دمو شه(تو تعریف کردن طرف):

    یه زوج جوان و نشون می ده که توی یه ماشین گرون قیمتی هستند می خندند و بچه کوچکی هم عقب ماشین هست حالا یه موتور که دو نفر سوارشن از کنارشون رد می شن و اونا رو به گلوله می بندن(و می کشن).

    یه موتور سواره می ره و دیگری پیاده می شه و سوار ماشین شده و براه می افته و با رییس(پدر باند خلافکار) تماس می گیره و با خنده می گه سلام رییس ماموریت با موفقیت انجام شد در هنگام حرف زدن یه دفعه صدای گریه بچه(3 یا 4 ساله) می اد و خلافکاره ناگهان به عقب ماشین نگاه می کنه و بچه رو میبینه.

    حالا دمو با سرعت تموم می شه و به زمان فعلی بر می گرده و روی صورت شخصیت بازی تمرکز می کنه که ازشدت غم و عصبانیت و فشار دادن دندوناش روی هم صورتش داره می لرزه.

    حالا شخصیت در ضد خانوادش(گروه خلافکار) قرار می گیره و تک تک اعضای باند و می گشه و در آخر پدر را هم می کشه و کلا ادم خوبی می شه

    اینجوری پروانه هم می گیرین.

    چطور بود رفیق؟
    Last edited by MARTIN; 28-05-2010 at 03:20.

  10. 5 کاربر از MARTIN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #137
    اگه نباشه جاش خالی می مونه eimanpaladin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    اطراف خونمون
    پست ها
    484

    پيش فرض

    با سلام به تمامی دوستان سازنده می خواستم بگم اگه برای این پروژه نیاز به طراحی
    وب سایت داشتید من رایگان در خدمتم
    چون بالاخره یه همچین پروژه های وب سایت می خوان دیگه
    در ضمن
    وب تون هم دیدم مشکل زیاد داره شما نیاز به یک webpage (index) اساسی دارین
    نه با استفاده از phpbb
    (ناراحت نشدین که دارم انتقاد می کنم تا به مشکل بر نخورید )
    Last edited by eimanpaladin; 28-05-2010 at 03:41.

  12. 3 کاربر از eimanpaladin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #138
    آخر فروم باز king of the kings's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    تاریکی اسم:عماد
    پست ها
    2,559

    پيش فرض

    والا سن بنده اونقدر قد میده که خاطرم هست چیزی در حدود 4، 5 سال پیش تو یه فروم دیگه ای، یه آقایی با گروهش اومده بود Vice City رو کاملا ادیت کرده بود و کلی چیز میز بهش اضافه کرده بود و خیلی جریانات دیگه، بعد که اومد بازی رو منتشر کنه بهش اجازه ندادن و گروهشون هم از احتمالا از هم پاشید.
    شما هم اگر دارین فی سبیل اله کار میکنین، حب OK گود فور یو.
    اما اگر در فکر منتشر کردن بازی هستین من که بعید میدونم به جای نون و آبداری برسین.
    به هر حال موفق باشین
    خوب اون هم یادمه ..من حدود 6 سالی می شه تو کار جی تی ای هستم...
    در مورد منتشر کردن بازی ما سعی می کنیم جوری بسازیم که مجوز بدن ولی اگه ندادن مجبور می شیم مجوز رو از یه کشور دیگه بگیریم ولی اگه بازم اتفاقی افتاد و نشد یا اینترنتی می فروشیم یا می دیم به فروشگاه های می فروشن ..مگه ندیدین ایوی رو جمع کردن و فروشش رو متوقف کردن ولی الان تو فروشگاه ها زیاد هست...
    با سلام به تمامی دوستان سازنده می خواستم بگم اگه برای این پروژه نیاز به طراحی
    وب سایت داشتید من رایگان در خدمتم
    چون بالاخره یه همچین پروژه های وب سایت می خوان دیگه
    در ضمن
    وب تون هم دیدم مشکل زیاد داره شما نیاز به یک webpage (index) اساسی دارین
    نه با استفاده از phpbb
    (ناراحت نشدین که دارم انتقاد می کنم تا به مشکل بر نخورید )
    اره خودمون هم به فکرش هستیم ...برای تابستون می خوایم دامنه
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    رو بگیریم ولی اگه مشکلی بود مزاحمتون می شیم...
    شما طراحی چگونه وب سایت هایی رو می کنید؟

  14. #139
    آخر فروم باز king of the kings's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    تاریکی اسم:عماد
    پست ها
    2,559

    پيش فرض

    سلام عزیز.
    با اجازه منم نظرم و بگم درباره داستان.
    به نظر من داستانت خوبه فقط یه طوریه یعنی مثل یه جمله خبری می مونه که یه چیزی رو اطلاع می ده و هیچ انگیزه ای در بازیباز ایجاد نمی کنه.یعنی در آخر دمو شما در نقش کسی هستید که اصلا از این که جای چنین شخصیتی هستید کیف نمی کنید.

    اینجوری چطوره:

    در شروع بازی شما شخصیت بازی رو می بینید که تو خیابونه(مثلا سنش 25 تا 28 سال و اندام ورزیده ای داره) . گوشیش زنگ می زنه یه نفر باهاش صحبت می کنه بهش می گه امشب باید دخل یه نفر و بیاری اسباب بازی هم همرات باشه.

    .اولین ماموریت اینه که به سمت یک ساختمون بره.

    بعد از رسیدن به ساختمون بازی دمو بشه حالا شب شده و اون بالای پشت بام ساختمونه(ساختمونه بلنده).

    رییس با تلفن بهش می گه راس ساعت فلان(5 دقیقه دیگه) قراره یه معامله نزدیک این حوالی صورت بگیره وقتی تو دوربین تفنگت(تفنگ دوربین دارت) دیدیشون بهم بگو.بعد که بازیباز اونارو تو دوربینش دید بهش می گه کسی که جنسارو اورده رو بکش و پول های طرف مقابل رو برام بیار.بعد بازیباز اون طرف و می زنه و بقیه اون و می بینن و می گن بکشیدش(عدهای هم فرار می کنن) حالا بازیباز ه طرف پایین ساختمون حرکت می کنه و در راه یه تعدادی از اونا که برای کشتنش امدن رو تو ساختمون می کشه و به طرف پایین می اد بعد می بینه طرف صاحب پول سوار ماشین شده و فرار می کنه اونم سوار ماشین می شه و دنبالش می کنه و در طی یک تعقیب و گریز و تیراندازی در حال رانندگی طرف و محافظای درون ماشین و می کشه و پولاشو می گیره.

    حالا بازی دمو می شه(دیگه صبح شده):

    شخصیت بازی رو می بینید که دم یه خونه بزرگ (کاخ مانند بالاشهر) پیاده می شه و در حال که به سمت درون خانه در حرکت یه کیف آهنی نقر ه ای (کیف پول) هم دستش.

    حالا توی خونه رو نشون می ده یه فرد تقریبا سن دار(مثلا 50 سال) روی صندلی در حال(بزرگ) نشسته .بعد شخصیت بازی وارد حال می شه مرد از جاش بلند می شه و می گه خوش آمدی پسرم می دونستم که این دفعه هم مثل دفعات قبل موفق می شی تو دست راست منی و(و شخصیت بازی هم کیف و یه جا می زاره و می گه سلام پدر) بعد اونرو در آغوش می گیره.

    و پدر بهش می گه که همه باید بدونن که در منطقه ما هیچ کس حق معامله جنس نداره و همه باید با ما معامله کنند.

    فردا توی اتاق یه میزگرد بین اعضای خانواده(تریپ پدر خوانده) بر گزار می شه که پدر و شخصیت بازی و دیگر اعضای باند خلافکار گرد هم جمع شدن و دارن درباره اوضاع و درگیریشون با باندهای خلافکار دیگه و دیگر ماموریت ها تصمیم می گیرن و ادامه داستان.................


    ر ادامه می بینید که همه شخصیت بازی رو به عنوان پسر(واقعی) پدر می شناسن و خودش هم فکر می کنه پسرش هست و تمام تلاشش رو برای باندشون می کنه دزدی سرقت ادم کشی و غیره...........(البته جرایم سنگین مثل قتل و گروگان گیری رو بر ضد باند خلافکار دشمن خودشون انجام بده و نه افراد بی گناه)


    در ادامه(مثلا بعد از گذشت نصف بازی)شخصیت بازی از ماجرای واقعی با خبر می شه و یه نفر بهش می گه که:

    حالا بازی دمو شه(تو تعریف کردن طرف):

    یه زوج جوان و نشون می ده که توی یه ماشین گرون قیمتی هستند می خندند و بچه کوچکی هم عقب ماشین هست حالا یه موتور که دو نفر سوارشن از کنارشون رد می شن و اونا رو به گلوله می بندن(و می کشن).

    یه موتور سواره می ره و دیگری پیاده می شه و سوار ماشین شده و براه می افته و با رییس(پدر باند خلافکار) تماس می گیره و با خنده می گه سلام رییس ماموریت با موفقیت انجام شد در هنگام حرف زدن یه دفعه صدای گریه بچه(3 یا 4 ساله) می اد و خلافکاره ناگهان به عقب ماشین نگاه می کنه و بچه رو میبینه.

    حالا دمو با سرعت تموم می شه و به زمان فعلی بر می گرده و روی صورت شخصیت بازی تمرکز می کنه که ازشدت غم و عصبانیت و فشار دادن دندوناش روی هم صورتش داره می لرزه.

    حالا شخصیت در ضد خانوادش(گروه خلافکار) قرار می گیره و تک تک اعضای باند و می گشه و در آخر پدر را هم می کشه و کلا ادم خوبی می شه

    اینجوری پروانه هم می گیرین.

    چطور بود رفیق؟
    اره این هم واقعا خوب بود...

  15. #140
    پروفشنال MARTIN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    ایران عزیز,مازندران
    پست ها
    686

    پيش فرض

    اره این هم واقعا خوب بود...
    سلام.
    پس یادت باشه اسمم تو بازی خوشخط بنویسی !
    Last edited by MARTIN; 28-05-2010 at 08:54.

  16. 2 کاربر از MARTIN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •