result in منجر شدن به
result from ناشی از
..
expiration باز دم
inspiration دم
respiration تنفس
persspiration تعریق
restorationبحالت اول برگشتن
..
date خرما
have a date قرار ملاقات داشتن(دوست دختر یا پسر)
have an appointment قرار ملاقات داشتن(قرارهای رسمی)
..
irrational غیر منطقی
irrigation شستشو دادن
irritation تحریک
..
tic پرش عضلانی
tick کهنه
tickle غلغلک دادن
..
shot out پخش کردن
shut up خفه شو
shut up the house همه جا رو ببند
..
is used to=get used to=is accustomed to عادت داشتن
i used to smoke من سابقا سیگار می کشیدم (به امید روزیکه همه بکار ببرندالبته نه اینکه پیشرفت کنند!!)
it is used to آن بکار می رود برای
..
beer آبجو
bear خرس-نخل-زائیدن
..
dear عزیز
deer آهو
..
deliver تحویل دادن
delivery زایمان
labor درد زایمان-کارگر
..
salt -box نمکدان
suger-bowl قندان
..