aafsoongar ( هدفم رو میذارم جلوی چشمم ببینمش حسش کنم بعد شکارش میکنم...مثل قورباغه ها ها ها ه
بدان و بگوش خود فرو کن
نه عاشقی بلدم نه رسمش را میدانستم
من فقط (آواتار) تورا دیده بودم
میدانستم تو نمیتوانی مال من شوی
بنظر رند وموذی و مردم آزاری
شعرهایم قبل تو نور نداشت شور نداشت
ردیفهای شعر من لیاقت اینهمه سور نداشت
منت گذاشتی شبی مرا به قلب پاک خویش راه دادی
ساده ام شمردی و زیادی بخود اطمینان دادی
اینرا در هر کاغذ و برگ و نامه ای هزار بار نوشتم.
توراشناخته نشناخته باورت کردم
هنوزچشمانت آخرین نوشته های مرا نخوانده است
برایم آرزویی بود که روزی چوپروانه در شمع محفلم بسوزی چون خاطره شوی
اگر دلت را شکستم به عمد نبود
زیبا و تکنیکی ترازاین شکل شکستن دلی را.
دلم بلد نبود