هیچوقت به چشمات راز دلت رو نگو چون راز نگه نمی دارد و گریه می كند
هیچوقت به چشمات راز دلت رو نگو چون راز نگه نمی دارد و گریه می كند
دوست دارم چه توی خواب چه توی مرگ و بیداری
فدای یه تار موهات كه تو منو دوس نداری
Last edited by malakeyetanhaye; 28-09-2007 at 16:33.
* * * *
* * * *
* * *
/ _ /
/ _ /
/ _ /
شب شده ,نردبون گذاشتم بری سر جات بخوابی ,ماه من...
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند (مردمی که صادقانه دروغ میگویند)
در این شهر صدای پای مردمی است که همچنان که تورا می بوسند طناب دار تورا می بافند (مردمی که صادقانه دروغ میگویند)
سلامم به گرمای قلب تو دوست دلم لحظه ای با دلت روبروست
بگو عاشقی تا سلامت کنم تمام دلم را بنامت کنم
گفتم تو شیرین منی..
گفتی تو فرهادی مگر؟
گفتم خرابت می شوم
گفتی تو آبادی مگر؟
گفتم ندادی دل به من
گفتی تو جان دادی مگر؟
گفتم ز کویت می روم
گفتی تو آزادی مگر؟
گفتم فراموشم مکن
گفتی تو در یادی مگر؟؟؟
چون دوستت دارم . حتی آفتاب هم که بر پوستت می گذرد من می سوزم . پائیز از حوالی حوصله ات که بگذرد من زرد می شوم ... و تا کفشهای رفتنت جفت می شود . من غریب می مانم.
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
همه چیز را بخاطر تو دوست دارم من غم را در سكوت ،سكوت را در شب،شب را در بستر ،بستر را برای اندیشیدن به تو دوست میدارم من عشق را در امید ،امید را در تو ،تو را در دل، دل را در موقع تپیدن به خاطر تو دوست دارم ای دوست من خزان را به خاطر رنگش، و بهار را به خاطر شكوفه هایش و خدایی كه دل را برای تپش ،تپش را در پاسخ ،پاسخ را در چشمان قشنگ تو برای عصیان زندگی آفرید دوستدارم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)