آه که این بیهوده است
همچو کوه است غرور تو ومن
استوار و در دل بیقرار شکستن
من از آنم ترس است
بعد وصل آن خطوط موازی
بر زبان ها افتد
قصه ی ما عاشقان مغرور
وآن هنگام که شاگردی
دراندیشه ی وصال ماست
معلم فریاد برآرد
عاشقان مغرور
هرگز به هم نمی رسند
این درس امروز ماست...