ای همه مردم در این جهان به چه کارید؟
عمر گرانمایه را چگونه گزارید؟
هر چه به عالم بود اگر به کف آرید
هیچ ندارید اگر که عشق ندارید
و ای شما دل به عشق اگر نسپارید
گر به ثریا رسید هیچ نیرزید
عشق بورزید دوست بدارید...
ای همه مردم در این جهان به چه کارید؟
عمر گرانمایه را چگونه گزارید؟
هر چه به عالم بود اگر به کف آرید
هیچ ندارید اگر که عشق ندارید
و ای شما دل به عشق اگر نسپارید
گر به ثریا رسید هیچ نیرزید
عشق بورزید دوست بدارید...
اينم لينك دانلود اشعار همين تايپيك از شماره ي 1 تا 100
راستي اين لينك ها مخصوص نصب بر روي موبايل
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by sina285; 08-07-2008 at 10:52.
اينم لينك دانلود اشغار همين تايپيك از شماره ي 101 تا 200
راستي اين لينك ها مخصوص نصب بر روي موبايل
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
دلمان خوش است که مي نويسيم
و ديگران مي خوانند
و عده اي مي گويند ,
آه چه زيبا و بعضي اشک مي ريزند
و بعضي مي خندند
دلمان خوش است
به لذت هاي کوتاه
به دروغ هايي که از راست
بودن قشنگ ترند
به اينکه کسي برايمان دل بسوزاند
يا کسي عاشقمان شود
با شاخه گلي دل مي بنديم
و با جمله اي دل مي کنيم
دلمان خوش مي شود
به برآوردن خواهشي و چشيدن
لذتي و وقتي چيزي مطابق
ميل ما نبود
چقدر راحت لگد مي زنيم
و چه ساده مي شکنيم
همه چيز را . . .
:
:
![]()
نمیتوانم عهد کنم که تغییر نخواهم کرد
نمیتوانم عهد کنم که خلقیات متفاوت نخواهم داشت
نمیتوانم عهد کنم گاهی احساسات تو را جریحه دار نخواهم کرد
نمی توانم عهد کنم که آشفته نخواهم شد
نمی توانم عهد کنم که همواره قوی خواهم بود
نمی توانم عهد کنم که قصوری نخواهم کرد
اما....
می توانم عهد کنم که همواره پشتیبان تو خواهم بود
می توانم عهد کنم که افکار و احساستم را با تو سهیم خواهم شد
می توانم عهد کنم که تو را آزاد خواهم گذارد تا خودت باشی
می توانم عهد کنم که هر کاری بکنی درکت خواهم کرد
می توانم عهد کنم که با تو کاملا صادق خواهم بود
می توانم عهد کنم که با تو خواهم گریست و خواهم خندید
می توانم عهد کنم که کمکت خواهم کرد به هدفهایت برسی
اما....
بیش از همه میتوانم عهد کنم که دوستت خواهم داشت
ديشب براي خودم چه عاشقانه گريستم
دلتنگ مثل هميشه در سكوت خانه گريستم
تنديس بغض دلم شكست
ذره ذره شدم خدا از بس كه مبهم و بي نشان در اين كرانه گريستم
در چارچوب دل زخمیم به ياد تو آهسته آهسته بي بهانه گريستم
آري زبان دلم بريده شد از غم بي وفايي ها
وقتي در سكوت خانه دلم شكست آه ...
ای خدا تنها تو در کنارم بودی
وقتي كـه من بـاخته باشم ،
وقتي كه از ياد رفته باشم
وقتي كه سوخته باشم ...
بر روي برگهاي پاييزي قدم مي زديم ،
تو برايم از باران مي گفتي ،
از زندگي ،
عشق ،
دوست داشتن ...
ومن صداي برگها را
در زير گامهامان مي شنيدم .
خش خش برگهاي پاييزي ،
آخرين تمناي بودنشان بود ؛
چگونه لذت مي بردم؟!
مي گفتي درختان را ببين ؛
لباس طلايي به تن كرده اند تا
به جشن باران روند .
اما من درختاني را مي ديدم
كه برگهاشان پس از تلاشي بي حاصل ،
زرد وبي رمق سقوط مي كردند و مي مردند .
دنياي من وتو متضاد بود ؛
من نمي توانستم تو را به پاييزرنگارنگي كه برايم نقاشي مي كردي دعوت كنم ؛
من تورا از پاييز،
به فصل مرگ زمستان مي بردم .
باوركن ؛
چون دوستت داشتم وعاشقت بودم ،
گفتم«نه».
کودکی مان را
شب ها و روزهایی را که گم شده بودند
دل هایی که پرپر می زد
برایفریاد گنجشکک ها
یادت هست؟
دو بادبادکی که در هم پیچیدند
...و من فکر میکردم که دعوایشان شده
و تو گفتی:
"آن ها عاشقند. باید با هم باشند"
و بعد رقصیدن برگ ها را دیدیم
"زرد ، قرمز ،نارنجی"
که باهمعشقبازی می کردند
درخت هایی که خوابیدند
گنجشک هایی که پریدند
و سپس...
هیچ کس نبود
زمستان که شد
نه تو بودی نه من
من گمشده شب بودم
تو روز را گم کرده بودی
من پریشان تو بودم
تو دل را بازیچه می خواستی
دلی که یخ می زد
در دست سردت
....
یادت هست؟
برایت آشفتم
غریبانه گفتم:
"همیشه با من باش"!!
چه زود
روزها رفت
حالا....
برایت می نویسم
از آن چه دیدم و ندیدی
از هر چه داشتم و نخواستی
ازآن که بودم و تو نبودی
حالا...
که رنگ نگاهت ، از یادم رفت
حالا...
که پژمردم...
از دست دادم...
از دست رفتم....
حالا...
برایت میگویم از دردی که می آزاردم
می نویسم برایت از دستی که با من بود و دلی که بی من
و نگاهی که غریبه شد با احساسم
حالا فقط یک خاطره دارم
که هر شب تازهمی کنمش:
"كودكي"
....
اگر چه دلم برایت تنگ شد
و برای معصومیتیکه از دست رفت
اما هنوز جای خالی تو هست
و هنوز هست دلی که بی تابیکند...
برای نگاهت
ماه من!
برایت می نویسم که بدانی
اگرچه دوستتندارم!!! اما...
اينم اينك سوم اشعار از شماره ي 201 تا 300
بازم ميگم اينا فقط براي نصب رو موبايله بعدا" وردشم ميزارم دانلود كنيد
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
قاصدكم بيا پايين كنار منسرتو بذار رو شونه هامتا بكشم دست رو موهاتگريه كنم رو گونه هاتدلمو بدم به خنده هاتبوسه بدم به اون لباتعشقو بدم به گريه هاتبهت بگم با اين نگامتو غربت داغ لبات شدم اسير اون نگاتديونگي حق منه عاشقي دنياي منهبدون هيچ دلواپسي شدم اسير اون صداتتو همنواي من بودي اسيرو حيرونم بوديمن بودم عاشق تو عاشق اون نگاه توتو گلدون ياس دلت مثل قناري ميمونمعشقتو از بر ميكنممثل گل تو گلدونا عطرمو هديه ميكنمحالا بگو دوسم داري تا آخر عشق با مني؟پروانه سوخت تا كه بياموزد عاشقيمن از نگاه ساكت پروانه سوختمبينايي ام بگير كه جبران شود گناهمن در خيال چشم به چشم تو دوختمبا سلامي چو تبسم سبزي سبزه گي ها بر تو تقديم ميكنمبا نگاهي چو تواضع راز دل بر تو احيا ميكنمبا تو در جستجوي آبي عشق گلها شكوفا ميكنمبي تو اما چون گل خشكيده ياس در كنجي ناله ميكنم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)