تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1387 از 2734 اولاول ... 38788712871337137713831384138513861387138813891390139113971437148718872387 ... آخرآخر
نمايش نتايج 13,861 به 13,870 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #13861
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض



    وقت بخیر

  2. #13862
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    !شعرتون تکراری بود
    ...........

    نه مرا پاي گريز
    نه مرا تاب نگاه
    شرمگين مي شوم از وحشت بيهوده خويش
    سرو نازي است كه شاداب تر از صبح بهار
    قد برافراشته از سينه دشت
    سر خوش از باده تنهايي خويش
    شايد اين شاهد غمگين غروب
    چشم در راه من است
    شايد اين بندي صحراي عدم
    با منش سخن است
    من در اين انديشه كه اين سرو بلند
    وينهمه تازگي و شادابي
    در بياباني دور
    كه نرويد جز خار
    كه نتوفد جز باد
    كه نخيزد جز مرگ
    كه نجنبد نفسي از نفسي
    غرق در ظلمت اين راز شگفتم ناگاه
    خنده اي مي رسد از سنگ به گوش
    سايه اي مي شود از سرو جدا
    در گذرگاه غروب
    در غم آويز افق
    لحظه اي چند بهم مي نگريم
    سايه مي خندد و مي بينم واي
    مادرم مي خندد
    مادر اي مادر خوب
    اين چه روحي است عظيم
    وين چه عشقي است بزرگ
    كه پس از مرگ نگيري آرام
    تن بيجان تو در سينه خاك
    به نهالي كه در اين غمكده تنها ماندست
    باز جان مي بخشد
    قطره خوني كه به جا مانده در آن پيكر سرد
    سرو را تاب و توان مي بخشد
    شب هم آغوش سكوت
    مي رسد نرم ز راه
    من از آن دشت خموش
    باز رو كرده به اين شهر پر از جوش و خروش
    مي روم خوش به سبكبالي باد
    همه ذرات وجودم آزاد
    همه ذرات وجودم فرياد
    ...

  3. #13863
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دهقان قضا بسي چو ما کشت و درود غم خوردن بيهوده نمیدارد سود
    پر کن قدح می به کفم درنه زود تا باز خورم که بودنيها همه بود
    ***

    این یکی رو دیگه جدا شرمنده

    ایشالله عکسای بعدی جبران میکنم

  4. #13864
    پروفشنال Yazz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    Nordic
    پست ها
    708

    پيش فرض

    دو خازن فکر و الهامش دو حارس شرع و توفيقش
    دو ذمي نفس و آمالش دو رسمي چرخ و کيهانش

    نه چون چيپال هند از جور تختي کرده طاغوتش
    نه چون خاقان چين از ظلم تاجي داده طقيانش

  5. #13865
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    حالا زیاد جدی نگیرین
    ببینیم و تعریف کنیم !
    ................

    شب تا سحر من بودم و لالاي باران
    اما نمي دانم چرا خوابم نمي برد
    غوغاي پندار نمي بردم
    غوغاي پندارم نمي مرد
    غمگين و دلسرد
    روحم همه رنج
    جان همه درد
    آهنگ باران ديو اندوه مرا بيدار مي كرد
    چشمان تبدارم نمي خفت
    افسانه گوي ناودان باد شبگرد
    از بوي ميخك هاي باران خورده سرمست
    سر مي كشيد از بام و از در
    گاهي صداي بوسه اش مي آمد از باغ
    گاهي شراب خنده اش در كوچه مي ريخت
    گه پاي مي كوبيد روي دامن كوه
    گه دست مي افشاند روي سينه دشت
    آسوده مي رقصيد و مي خنديد و ميگشت
    شب تا سحر من بودم و لالاي باران
    افسانه گوي ناودان افسانه مي گفت
    پا روي دل بگذار و بگذر
    بگذار و بگذر
    سي سال از عمرت گذشته است
    زنگار غم بر رخسارت نشسته است
    خار ندامت در دل تنگت شكسته است
    خود را چنين آسان چرا كردي فراموش
    تنهاي تنها
    خاموش خاموش
    ديگر نمي نالي بدان شيرين زباني
    ديگر نمي گويي حديث مهرباني
    ديگر نمي خواني سرودي جاوداني
    دست زمان ناي تو بسته است
    روح تو خسته است
    تارت گسسته است
    اين دل كه مي لرزد ميان سينه تو
    اين دل كه درياي وفا و مهرباني است
    اين دل كه جز با مهرباني آشنا نيست
    اين دل دل تو دشمن تست
    زهرش شراب جام رگهاي تن تست
    اين مهرباني ها هلاكت ميكند از دل حذر كن
    از دل حذر كن
    از اين محبت هاي بي حاصل حذر كن
    مهر زن و فرزند را از دل بدر كن
    يا دركنار زندگي ترك هنر كن
    يا با هنر از زندگي صرف نظر كن
    شب تا سحر من بودم و لالاي باران
    افسانه گوي ناودان افسانه ميگفت
    پا روي دل بگذار و بگذر
    بگذار و بگذر
    يك شب اگر دستت در آغوش كتاب است
    زن را سخن از نان و آب است
    طفل تو بر دوش تو خواب است
    اين زندگي رنج و عذاب است
    جان تو افسرد
    جسم تو فرسود
    روح تو پژمرد
    آخر پرو بالي بزن بشكن قفس را
    آزاد باش اين يك نفس را
    از اين ملال آباد جانفرسا سفر كن
    پرواز كن
    پرواز كن
    از تنگناي اين تباهي ها گذر كن
    از چار ديوار ملال خود بپرهيز
    آفاق را آغوش بر روي تو باز است
    دستي برافشان
    شوري برانگيز
    در دامن آزادي و شادي بياويز
    از اين نسيم نيمه شب درسي بياموز
    وز طبع خود هر لحظه خورشيدي برافروز
    اندوه بر اندوه افزودن روا نيست
    دنيا همين يك ذره جا نيست
    سر زير بال خود مبر بگذار و بگذر
    پا روي دل بگذار و بگذر
    شب تا سحر من بودم و لالاي باران
    چشمان تبدار نمي خفت
    او همچنان افسانه مي گفت
    آزاد و وحشي باد شبگرد
    از بوي ميخك هاي باران خورده سرمست
    گاهي صداي بوسه اش مي آمد از باغ
    گاهي شراب خنده اش در كوچه مي ريخت
    آسوده مي خنديد و مي رقصيد و مي گشت
    ...

  6. #13866
    پروفشنال Yazz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    Nordic
    پست ها
    708

    پيش فرض

    تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته‌اي
    خاقانيا نشيمن شروان نه جاي توست

    بر پر سوي عراق نه شهپر شکسته‌اي
    رو کز کمان گروهة خاطر به مهره‌اي

  7. #13867
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض


    این خوبه؟

    با اجازتون ما بریم شب بیایم
    Last edited by mohammad99; 05-08-2007 at 19:33.

  8. #13868
    پروفشنال Yazz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    Nordic
    پست ها
    708

    پيش فرض

    فكر كنم يكم دير شد...

  9. #13869
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته‌اي
    خاقانيا نشيمن شروان نه جاي توست

    بر پر سوي عراق نه شهپر شکسته‌اي
    رو کز کمان گروهة خاطر به مهره‌اي

    یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود
    یک شب ای ماه ز بیداد تو بیداد که بود

    مردم از ذوق چودی تیغ کشیدی بر من
    کامشب از درد درین کوی به فریاد که بود

    دور از بزم تو ماندم که ز می‌شستم دست
    ورنه آن کس که مرا توبه ز می داد که بود

  10. #13870
    آخر فروم باز mohammad99's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    برگشتم اینچا
    پست ها
    2,977

    پيش فرض

    دهقان قضا بسي چو ما کشت و درود غم خوردن بيهوده نمیدارد سود
    پر کن قدح می به کفم درنه زود تا باز خورم که بودنيها همه بود
    ***

    [سلام جلالی چرا ما رو جواب ندادی؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •