تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
726. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    579 79.75%
  • مهریه

    112 15.43%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.86%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.85%
  • سایر دلایل

    151 20.80%
Multiple Choice Poll.
صفحه 138 از 328 اولاول ... 3888128134135136137138139140141142148188238 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,371 به 1,380 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #1371
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    موافق
    پدر بزرگ و مادر بزگمون! تا قبل از عروسی هم همدیگرو نمی دیدند!
    نگید قدیمی فکر می کنم، ماله فقط 80 سال پیشه... انسان چند صد هزار ساله داره زندگی می کنه. حالا تو این 80 سال چی شده یه دفعه اینطوری شده رو نمی دونم!
    به نظرم درست یا غلط بودن روش زندگی پدربزرگ مادربزرگ ها تو زندگی نسل دوم به بعد یعنی نوه و نتیجه مشخص می شه خیلی از مشکلات خانوادگی نتیجه اهمیت دادن به عرف و

    سنتی بودده که از زمان پدر بزرگ و مادربزرگ تا الان حفظ شده ..اینم در نظر باید گرفت که جدایی و طلاق یا شکست زندگی مشترک در زمان پدربزرگ و مادربزرگ ها یه بدنامی محسوب

    میشده و طرفین مجبور بودن برای حفظ آبرو با هر مشکلی کنار بیان حتی به قیمت از بین رفتن آرامش روانی خودشون و فرزندانشون ..

    ولی الان زمان تکرار اشتباهات گذشتگان نیست چون نتیجه اشتباهمون رو زندگی نسل بعد از خودمون و نسلهایی بعدی به شکل عمیق تری مشخص میشه ..

  2. 10 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1372
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    این مواقع ازدواج نکنید!





    ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می‌شویم، یا دیپلممان را می‌گیریم، یا کار پیدا می‌کنیم یا وارد دانشگاه می‌شویم و بعد یک روز آن کسی که می‌خواهیم را برای زندگیمان پیدا می‌کنیم اما مواقعی هست که باید برای ازدواج دست نگاه داشت.

    اگر برای دلایل غیرمنطقی زیر ازدواج را انتخاب می‌کنید، باید متوجه ریسکی که می‌خواهید بکنید باشید:

    برای فرار از وضعیت ناراحت‌کننده خانه :
    به جای آن می‌توانید به جای آن می‌توانید به دانشگاهی خارج از شهر خود بروید. روی این تمرکز کنید که فردی مستقل و سالم بار بیایید تا بتوانید شاد و سالم زندگی کنید. هرچقدر محیط خانه‌تان بد‌تر باشد، باید بیشتر برای جلوگیری از اشتباهی که والدینتان کردند تلاش کنید.

    وقتی خیلی جوان یا نابالغ هستید :
    سعی کنید از جوانیتان لذت ببرید و ازدواج را تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل رسیده‌اید به تعویق بیندازید.

    وقتی به اندازه کافی تجربه ارتباط با جنس مخالف ندارید :
    سعی کنید با جنس مخالف خود ارتباط سالم بگیرید تا تجربه لازم را به دست آورید. ببینید از یک رابطه چه می‌خواهید و فرق یک شریک زندگی سازگار و هماهنگ با خودتان و افراد ناسالم یا کسانی که سازگاری با شخصیت شما ندارند را بشناسید.

    وقتی تجربه زندگی مستقل را ندارید :
    وقتی تازه فارغ‌التحصیل شده‌اید و هیچوقت بعنوان یک مجرد زندگی مستقلی را تجربه نکرده‌اید، هیچ کار یا طریق امرارمعاشی ندارید، از تنها بودن می‌ترسید یا طرفتان قرار است مدتی طولانی شما را ترک کند. درستان را تمام کنید و تجربه کاری مرتبط با رشته‌تان را آغاز کنید. کاری پیدا کنید که قدرت حمایت از خودتان و خانواده‌تان را تامین کند. زندگی مستقلی را آغاز کنید و سعی کنید هزینه‌های مربوط به خودتان را تقبل کنید، پول پس‌انداز کنید و مستقل شوید. یاد بگیرید چطور تنها زندگی کنید و یک مجرد شاد باشید.

    برای برانگیختن حس حسادت فردی دیگر :
    برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید کتاب‌های بیشتری بخوانید یا نزد مشاور بروید. تا زمانیکه به این بلوغ فکری و احساسی نرسیده‌اید با هیچکس ازدواج نکنید. باید رفتار‌ها و مهارت‌های سازگاری افراد بزرگسال را کسب کنید تا وقتی آسیب دیدید، بتوانید به آن‌ها تکیه کنید.

    برای بالا بردن اعتمادبه‌نفستان :
    برای این منظور بهتر است نزد مشاور متخصص بروید. اعتمادبه‌نفس پایینتان را با افکار مثبت و باارزش جایگزین کنید. تازمانیکه اعتمادبه‌نفس لازم را پیدا نکردید و با خودتان راحت نبودید، ازدواج نکنید. دقت کنید که کسی را انتخاب کنید که با شما سازگاری شخصیتی داشته باشد.

    چون بقیه ازدواج می‌کنند :
    برای اینکه بلوغ احساسی بیشتری پیدا کنید، نزد روان‌شناس بروید و مطالعه کنید. هرازگاهی با افراد مختلفی ایجاد ارتباط کنید اما تازمانیکه بلوغ کافی پیدا نکرده‌اید با کسی ازدواج نکنید.

    وقتی نمی‌دانید برای چه ازدواج می‌کنید :
    وقتی رابطه‌تان چیزی که می‌خواهید نیست یا فقط تفریحی است اما سنتان روزبه‌روز بالا‌تر می‌رود و می‌ترسید کس دیگری را پیدا نکنید. درمورد سابقه رابطه‌تان با یک روان‌شناس صحبت کنید و ببینید سازگاری شخصیتی شما و طرفتان در چه حدی است. تازمانیکه مطمئن نشده‌اید که با هم سازگاری دارید و می‌توانید زندگی شادی کنار هم داشته باشید،دست به ازدواج نزنید.اگر کسی که الان در زندگیتان است تطابق چندانی با شما ندارد، سعی کنید با افراد دیگری آشنا شوید که با شما سازگار‌تر هستند.


    وقتی به اندازه کافی با هم وقت نگذرانده‌اید تا بفهمید سازگاری دارید یا خیر :
    اگر طرفتان آنقدر مشغله دارد که نمی‌تواند شما را به اولویت زندگی خود تبدیل کند، درمورد فکرتان با او صحبت کنید ببینید می‌توانید با هم به نتیجه‌ای برسید که برای هر دو شما رضایت‌بخش باشد یا خیر. اگر اخیراً با فردی آشنا شده‌اید، آرام باشید و برای شناخت همدیگر وقت بگذارید: اگر طرفتان از شما دور است و اکثر ارتباط شما از طریق دنیای مجازی و دیدارهای گاه‌گاه بوده است، تازمانیکه از نزدیک با هم بیشتر وقت نگذرانده‌اید و همدیگر را نشناخته‌اید تصمیم به ازدواج نگیرید.

    اگر از پایان یافتن رابطه‌ قبلی یکی از شما مدت کوتاهی گذشته است :
    سعی کنید از شروع این رابطه جدید لذت ببرید اما درک کنید که ممکن است روزی این رابطه تمام شود. ممکن است طرفتان با فرد قبلی که در زندگی‌اش بوده است آشتی کند یا متوجه شوید با هم سازگاری ندارید، پس عجله نکنید.

    وقتی یکی از شما مدیریت ارتباطی نمی‌داند :

    افرادی که خانواده آزار دهنده دارند و نمی‌توانند در مقابل آزار آن‌ها از همسرشان حمایت کنند، باید تا اصلاح این رفتار خود از ازدواج اجتناب کنند. کسانی که رفتار آزار دهنده خانواده خود را نسبت به همسرشان تحمل می‌کنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشده‌اند و به علت وابستگی زیاد به خانواده‌شان برای ازدواج مناسب نیستند.

    وقتی یکی از شما کنترل کننده است :
    این افراد دوست دارند همه چیز در اختیار آن‌ها باشد و همه تصمیم‌ها را خودشان بگیرند. همواره برای دیگران تعیین تکلیف می‌کنند. آن‌ها حسودند و اگر چیزی مطابق می‌لشان نباشد یا تحت کنترل آن‌ها قرار نگیرد عصبانی می‌شوند. اصلا خوش ندارند کسی به آن‌ها بگوید که چه بکنند. سلطه جو و انتقادگر خواهند بود چرا که نمی‌توانند کنترل لازم را بر دیگران اعمال کنند. این افراد معمولا بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال می‌کنند و خشم زیاد و جبهه گیری زیادی ایجاد می‌کنند.

    وقتی یکی از شما بشدت خشمگین می‌شود :
    اگر با کوچک‌ترین چیزی که مطابق می‌لتان نباشد از کوره در می‌روید و خشم خود را روی اطرافیانشان خالی می‌کنید، اگر پاسخ افرادی را که با نظر شما موافق نیستند با فریاد و بددهنی یا تهدید می‌دهید، اگر خشمتان را با کوبیدن در، قطع تلفن، پرتاب کردن اشیا، هل دادن، زدن، ترک اتاق و … بروز می‌دهید، خلاصه آنکه اگر به طور ناگهانی و با شدت زیاد، نامتناسب و غیر معمولی خشمگین می‌شوید، تا درمان این حالت خود برای ازدواج اقدامی نکنید. ازدواج کردن شما ارمغانی جز ترس و اضطراب و محدودیت برای دیگری ندارد.

    وقتی یکی از شما دارای اختلالات جنسی است :
    اختلال جنسی انواع مختلفی دارد.
    _ اعتیاد جنسی و فقدان عزت نفس جنسی
    _ اختلالات کنشی جنسی: این اختلال فعالیت جنسی را با مشکل مواجه می‌کند. مانند افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند و یا نفرت دارند، افرادی که تحریک و ارضا نمی‌شوند، افرادی که خیلی زود ارضا می‌شوند و انحرافات جنسی.

    اگر یکی از شما معتاد به مواد و الکل است :
    هرگز به امیدهای واهی ریسک ازدواج را نپذیرید! افراد زیادی بوده‌اند که دانسته یا ندانسته با فردی معتاد ازدواج کرده‌اند به این امید که ترک خواهد کرد و بعد با بحران مواجه شده‌اند. یک فرد معتاد لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بیماری خود را درمان کند. هیچ کس با ازدواج نمی‌تواند اعتیاد خود و یا دیگری را درمان کند.





    منبع : sara.jamejamonline.ir

  4. 6 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1373
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    سلام.دوستان نظرتون درباره این جمله چیه؟
    باهاش ازدواج میکنم،دوست داشتن کم کم به وجود میاد.
    موافق یا مخالف؟چرا؟
    مخالف

    چون معنیش ازدواج بدون علاقه , عاطفه و عشقه .

  6. این کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1374
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deadboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    241

    پيش فرض

    بچه ها من دارم دیوونه میشم بخدا!میشه بگید الان دقیقا تو چه سال و قرنی هستیم؟
    طرف 20،30سال زحمت میکشه بچه بزرگ میکنه بعد ندیده نشناخته میده دست آدم غریبه میره!یا حتی خوده طرف تو انتخابش!
    میگی این چه کاری بود میگه همشهری بود،آشنای فلانی بود،چمیدونم خانوادش خوب بنظر میرسن!
    حالا هرچی ام که ما اینجا پست بدیم.من به این نتیجه رسیدم اصلا دوباره داره میشه همونطوری که 100سال پیش بوده فقط اون موقع این جنگولک بازیا و مراسما و ریخت وپاشا نبوده!
    فرق دیگشم اینه که اون موقع دیگه هرچی میشد کنار میومدن الان دیگه طلاق!راحت!

  8. این کاربر از deadboy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #1375
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    بچه ها من دارم دیوونه میشم بخدا!میشه بگید الان دقیقا تو چه سال و قرنی هستیم؟
    طرف 20،30سال زحمت میکشه بچه بزرگ میکنه بعد ندیده نشناخته میده دست آدم غریبه میره!یا حتی خوده طرف تو انتخابش!
    میگی این چه کاری بود میگه همشهری بود،آشنای فلانی بود،چمیدونم خانوادش خوب بنظر میرسن!
    حالا هرچی ام که ما اینجا پست بدیم.من به این نتیجه رسیدم اصلا دوباره داره میشه همونطوری که 100سال پیش بوده فقط اون موقع این جنگولک بازیا و مراسما و ریخت وپاشا نبوده!
    فرق دیگشم اینه که اون موقع دیگه هرچی میشد کنار میومدن الان دیگه طلاق!راحت!
    اخه طرز فکر خانواده ها فرق داره با هم! شما هم مثالی که گفتید قطعا در مورد تمام ازدواج های اطرافتون که نبوده
    بعضی ها متاسفانه بدون تحقیق و بررسی درست اقدام میکنن که در این مواقع میشه گفت همه چیز شانسی هست با احتمال 50% یا اخلاقیات و روحیاتشون جور در میاد و یا نمیاد که نتیجه جالبی نداره...
    یک دوستی در صفحات قبل نظرات جالبی داشت اسمشون دقیقا در خاطرم نیست اما نظر من به ایشون خیلی نزدیکه که:
    نرکیبی از سبک ازدواج سنتی و مدرن باید باشه تا به نتیجه مطلوب نزدیک بشیم

  10. 2 کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #1376
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deadboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    241

    پيش فرض

    اخه طرز فکر خانواده ها فرق داره با هم! شما هم مثالی که گفتید قطعا در مورد تمام ازدواج های اطرافتون که نبوده
    بعضی ها متاسفانه بدون تحقیق و بررسی درست اقدام میکنن که در این مواقع میشه گفت همه چیز شانسی هست با احتمال 50% یا اخلاقیات و روحیاتشون جور در میاد و یا نمیاد که نتیجه جالبی نداره...
    یک دوستی در صفحات قبل نظرات جالبی داشت اسمشون دقیقا در خاطرم نیست اما نظر من به ایشون خیلی نزدیکه که:
    نرکیبی از سبک ازدواج سنتی و مدرن باید باشه تا به نتیجه مطلوب نزدیک بشیم
    Atghia جان درست همه اینطور نیستن ولی انگار(البته بنظر من)داره دوباره میره به همون سمت!شما دقت کن ازدواجا داره این شکلی میشه!یعنی معیارا نامشخص،هدفا نامعلوم،همه چیز خیلی سریع اتفاق میفته!سلام ماخواستگار هستیم،سلام ما هم خانواده عروسیم،فردا عقد! اصن یه وضی!
    Last edited by deadboy; 18-10-2013 at 00:29.

  12. 2 کاربر از deadboy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1377
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض


    ببین تو اگه با 100000000 دختر رابطه داشته باشی اصلا تضمینی نیست که بتونی 100000001 رو بشناسی!!
    هر شخصی یه سری اخلاقیات و خصوصیات منحصر به فرد داره اثن تو بحثت سر گذشتس بزا اونو حل کنیم
    یه نکته اینجا هست ، شما از صد ملیون دختر حرف میزنی و دنبال شناخت صد ملیون و یکم هستی ولی حرف اینجاست که بعضی ها هستن که

    در طول زندگیشون رابطه ای نداشتن ، بعد اینا توی برقراری ارتباط توی جلسات خواستگاری اشتباهاتی رو انجام میدن ، با اینها باید چیکار کرد ؟

    درسته افراد یه سری خلقیات منحصر به فرد دارن ولی هستن کسایی که درباره ی کلیات رابطه هم اطلاعات ناقصی دارن ...

  14. 2 کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1378
    کاربر فعال بورس کاربر شماره ی یک's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2012
    پست ها
    975

    پيش فرض

    شما دقت کن ازدواجا داره این شکلی میشه!یعنی معیارا نامشخص،هدفا نامعلوم،همه چیز خیلی سریع اتفاق میفته!سلام ماخواستگار هستیم،سلام ما هم خانواده عروسیم،فردا عقد! اصن یه وضی!
    شما توی پستای قبلی میگفتی یه جور دیگست ، میگفتی کلیات دستمون میاد و ریز نکات بعدا مشخص میشه ...

    به نظر من الان خواستگاری 1جور آشنایی زیر نظر خانواده هاس نه جلو رفتن با چشم بسته و انتخاب جبری.من خیلی مورد دیدم که پسر بعد از خواستگاری و صحبت دیده اون مورد بدردش نمیخوره و تموم شده.
    من اصلا نمیخوام شعاری حرف بزنم.منم مثل تک تک شماها 1 جوون 22،3سالم ولی بخدا ما جوونا والدینمونو میذاریم کنار فکر میکنیم خودمون تهشیم ولی اینطوری نیست.اونا دست کم 20،30سالی از ما بیشتر بلدن.
    بعدشم قرار نیست که ما شناختو فقط خودمون بدست بیاریم که 1ماه کم باشه اطرافیان کمک زیادی میکنن تو این موضوع اگر نه خب زوج هست که چند سال ازدواج کردن ولی هنوز شناخت صد در صد از هم ندارند.
    یا اگه قراره ما ماسک بزنیم 10سالم کافی نیست.ما هرچقدرم که تلاش کنیم تو نامزدی و آشنایی کلیات میاد دستتون و نکات ریز بعد مشخص میشه.
    باور کن تو 6 ماه چیزایی پیش میاد که احساسو تو تصمیم گیری بیش از حد دخالت میده.یعنی طرف احساسی به موضوع نگاه میکنه.اونطرف قصه رو هم باید ببینی.بعد از 6 ماه اگر به هردلیل بخواد تموم بشه جدا شدن از رابطه خیلی سخت میشه.
    خب الان دوست ندارید دیگه فقط کلیات دستتون بیاد و ریز نکات بمونه برا بعد ؟

    اون چیزی که شما میگی گمانم باید نهایت یکی دوهفته مدت خواستگاریش بیشتر باشه تا تفاوت داشته باشه با این طرز ازدواجی که دارین نقدش میکنین ... درسته ؟

    بچه ها من دارم دیوونه میشم بخدا!میشه بگید الان دقیقا تو چه سال و قرنی هستیم؟
    طرف 20،30سال زحمت میکشه بچه بزرگ میکنه بعد ندیده نشناخته میده دست آدم غریبه میره!یا حتی خوده طرف تو انتخابش!
    میگی این چه کاری بود میگه همشهری بود،آشنای فلانی بود،چمیدونم خانوادش خوب بنظر میرسن!
    حالا هرچی ام که ما اینجا پست بدیم.من به این نتیجه رسیدم اصلا دوباره داره میشه همونطوری که 100سال پیش بوده فقط اون موقع این جنگولک بازیا و مراسما و ریخت وپاشا نبوده!
    فرق دیگشم اینه که اون موقع دیگه هرچی میشد کنار میومدن الان دیگه طلاق!راحت!
    الان شما مدلی که توی ذهنت هست باید این باشه که پسر بره خواستگاری ، بعد قشنگ دو سه هفته همدیگه رو بشناسن ، بعد برن عقد

    ، یه نامزدی یکی دوماه ، بعدشم برن سر خونه زندگی ، درسته ؟

  16. 2 کاربر از کاربر شماره ی یک بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #1379
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    سلام.دوستان نظرتون درباره این جمله چیه؟
    باهاش ازدواج میکنم،دوست داشتن کم کم به وجود میاد.
    موافق یا مخالف؟چرا؟
    یه استاد مشاوره ازدواج میگفت اکثر ازدواج های الان که میگن با عشق شروع میشه بیشتر از روی جو زدگی هستش و همین امر منجر به اختلاف و شاید طلاق بعد از ازدواج میشه و برای شروع زندگی آنچنان عشق و علاقه ایی نیاز نیست عشق و علاقه و شناخت بهتر در طول زندگی به وجود میاد و نیاز به مهارت هم داره و مثالش افرادی بود که توی سن های بالاتر هستند که قدیم با ازدواج های سنتی و بدون عشق و علاقه آنچنانی ازدواج کرده بودند و هنوزم عاشق هم هستن (البته می دونم این موارد خیلی کمه)

    در کل ازدواج از روی احساس نیاز و یا جو زدگی (که اکثرا دچار این مورد میشن) کار خیلی اشتباهی هستش و تا وقتی که فرد حداقل به یک شناخت کلی از خودش و دنیای اطرافش و عقایدش نرسیده باشه نمیتونه در آینده با همسرش هم آنچنان تفاهمی برقرار کنه و و رسیدن به این نوع شناخت هم برای هر فردی از نظر سنی متفاوت هستش (هر چند که شاید خیلی ها که ازدواج میکنند نه تنها به چنین مواردی فکر نمی کنند بلکه مهمترین هدفشون به جا آوردن سنت / رفع انواع نیاز و یا ادامه نسل باشه )

    اگر مساله جنسی نبود به هیچ وقت ازدواج نمیکردم . اصلا از دختر جماعت خوشم نمیاد ....


    1- باید خرج شو بدی

    2- ماهانه نصف حقوقت یک دفعه غیب میشه

    3- همیشه باید قر زدن رو تحمل کنی

    4- باید اماده رقابت و چشم و هم چشمی بشی

    5- باید غیبت زنهای دیگران رو بشنوی

    6- باید همیشه ناز بکشی

    و .....
    با احترام به نظر شما مسئولیت پذیری در قبال همسر یکی از اولین شروط ازدواج هستش که فقط هم مربوط به مرد نمیشه و زن هم مسئولیت های خاص خودش رو در قبال مرد داره و البته قبول تفاوت ها و رسیدن به تفاهم و یا حتی در خیلی از موارد گذشت کردن که کلا این کلمه از نظر خیلی از ایرانی ها وازه کاملا غریبی هستش .

    برای رفع نیاز هم راهای زیادی وجود داره (البته شرعی ) فقط باید سعی کنید شرایط رو مهیا کنید .

  18. 9 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1380
    اگه نباشه جاش خالی می مونه deadboy's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    241

    پيش فرض

    شما توی پستای قبلی میگفتی یه جور دیگست ، میگفتی کلیات دستمون میاد و ریز نکات بعدا مشخص میشه ...





    خب الان دوست ندارید دیگه فقط کلیات دستتون بیاد و ریز نکات بمونه برا بعد ؟

    اون چیزی که شما میگی گمانم باید نهایت یکی دوهفته مدت خواستگاریش بیشتر باشه تا تفاوت داشته باشه با این طرز ازدواجی که دارین نقدش میکنین ... درسته ؟



    الان شما مدلی که توی ذهنت هست باید این باشه که پسر بره خواستگاری ، بعد قشنگ دو سه هفته همدیگه رو بشناسن ، بعد برن عقد

    ، یه نامزدی یکی دوماه ، بعدشم برن سر خونه زندگی ، درسته ؟
    اگر دقت کردید(که حتما همین طور بوده)من اونجا داشتم آرمان فکری خودمو تو 1 ازدواجی که به اصطلاح سنتی تعریف میشه بیان میکردم(منظورم این نبود که الان اینطوری هست و داره اجرا میشه).گفتم کسایی که روش سنتی رو انتخاب میکنند باید به دید مدرن تر بهش نگاه کنند.یعنی چی؟
    یعنی وقتی دو طرف غریبن و شناختی از هم ندارند اجازه بدند همه چیز خیلی سریع اتفاق نیفته.آخه چطور میشه که تو 10روز با 1نفر آشنا بشی بعد بری عقد؟بخدا آدم تو شروع دوستی های اجتماعی با هم جنس خودشم اینقدر شتاب زده عمل نمیکنه!

    درسته من این مدل تو ذهنمه ولی واسه روش سنتی نه اینکه من مخالف روش به اصطلاح مدرن باشم و بگم این بهترین روشه.ببینید آخه اصلا به نظر من توجیح پذیر نیست کسی که هیچ شناختی ازش تو ذهنتون نیست به عنوان کسی که قراره بقیه عمرتون رو باهاش باشید انتخاب بشه،به چه امید؟اینکه آینده اتفاق های خوبی خواهد افتاد!

    نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه؟
    Last edited by deadboy; 18-10-2013 at 15:26.

  20. این کاربر از deadboy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •