اینم چند تا آیه از قرآن هست که تفسیر شده ، اینجا قرار بگیره بد نمیشه
تفسير چند آيه قرآن، تاريخ نجوم، لغت نامه قرآني و …
۱) تفسير آيات:
«انّا ز�Zيّ�Zنا السّ�Zماء الدُّنياء بِزينه الك�Zواكِب[i]»
ما آسمان پائين را با ستارگان تزئين كرديم.
در اين آيه ميگويد «آسمان پائين را با كواكب تزئين كرديم» در حاليكه فرضيهاي كه در آن زمان بر افكار دانشمندان حاكم بود ميگفت فقط آسمان بالا آسمان ستارگان ثابت است (آسمان هشتم طبق فرضيه بطليموس)ولي چنانكه ميدانيم بطلان اين فرضيه اثبات شده و عدم پيروي قرآن از فرضيه نادرست مشهور آن زمان خود معجزه زندهاي از اين كتاب آسماني است.
نكته جالب ديگر اينكه از نظر علم امروز مسلم است كه چشمك زدن زيباي ستارگان بخاطر قشر هوايي است كه اطراف زمين را فرا گرفته و آنها را به اين كار، وا ميدارد و اين، با تعبير «السماء الدنيا» (آسمان پائين) بسيار مناسب است اما در بيرون جو زمين، ستارگان خيره خيره نگاه ميكنند و فاقد تلألو هستند….
«والشمس و ضحها و الق�Zم�Zر اذا تلها[ii]»
به خورشيد و گسترش نور آن سوگند و به ماه در آن هنگام كه بعد از آن در آيد
«خورشيد» مهمترين و سازندهترين نقش را در زندگي انسان و تمام موجودات زنده زميني دارد. علاوه بر اينكه منبع نور و حرارت است و اين دو از عوامل اصلي زندگي انسان به شمار ميروند، منابع ديگر حياتي نيز از آن مايه ميگيرند. وزش بادها، نزول بارانها، پرورش گياهان، حركت رودخانهها و آبشارها و حتي پديد آمدن منابع انرژي را همچون نفت و زغال سنگ هركدام اگر درست دقت كنيم، بصورتي با نور آفتاب ارتباط دارد. بطوريكه اگر روزي اين چراغ حياتبخش خاموش گردد، تاريكي و سكوت و مرگ همه جا را فرا ميگيرد.
«ضحي» در اصل به معني گسترش نور آفتاب است و اين در هنگام است كه خورشيد از افق بالا بيايد و نور آن همه جا را فر گيرد. سپس به آن موقع از روز «ضحي» گفته ميشود…
يكي از مباحث مهم در دانشهاي اسلامي، دانش نجوم اسلامي است. اين موضوع بدليل مسايل عبادي مهمي است كه در اين دين وجود دارد. نخستين علومي كه ساكنان بلاد اسلامي به آن اهتمام ورزيدند علومي مانند طب، كيميا و نجوم بود، كه احكام اين علوم را بر ديگر علوم ترجيح مي دادند. ۲) تاريخ نجوم در اسلام:
در خلال سال ۱۸۰ميلادي تا قرن شانزدهم، اعراب در زمينه ي ستاره شناسي برتري يافتند. مركز فرهنگي شان بغداد بود، جايي كه در قرن هشتم كتاب المجسطي بطلميوس به زبان عربي ترجمه شد.
البتاني۹۲۹-۸۵۰ميلادي پرآوازه ترين منجم عرب، تا حدود زيادي بر محتوي اين كتاب افزود. آنها ابزارهايي نظير اسطرلاب، را كه اختراع يونانيان باستان بود را تكامل بخشيده و دقيقتر از يونانيان موقعيت ستارگان را رصد كردند. اسطرلاب الگويي دو بعدي از آسمان شب است كه در قرون وسطي براي تعيين موقعيت خورشيد و ستارگان بكار مي رفت.اولين محاسبات دقيق قطر زمين توسط برادران بنو شاكر انجام گرفت.
يكي از دلايل توجه ويژه به نجوم در دوران اسلامي تعيين تقويم و اوقات شرعي است كه مستلزم مشاهدات و محاسبات دقيق نجومي است.هندسه كروي كه توسط ابوالوفاي بوزجاني معرفي شد اين محاسبات را بطور عمده تكميل كرد….
توجه به خوردن ميوه و مواد غذايي پروتئين دار(واقعه/۲۱-۲۰)و(طور/۲۲)، اعجاز اثر انگشت(قيامت/۴)، شدت احساس درد توسط پوست(نساء/۵۶)،درمان موضعي بسياري از بيماريهاي پوستي در سرما(ص/۴۲)،اندوه ورابطه ي آن با كوري(يوسف/۸۴)،اشاره به زخمهاي ناشي از عدم تحرك(كهف/۱۸)، تأثير رواني رنگ سبز(رحمن/۷۶)، (انسان/۲۱)و (كهف/۳۱)،اشاره به بيماري پيري زودرس در كودكان(مزمل/۱۷)، و...
تفاوت ستاره و سياره (يونس/۵)و (فرقان/۶۱)، گردش خورشيد،ماه،زمين وسيارگان در مدارهاي مشخص(يس/۴۰-۳۸)،(انبياء/۳۳) و(تكوير/۱۶-۱۵)، پيش بيني مسافرت به فضا و عبور از جو(رحمن/۳۳)و(انعام/۱۲۵)،سقوط سنگهاي آسماني (رحمن/۳۵)،شهابها(جن/۸)،فقدان اكسيژن و هوا در ارتفاعات بالاي جو(انعام/۱۲۵)تسخير كره ي ماه و احتمالاً خورشيد(ابراهيم/۳۳)،مطالبي در مورد سياره ي زهره (طارق/۳-۱و...
۳) نظرات علمي قرآن در مورد بهداشت ودانش پزشكي و حشره شناسي: ۴) نظرات علمي قرآن در مورد فضا ومسافرت به فضا: ۵) رمزهاي اعجاز آميز قرآن: ۲- قرآن مجيد از ۱۱۴ سوره تشكيل شده است و اين عدد به ۱۹ فابل قسمت است. (۶× ۱۹). ۳- اولين سوره اي كه نازل شده است سوره علق (شماره۹۶) نوزدهمين سوره از آخر قرآن است. ۴- سوره علق ۱۹ آيه دارد. ۵- سوره علق ۲۸۵ حرف (۱۵× ۱۹) دارد. ۶- اولين باركه جبرئيل امين با قرآن فرود آمد ۵ آيه اولي سوره علق را آورد كه شامل ۱۹ كلمه است. ۷- اين ۱۹ كلمه، ۷۶ حرف (۴× ۱۹) دارد كه به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحيم است. ۱- اولين آيه قرآن « بسم الله الرحمن الرحيم » داراي ۱۹ حرف عربي است.
—————————–
i- سورهي مباركه صافات آيهي ۶ ii- سورهي مباركه شمس آيهي ۱ و۲
---------- Post added at 01:27 PM ---------- Previous post was at 01:26 PM ----------
آیا شما در مورد چگونگی پیدایش جهان ، شکل گیری خورشید و زمین ، چگونگی آغاز حیات در کره خاکی و یا مکانی در گوشه ای از عالم که مانند دنیای زمینی ما باشد چیزی می دانید؟
آیا نابینایان می توانند ستاره شناس شوند؟!آیا شما در مورد چگونگی پیدایش جهان ، شکل گیری خورشید و زمین ، چگونگی آغاز حیات در کره خاکی و یا مکانی در گوشه ای از عالم که مانند دنیای زمینی ما باشد چیزی می دانید؟در طول تاریخ ، انسانها پرسش هایی از این دست را مطرح کرده اند تا بلکه جایگاه ما در پهنه ی گیتی را درک کنند.برخی به مذهب رجوع می کنند تا پاسخ خود را بیابند.دانش ستاره شناسی به این پرسش ها از دیدگاه علمی پاسخ می دهد.ممکن است شما هنگامیکه در مورد گستردگی فضا یا احتمال اینکه روزی انسانها قادر به ارتباط با تمدنهای هوشمند در کهکشان ما باشند تأمل می کنید ، بسیار شگفت زده شوید.من به عنوان یک اخترشناس که علاقه ی وافری به آموزش دارد می دانم که بسیاری از دانش آموزان از مقطع دبستان تا دانشگاه توسط ستاره شناسی بسیار شگفت زده شده اند.برخی از آنها ممکن است نجوم را به عنوان یک شغل برگزینند .اما برای بسیاری این علم دریچه ای به سوی دیگر عرصه های دانش و فن آوری است.من نابینا نیستم و یا در بینایی مشکلی ندارم ، همچنین هیچ یک از اعضای خانواده ی من اینگونه نیستند.اما به شدت احساس می کنم پرسش هایی که در ستاره شناسی مطرح می شوند برای همه افراد مهم هستند و فرقی نمی کند که آنها نابینا باشند یا از نعمت بینایی برخوردار باشند.همه ما می خواهیم بدانیم که چه کسی هستیم ، جایگاهمان در این جهان چیست و به سوی کجا رهسپاریم.گذشته از این ، جهان از آن همه انسانهاست!در این مقاله قصد دارم برخی از دیدگاه های خود را در مورد سر و کار داشتن با دانش آموزان نابینا یا کسانی که دچار اختلالات بینایی هستند و در عین حال نجوم می آموزند با شما قسمت کنم.
دکتر برنارد بک وینچاتز(نویسنده مقاله) به دانش آموزان نابینا ستاره شناسی می آموزد
هنگامی که فعالیت خود را در "لمس کیهان" * آغاز کردم، به زودی دریافتم که دیدگاه های نادرستی در مورد نجوم وجود دارد و یکی از آنها این است که بسیاری از مردم معتقدند نجوم یک علم بصری است. تصور آنها از یک ستاره شناس کسی است که که از درون تلسکوپ به آسمان می نگرد و از آنچه مشاهده می کند یادداشت بر می دارد.این ممکن است روشی باشد که گالیله ، 400 سال پیش ، از آن برای مشاهدات خود استفاده می کرد.اما ستاره شناسی نوین بسیار متفاوت است.توان دوربین های دیجیتالی برای مشاهده ، بسیار بالاتر از چشمان ماست( حتی فیلم های عکاسی) و مدتهاست که از آنها به عنوان آشکارسازهای نور جمع آوری شده توسط تلسکوپها استفاده می شود.این دوربین ها بسیار حساس تر از چشمان ما هستند و این امکان را ایجاد می کند تا به دقت ، کوچکترین تفاوت در درخشندگی،موقعیت و شکل ظاهری اجرام را اندازه گیری کنیم .همچنین با استفاده از چنین ابزارهای پیشرفته ای می توان با نوردهی طولانی مدت ، اجرامی که میلیاردها بار کم نور تر از آنچه چشمان ما می توانند ببینند را آشکارسازی کرد.هنگامیکه دوربین های دیجیتالی نور ناشی از اجرام آسمانی را به صورت الکترونیکی ثبت کردند ، این نور به یک رایانه منتقل می شود و با استفاده از نرم افزارهای ویژه مراحلی را طی می کند.اخترشناسان از چشمان خود برای خواندن ارقام ، کلمات و برخی اوقات نمودارهایی که بر صفحه نمایشگر رایانه نمایان می شوند استفاده می کنند اما چشمان آنها هیچ گاه به عنوان یک ابزار علمی برای انجام اندازه گیری ها تلقی نمی شود.هیچ چیز وجود ندارد که یک فرد نابینا نتواند انجام دهد.
دیدگاه نادرست دیگر بیان می کند که اخترشناسان بایستی به قلّه ی کوه ها در نقاط دور دست سفر کنند تا بتوانند به مشاهده و رصد آسمان بپردازند.بسیاری از تلسکوپ ها را می توان از طریق اینترنت هدایت کرد.برای مثال ، من زصدهای خود را که برای تکمیل پایان نامه ام نیاز بود با تلسکوپی در رصدخانه ی آپاچی پوینت در نیو مکزیکو انجام دادم و هرگز به آنجا سفر نکردم.در عوض ، روند انجام کار را از دفتر کار خود در دانشگاه واشینگتن در ستل و از طریق اینترنت برای تلسکوپ ارسال کردم.یک متخصص فنی آنلاین نیز آنجا بود تا در صورت ایجاد اشکال در نحوه عملکرد تلسکوپ مرا راهنمایی کند.هنگامی که صبح زود و پس از پایان رصد با دوچرخه خود در خیابانهای بارانی راهی خانه بودم احساس کردم که تجربه سفر به کویر و شب های رویایی پر ستاره آن را از دست داده ام.اما عقیده ی من این است که شما می توانید منجم شوید حتی اگر سفر کردن به این نقاط دور دست و یا هدایت یک تلسکوپ بزرگ برای شما دشوار باشد .مثال دیگر ، تلسکوپهای خودکار در فضا هستند.بسیاری از مشاهدات با چنین تلسکوپهایی انجام می شوند تا از مزاحمت هایی که جو زمین ایجاد می کند به دور باشند.برای مثال من از مشاهدات تلسکوپ فضایی هابل استفاده می کنم که در ارتفاع 600 کیلومتری بر فراز زمین ، سیاره ما را دور می زند.هابل توسط گروهی از اخترشناسان ، مهندسان و متخصصان فنی در موسسه علمی تلسکوپ فضایی هدایت می شود.اخترشناسان از سراسر جهان طرح های پیشنهادی خود را به این گروه می فرستند تا برای آنها مشاهدات رصدی را هدایت کنند ، سپس داده ها به منظور تحلیل و تفسیر علمی برای اخترشناسان فرستاده می شود.شاید با شنیدن اینکه هم اکنون مهم ترین و دشوارترین بخش کار اخترشناسان پاسخ به سوالهای جالب نیست بلکه پرسیدن آنهاست شگفت زده شوید! اما لازمه ی دست یابی به چنین پرسش هایی آن است که آنها به طور مداوم مقالات مختلف را مطالعه کنند تا اطلاعات به روزتری در مورد آنچه سایر دانشمندان در سراسر دنیا انجام می دهند دریافت کنند . هنگامیکه یک پرسش جالب را مطرح کردند بایستی به جمع آوری و تحلیل داده هایی که به منظور پاسخگویی به پرسش به آنها نیاز دارند بپردازند.سرانجام ، آنها نتایج خود را با تحقیقات دیگران مقایسه و در مطبوعات نجومی مقالات خود را منتشر می کنند تا سایر همکارانشان در سراسر جهان نیز از یافته های آنان مطلع شوند .برخی اوقات آنها قادر به پاسخگویی به پرسش های خود هستند اما در اکثر موارد تنها یک قطعه دیگر به این پازل اضافه می کنند.اخترشناسان باید ریاضیات و مهارتهای رایانه ای خوبی داشته باشند اما هیچ چیز در کار یک اخترشناس وجود ندارد که یک فرد نابینا را از دنبال کردن این عرصه بازدارد.ستاره شناسی نوین به خودی خود به ما در مورد ماهیت نابینایی نکاتی را می آموزد.از آنجایی که همه اجرام در فضا از دیدگان انسانها بسیار دور هستند ، ما باید هر آنچه را که می خواهیم بدانیم از نوری که آنها به ما می فرستند استخراج کنیم.نور از امواج کوچک میدانهای الکتریکی و مغناطیسی تشکیل شده است.طول این امواج بسته به رنگشان تغییر می کند.برای مثال نور قرمز دارای طول موج بیشتری نسبت به رنگ آبی است.نور سفید ترکیبی از امواج ، با طول موجهای متفاوت است.شما میتوانید این پدیده را در رنگین کمان مشاهده کنید.اما نور مریی تنها بخشی کوچک از آنچه طیف الکترومغناطیسی نامیده می شود می باشد.امواج رادیویی ، ریزموج ها ،نور فروسرخ ، نور فرابنفش ، پرتوهای ایکس و گاما برای چشمان ما نامریی هستند زیرا طول موج های آنها بسیار بلند و یا بسیار کوتاه هستند. آتش نشانها از نور فروسرخ برای مشاهده دود ناشی از سوختن ساختمانها و یافتن کسانی که در دام افتاده اند استفاده می کنند.جراحان از پرتو ایکس برای مشاهده داخل بدن بیماران و اختر شناسان از کلیه فسمت های طیف الکترومغناطیسی برای مطالعه کیهان بهره می گیرند.اما آیا آنها دید پرتو ایکس یا فروسرخی دارند؟مسلما اینگونه نیست اما این موضوع هیچگاه اخترشناسان را از ساخت ابزارهایی که قادر به آشکارسازی امواج نامریی که چشمان ما قادر به مشاهده آنها نیستند باز نمی دارد.اگر کمی در اینباره تأمل کنید در می یابید که تفاوت میان یک فرد بینا و یک فرد نا بینا بسیار جزیی است.درست است که مشاهده نور مریی چه در علم و چه در زندگی روزمره مفید است اما درسی که نجوم به ما می دهد این است که اگر شما با چشمانتان نمی توانید نور مریی را ببینید، به دنبال روش های دیگری برای مشاهده آن باشید.برای مثال با استفاده از فن آوری یا چشمان افراد دیگر! بنابراین نابینایی به هیچ وجه نباید مانع دنبال کردن علایق و رویا های این افراد شود .
---------- Post added at 01:29 PM ---------- Previous post was at 01:27 PM ----------
5 فرضیه درباره فاجعه چلنجر ..25 سال از سیاه ترین روز ناسا گذشت
سال از سیاهترین لحظههای تاریخ فعالیتهای ناسا و شاتلهایش گذشت و در همین راستا باراک اوباما و رئیس سازمان ناسا در مراسم یادبود فضانوردانی که در مسیر انجام وظیفه جان خود را از دست داده بودند حاضر شدند.
روز یادبود سازمان ناسا که همیشه آخرین پنجشنبه از ماه ژانویه است در سال 2011 رنگی تازه به خود گرفته است زیرا با بیست و پنجمین سالگرد فاجعه سقوط شاتل چلنجر همزمان است. از این رو تمامی پرچمها در سازمان ناسا نیمه افراشته شده است.
سازمان ناسا در کتابچه خاطراتش سه تراژدی فضایی به ثبت رسانده است:- انفجار آپولو 1درسکوی پرتاب و مرگ سه فضانورد در27 ژانویه 1967 که منجر به ایجاد تغییراتی در ساختار فضاپیماهای آپولو طی یک و نیم سال پس از وقوع فاجعه شد.- انفجار شاتل چلنجر در 28 ژانویه 1986 که در پی آن هر هفت فضانورد شاتل جان خود را از دست دادند.- متلاشی شدن شاتل کلمبیا در اول فوریه 2003 که درپی آن هفت فضانورد جان خود را از دست دادند.
این فاجعه در پی خروج ذرات عایق که از تانک سوخت خارج شدند به وجود آمده است. پس از این فاجعه ناسا تغییرات بزرگی را در ساختار شاتلهای خود انجام داد تا ایمنی آنها را افزایش داده و جان انسانها را حفظ کند.با این همه با وجود اینکه که در بیست و پنجمین سالگرد فاجعه شاتل چلنجر به سر می بریم، اینکه واقعا چه بر سر چلنجر آمد همچنان در پرده ای از ابهام باقی مانده است، از این رو پنج داستان که همیشه درباره انفجار شاتل چلنجر مطرح بوده است را مورد بررسی قرار می دهیم:
یکی از رایج ترین فرضیه ها این است که چلنجر 73 ثانیه پس از اینکه از پایگاه فضایی کندی به فضا پرتاب شد، دچار سانحه شد. با این همه "والری نیل" متصدی پروازهای شاتل در موزه علوم و هوانوردی ملی معتقد است خود شاتل منفجر نشد. او میگوید: من فکر می کنم ریشه این شایعه این است که حادثه به شکل یک انفجار دیده شده است و رسانه ها هم آن را یک انفجار نام گذاشتند.در این حادثه مخزن اضافی سوخت از هم متلاشی شد و تمامی سوخت هیدروژن و اکسیژن مایع آزاد شدند. با ترکیب با مواد شیمیایی این مواد با یکدیگر گلوله ای آتشین را تشکیل داده اند.
در آن زمان شاتل هنوز سالم بوده و در حال صعود بوده اما به سرعت از کار افتاده است. مدارگرد شاتل تمامی سعی خود را انجام داده تا درمسیر درست باقی بماند زیرا متوجه وقوع رویدادی بسیار غیرعادی شد و در نهایت مخزن سوخت متلاشی شده و منجر به پرتاب سریع و بدون موتور شاتل شده است.
فرضیه دیگر مرگ سریع هر هفت سرنشین شاتل پس از انفجار شاتل است. اما واقعیت این است که سرنشینان شاتل منفجر نشدند و حتی زمانی که شاتل از یکدیگر مجزا شد نیز فضانوردان هنوز زنده بودند. با وجود اینکه دلیل اصلی مرگ ناشناخته باقی مانده است، بسیاری از متخصصان معتقدند فضانوردان تا زمانی که کابین آنها با سرعتی بالاتر از 321 کیلومتر بر ساعت با سطح آب اقیانوس اطلس برخورد نکرده بود هنوز زنده بودهاند.
زمانی که اجساد این افراد پیدا شد آنها هنوز کمربندهای ایمنی خود را بسته نگه داشته بودند. تنها این مشخص نیست که آیا فضانوردان در آخرین لحظات به هوش بوده اند یا نه.
بر اساس سومین فرضیه یا داستانی که از این رویداد نقل می شود ، چند ساعت و چند روز پس از رخ دادن این فاجعه تصاویر حادثه چلنجر بدون توقف در شبکه های تلویزیونی پخش میشد و این میتواند دلیلی باشد بر اینکه بسیاری از مردم به یاد دارند که شاهد مرگ چلنجر بودهاند در حالی آنچه آنها در اصل به یاد می آورند، باز پخش تصاویر به ثبت رسیده از این فاجعه بوده است.
به نظر می آید که این داستان غیر واقعی باشد زیرا در آن زمان تعداد شبکه های تلویزیونی محدود بوده و این شبکه ها نیز توان پخش مجدد نداشته اند. دلیل دوم این است که حادثه در زمانی رخ داده است که اکثر مردم در محلهای کار خود بودهاند.
داستان چهارم سرمای هوا را عامل مرگ 7 سرنشین شاتل چلنجر میشناسد، حرارت در روز پرواز چلنجر بسیار پایین بود، در واقع سردترین دمایی که تا به حال در زمان پرتاب شاتلها به ثبت رسیده است.
بر اساس داستان مقصر اصلی این فاجعه سرمای بیش از اندازه هوا بوده است اما متخصصان می گویند سرمای هوا به تنهایی عامل این فاجعه نبوده است.
داستان آخر درباره لزوم مجهز بودن شاتلها به صندلی اضطراری است زیرا بسیاری بر این باورند در صورتی که اگر شاتل به این نوع از صندلی ها مجهز بود فضانوردان جان سالم به درمی بردند. اما نکته اینجا است که صندلی های اضطراری نمی توانند لزوما جان همه را از مرگ نجات دهند. زیرا این صندلی ها بسیار سنگین و حجیم هستند و به تنهایی قادر به نجات جان افراد نیستند.