اول اول معذرت خواهی. چون پستم 1000 تکه خواهد بود ولی خوب بیشترش جواب هست. آخرش نظرای خودم.
عزیز من . کی میخوای بفهمی این ها همه بهانه هست؟؟ مردم خسته هستند؟؟ همه فکراشون (اگه قدرت تفکری براشون مونده باشه) مشغول به چیزایی شده که جای دیگه ای از دنیا اصلاً کسی بهش فکر نمیکنه؟؟ یوزرنیم و آواترت رو نگاه کن!! معلومه تو چه کاره ای!! اگه فردوسی پور نبود، امسال پروین و حجازی و مصطفوی و (متاسفانه) این بابا فتح الله زاده هنوز داشتن به مملکت و فوتبالش گند میزدن. امثال فردوسی پور
تلخ بودن و هدف برخی از افراد شدن رو به جون میخرن تا
خدمت بزرگتری بکنن. نتیجه اش هم این میشه که الان دیگه کارشناسایی که میاره تلوزیون حد اقل بلدن
فارسی حرف بزنن دیگه!! من خیلی وقته دیگه از روال نود خوشم نمیاد و 1000 تا گرفتاری دارم که ترجیح میدم وقتم رو صرف اون نکنم. ولی خدمتی که این برنامه به این
یگانه دست آویز این دولت و .... معلوم الحال برای
کنترل این مردم بیچاره داره (یعنی فوتبال) کرده رو هیچ کس نکرده. شما هنوز باید رشد کنی!! باید بزرگ شی!! سنت رو هم نمیگم.
اگه از یه تصویر خوشت نمیاد، نگاه نکن. به آواتارت بچسب. به آ
زادی فکر و عقیده پشت کن. با
شادی مخالف باش.
اینقدر تاریک نگر باش تا بشی مثل اونایی که نمیتونن شادی دیگران رو ببینن (که
هستی هم اکنون)
دوست گرامی. این نکته رو به یاد داشته باش که اون ها اخبار رو زود تر میشنون. و اون هم از اون موقعیت هایی بود که میشد حرف دل رو بیان کرد و کسی تا مدت ها بهت خرده نگبره که .. زد این حرف رو. ماه ها قبل از اون جام جهانی کذایی من نظرم همین بود که اونها (دادکان و برانکو و .. ) بد هستند. به نقل قول زیر دقت کن:
اینها توضیحات کاملی هستند. دادکان کدخدا مسلک بود. که البته به دلایل زیادی تو جامعۀ ما همیشه جواب میده. برانکو هم واقعاً داشت با ما کسب تجربه میکرد. این حرف من به نظر اکثر شما خنده دار میاد ولی برام مهم نیست و این مطلب رو میگم:
در بیشتر موارد عالم، دانش چیز هایی رو با استفاده از تجربه و سپس استدلال به ارمغان میاره که تا اصولش رو درک نکنی، طرز اون استدلال یا نتایج اون مطلب رو ممکنه قبول یا رد کنی. این بازی های فوتبال که تولید میشن، چیزی در حد شاهکار برنامه نویسی هستند. و هوش مصنوعی و ... الان جای بحث نرم افزاری و AI نیست اینجا ولی خیلی از اصول اون بازی ها از روی نمونه های موفق واقعی استخراج شده. واقعاً میشه از اونها به عنوان یک ملاک استفاده کرد. البته حدش متوسط ِ خیلی رو به بالا هست. چون که هوش مصنوعی نمیتونه خلاقیت رو ایجاد کنه. فکر کنم تمام کسایی که خوره بازیهای فوتبال بودن هم درک میکردن که طرز کار برانکو چقدر اشتباه هست.
گویای مسائل شدی ای دوست / صد باره گوی آن را که کلامت نیکوست
شاعر هم شدم
داداش من حرف ها و فکر هات رو قبول دارم ولی داری به یک اشتباه تن میدی. اون هم تک بعدی بودن هست. یک مساله وجو داره که Perfection مواد اولیه و فرضیات باعث کامل بودن خروجی نمیشه.
باز نمونه ای از علوم کامپیوتر رو ذکر میکنم. ساده هست و منظور من رو میرسونه. در شبیه سازی ژنتیک و الگوریتم های اون از بین جمعیت کل، یک تعداد رو دستچین میکنن تا از اونها به عنوان والد استفاده کنن. اما بر اساس هدفی که دارن یک تعداد غیر دلخواه رو هم میزارن تا فرزندان از اونها تولید شه. مثال بارزش یک گله گرگ هست. فرض کن جمعیت اولیه ای که ما میخواهیم 10 تا گرگ هست. 5 تا نر و 5 تا ماده. ما همشون رو قوی و سریع و مهاجم و .. انتخاب نمیکنیم. ممکن هست یک گرگ که شل و پیر باشه رو هم انتخاب کنیم. چون که ممکنه بینایی خیلی خوبی داشته باشه. و رهبر خوبی باشه. و توانایی تطبیق خوبی داره که تونسته با وجود شل و چلاق بودن، پیر بشه.
البته قصد توهین به کسی رو ندارم و این یه مسالۀ انتزاعی هست و لی الان حکم نونام و شجاعی مثل این گرگ پیره هست. تجربه و قدرت رهبری و بازی خوانی و ابهت بین المللی شون رو مد نظر قرار بده. شاید شرح وضایفشون این طور بوده.
شما اگه سرگذشت پائولو روسی رو بخونی میبینی که این مهاجم رتبه اول ایتالیایی قبل از جام جهانی 82، مدت دو سال تمام بود که گل نزده بود اما به یکباره 3 گل به برزیل میزنه. امیدوارم منظورم رو رسونده باشم.
من یه بخش میانی حرف های شما رو نقل نکردم. اما در مورد قلعه نوعی باید بگم که شما فکر میکنید که بهتر از دایی بود. شاید هم بود. ولی این دلیل نمیشه که بگیم مربی خوبی بود. فراموش نکنیم از لحاظ بازیکن و مهره اون تیمش بهترین تیم تاریخ ایران بود (این نظر شخص خودم هست) ولی تاکتیک های سنتی و ابتدایی مثل همون که خودت گفتی که تا دقیقه 120 صبر کرد که دروازه بان عوض کنه. یاد ایتالیای 1990 افتادم. اونها هم همین کار رو میخواستن بکنن. همه کار های این آقا قدیمی بود. در حالیکه میشد به راحتی اون تیم ضعیف کره رو برد. ازش اصلاً خوشم نیومد.
در مورد دایی هم، یک جمله: تجربۀ زیادی داره و چیزهایی رو دیده که خیلی ها ندیدن ولی معلم خوبی نیست. بیشتر فکر ثابت کردن خودش به دیگران هست که این یک عقده هست. انصافاً من نه اردبیلی هستم روش تعصب داشته باشم و نه دشمن تیم ملی بودم که ازش بد بگم و نه موفقیت دیگران باعث آزارم میشه که بد گویی کنم ازش. بازیکن با اراده ای بود که با توجه به ضعف های زیاد تکنیکی که داشت، هیچ وقت از یادگیری دست نکشید و (بابا یارو مهندس هست و صنعتی شریف درس خونده، کم کم یاد گرفته بود ضربه ازاد میزد. چند تا پاسخ تو عمق تاریخ ساز داد. این ها همه نکات مثبت هست) ولی باید بعد از مقدماتی 2002 دو خداحافظی میکرد. دیگه شکم آورده بود و واقعاً حرکاتش تو زمین عجیب شده بود و تو بازی آنگولا (؟؟؟) هم دیگه یک سانتر براش شده بود که نه دفاعی روش بود ونه هیچ چیز که زد بیرون و .. سر مربی خوبی هم نیست. دیگه از کارل هاینتز رومنینگه که بزرگتر نیست بابا. سرمربیگری چیز هایی رو میخواد که این آقا تا حالا بروز نداده. فکر کنم سرپرست عالی ای میشه. هم رابطه های اونوری داره هم تجربه و هم سرشناس هست. ولی .. یکم بیش از حد خودخواه هست
با این قسمت حرفهات کاملاً موافقم. الان هم اصلاً آماده نیست. سرعتش هم خیلی پائین هست. به راحتی جا خواهد ماند. نصرتی با اینکه بازی سازیش ضعیفتر هست و گاه و بیگاه سوتییییییییی های بدی میده ولی شاید روز خوبش باشه. حیدری پتانسیلش در حد این بازی برای دفاع راست نیست. و شخصیت
تابع داره که همون عدم جسارت باشه.
اگه کسی از دستم ناراحت شده، ببخشه ولی این ها نظرات منه و تغییری نخواهد کرد. مگر اینکه خلاف فرضیات ثابت بشه. من خیلی به قطبی امیدوار نبودم اما روح همدلی که ایجاد کرده ستودنیست. اون پرش ها و شادی های عجیبش از شخصیتش بر میاد (اون هم به خاطر این بوده که تو ایران فعلی زندگی نکرده و شخصیتش جای دیگه شکل گرفته) که این مثبت گرایی رو به تیم منتقل کرده. جدا از هر نتیجه ای همیدوارم این کاری که برای تیم کرده همیشه تو تیم بمونه. من از کره یکم میترسم اما فکر میکنم که ژاپن بیشتر ترسناکه. و نکته این که اون ها هم از تیممون میترسن. دیروز یکی که سالها تو ژاپن زندگی کرده بود برام تعریف میکرد که ژاپنی ها وقتی به تیم های ایرانی میخورن (چه ملی چه باشگاهی) غمشون میگیره. راست و دروغ با خودش.