تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 138 از 934 اولاول ... 3888128134135136137138139140141142148188238638 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,371 به 1,380 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #1371
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    دیشب از درد فراغت اشک و خون بر دیده بود
    بیوفا دست زمان گل های شادی چیده بود

    دیده ساغرکشم مست می رخسار تو
    زان صبایی که دو چشمم چشم پاکت دیده بود

    هر طپش نام تو شد در لحظه های زندگی
    گرچه گاهی هجر تو شوق و صفا دزدیده بود

    خاطر غم بود و آن دریای مواج وفا
    کز سرود تلخ هجرت بر دلم سائیده بود

    بشکند دست جفا گر بی تو می خواهد مرا
    زنده بادا صبح عشق چون دل وفا بوئیده بود

    شهر شعرم ناتوان در وصف تو ای نازنین
    بی تو دل نشکفته بود و دیده ام خوابیده بود

    جویبار مهر گشتی بر دل و جان حبیب
    از زمانی که وفا بر جان من تابیده بود

  2. #1372
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سکوت می پرستم خم بی شراب پیدا
    به شب سیاه هجران دل بی شباب پیدا

    به در شکسته دل چو بکوفت یار بی غم
    بر دیدگان خشکم توببین سراب پیدا

    من بینوای عاشق که سپرده ام دلم را
    شده حاصلم دو چشم همه شب پر آب پیدا

    به وفای بی دوامش که نشسته بر وجودم
    ز خروش عشق و مستی تو بگو حباب پیدا

    شده غنچه وجودم ز جفا و جور پرپر
    زپس وفای چندان شده اشک ناب پیدا

    بگریز از کمندش که نداشت هیج پیمان
    شود از گریز دامش عمل صواب پیدا

    تو حبیب قصه هایی که به دل جفا ندارد
    ز سرور خوش شمیمت صنم شباب پیدا

  3. #1373
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    شرابی خواهم ای یاران که نفس افکن بود جامش
    هوای غیر عشق او هراسان گردد از نامش

    به مسجد یا به میخانه شود رویش زحق دیدن
    همان شربی که آدم شد اسیر حلقه دامش

    چو چشم دل گشودم من جدا از عشق دیدم دل
    رحیما کن نصیب دل می میخانه نابش

    به زنجیر غرور خود سپردم عقل و دینم را
    تو ای روشنگر دلها به نور خویش کن رامش

    خدایا مدعی ما را ز تو بیگانه می خواند
    به لطف خود کرم فرما ز عشقت شاد کن کامش

    به دیده حرمت دیدن ببخشا تا تو را بیند
    هدایت بخش جانم را که آلوده است در شامش

    حبیب از شرم روی تو دل درمانده ای دارد
    در میخانه ات بگشا که دریایی شود جانش

  4. #1374
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کاک پیت airbus a 318_112
    پست ها
    40

    پيش فرض

    از گریبان تو صبح صادق،

    می گشاید پرو بال .

    تو گل سرخ منی

    تو گل یاسمنی

    تو چنان شبنم پاك سحری ؟

    - نه؟

    از آن پاكتری .

    تو بهاری ؟

    - نه،

    - بهاران از توست .

    از تو می گیرد وام،

    هر بهار اینهمه زیبایی را .



    هوس باغ و بهارانم نیست

    ای عزیز باغ و بهارانم تو !

  5. #1375
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کاک پیت airbus a 318_112
    پست ها
    40

    پيش فرض

    ز درد بیکسی دارم یواش یواش ذار میزنم

    واسه تمومه قصه هام اسمتو فریاد میزنم

    میخوام بگم دوست دارم عاشقتم تا اخرش

    رسمش نبود که بیوفا منو کاشتی از اولش

    هیچی نخواستمغیر تو و دوست داشتمت همینو بس

    قکر نمیکردم که میری من میمونم تو این قفس

    رفتی و من با خاطره عطرتن تو زنده ام

    رفتی ولی بدون عزیز حقم نبود که بی توام

    تو این غمار بیکسی تنها منم بازیگرش

    بازیچه ی دست تو و بازیچه دست همه

  6. #1376
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کاک پیت airbus a 318_112
    پست ها
    40

    پيش فرض

    دنیا شبیه توست مثل دلبری هات
    چیزی شبیه رنگ رنگ روسری هات

    مثل شکوه بادبادک بازی باد
    وقتی که می رقصاندش بازیگری هات

    چیزی شبیه دل به لبخند تو دادن
    مثل گل تردید در نا باوری هات

    افسوس اما شهر ارزان می فروشد
    در پارکهای شوخ، شرم دختری هات

    ای شهرزاد قصه های سالها پیش
    افسانه ام کن با تب افسونگری هات

    گم کرده ام آه ای هزار و یک درد
    خورشید را قصه ی دیو و پری هات

    شاهی؟ گدایی؟ مرشدی؟ پیری؟ چه هستی؟
    دل بسته ام عمری است بر پیغمبری هات

    امشب عمو زنجیر باف قصه ام را
    آورده ام در حلقه ی پا منبری هات

    نذر مرا با کاسه ای گندم ادا کن
    تا پر بگیرم در حریم پاپری هات

    امروز یادم کن که فردا دیگر از من
    گردی نخواهد خاست با یادآوری هات

    دنیا شبیه توست..... وقتی ماه باشی ،
    حتی خدا دل می دهد بر دلبری هات

  7. #1377
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کاک پیت airbus a 318_112
    پست ها
    40

    پيش فرض

    خیال نکن که بی خیال از تو و روزگارتم


    به فکرتم به یادتم زنده به انتظارتم


    اونجورا که تو فکرمی حس میکـنم کنارتم


    اونجورا که تو فکرمی حس میکـنم کنارتم

    انور دنیا که باشی خودم میام میارمت


    غصهء تنهائی نخور


    تنها مگه میذارمت تنها مگه میذارمت

  8. #1378
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    کاک پیت airbus a 318_112
    پست ها
    40

    پيش فرض

    بیا عاشقی را رعایت كنیم
    ز یاران عاشق حكایت كنیم
    از آن ها كه خونین سفر كرده اند
    سفر بر مدار خطر كرده اند
    از آن ها كه خورشید فریادشان
    دمید از گلوی سحر زادشان
    غبار تغافل ز جانها زدود
    هشیواری عشقبازان فزود
    عزای كهنسال را عید كرد
    شب تیره را غرق خورشید كرد
    حكایت كنیم از تباری شگفت
    كه كوبید درهم، حصاری شگفت
    از آن ها كه پیمانه «لا» زدند
    دل عاشقی را به دریا زدند
    ببین خانقاه شهیدان عشق
    صف عارفان غزلخوان عشق
    چه جانانه چرخ جنون می زنند
    دف عشق با دست خون می زنند
    سر عارفان سرفشان دیدشان
    كه از خون دل خرقه بخشیدشان
    به رقصی كه بی پا و سر می كنند
    چنین نغمه عشق سر می كنند:
    «هلا منكر جان و جانان ما
    بزن زخم انكار بر جان ما
    اگر دشنه آذین كنی گرده مان
    نبینی تو هرگز دل آزرده مان
    بزن زخم، این مرهم عاشق است
    كه بی زخم مردن غم عاشق است
    بیار آتش كینه نمرود وار
    خلیلیم! ما را به آتش سپار
    كه پروانه برد با دو بال حریق»
    در این عرصه با یار بودن خوش است
    به رسم شهیدان سرودن خوش است
    بیا در خدا خویش را گم كنیم
    به رسم شهیدان تكلم كنیم
    مگو سوخت جان من از فرط عشق
    خموشی است هان! اولین شرط عشق
    بیا اولین شرط را تن دهیم
    بیا تن به از خود گذشتن دهیم
    ببین لاله هایی كه در باغ ماست
    خموشند و فریادشان تا خداست
    چو فریاد با حلق جان می كشند
    تن از خاك تا لامكان می كشند
    سزد عاشقان را در این روزگار
    سكوتی از این گونه فریادوار
    بیا با گل لاله بیعت كنیم
    كه آلاله ها را حمایت كنیم
    حمایت ز گل ها گل افشاندن است
    همآواز با باغبان خواندن است

  9. #1379
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    مشهورترین ترجیع بند عاشقانه صرّاف تبریزی

    منی چرخی فلک آواره قیلدی خانیمانیمدان(مرا آواره کرد این چرخ دهر از خانمانم)
    کنار ائتدی کناری خسروی شیرین زبانیمدان(به دورم کرد ز نزد خسروی شیرین زبانم)
    الیم چیخدی گولومدن،گولشنیمدن،گولسیتا نیمدان(ز دستم رفت،گلم،گلشنم،گلستانم)
    طریقی عشقیده من چئکمیشم ال باش و جانیمدان(ز راه عشق ،کشیدم دست از این جانم)
    اولان مجنون کیمی زنجیری عشقه بسته جانیم وای(بر این جان بسته درزنجیرِ {همچو مجنون}،وای)
    وطن آواره سی غوربت اسیری،خسته جانیم وای(شدم آواره ی وطن،اسیر غربت، خسته جانم ،وای)

    خوشا جانان ایلن هم راز اولدوگوم گونلر(خوش آن روزها که با جانان بُدم هم راز)
    سر کویین ده ایت لرلن هم آواز اولدوگوم گونلر(سر کویش شدم با سگ ها هم آواز)
    الیمده تار زولفی قیصّه پرداز اولدوگوم گونلر(هم آن روزها که زلفش ز دستم بود قصه پرداز)
    کؤنولده ناری عشقی سوزیلن،ساز اولدوگوم گونلر(هم این قلبم ز عشقش کرد سوز و ساز)
    اولان مجنون کیمی زنجیری عشقه بسته جانیم وای
    وطن آواره سی غوربت اسیری،خسته جانیم وای...


    ادامه در پست های بعدی...(بهتر ازاین ترجمه نمیشه شرمنده!)
    Last edited by t.s.m.t; 06-07-2008 at 20:15.

  10. #1380
    داره خودمونی میشه P30 Love's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    پست ها
    36

    پيش فرض

    يك شعر تازه دارم ، شعري براي ديوار
    شعري براي بختك ، شعري براي آوار
    تا اين غبار مي مرد ، يك بار تا هميشه
    بايد كه مي نوشتم ، شعري براي رگبار
    اين شهر واره زنده است ،اما بر آن مسلط
    روحي شبيه چيزي ، چيزي شبيه مردار
    چيزي شبيه لعنت ، چيزي شبيه نفرين
    چيزي شبيه نكبت ، چيزي شبيه ادبار
    در بين خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است
    گمراهه هاي باطل ،بن بست هاي انكار
    تا مرز بي نهايت ، تصوير خستگي را
    تكرار مي كنند اين ، آيينه هاي بيمار
    عشقت هواي تازه است ، در اين قفس كه دارد
    هر دفعه بوي تعليق ، هر لحظه رنگ تكرار
    از عشق اگر نگيرم ، جان دوباره ،من نيز
    حل مي شوم در اينان اين جرم هاي بيزار
    بوي تو دارد اين باد ،وز هفت برج و بارو
    خواهد گذشت تا من ، همچون نسيم عيار

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •