تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1375 از 2734 اولاول ... 37587512751325136513711372137313741375137613771378137913851425147518752375 ... آخرآخر
نمايش نتايج 13,741 به 13,750 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #13741
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    نگفتیم و گذشت آنقدر تا احساسمان دق کرد
    و در ما اشتیاق گفتن از ناگفتنی ها مرد
    و شاعر مثل یک تصویر در قاب معما بود
    که تنها آمد وتنها تماشا کرد و تنها مرد
    ----------

    سلام
    جلال جان شما تصنیف
    شب به گلستان داریوش رفیعی را دوست دارید؟

  2. #13742
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    من زندگی را دوست دارم ،
    ولی از زندگی دوباره می ترسم ...
    دين را دوست دارم ،
    ولی از کشيشها می ترسم ...
    قانون را دوست دارم ،
    ولی از پاسبانها می ترسم...
    عشق را دوست دارم ،
    ولی از زنها می ترسم...
    کودکان را دوست دارم،
    ولی از آيئنه می ترسم ...
    سلام را دوست دارم،
    ولی از زبانم می ترسم ...
    من می ترسم ،
    پس هستم ...!
    اينچنين ميگذرد روز و روزگار من ...
    من روز را دوست دارم ،
    ولی از روزگار می ترسم ...!!!


    سلام:
    گفتید داریوش رفیعی و دلم گرفت!
    آره خیلی قشنگه. زهره هم قشنگه

  3. #13743
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    میان بسترم یک جفت پوتین زنانه بود
    شبیه آخرین کفشی که در سنگر در می آوردم
    هزاران مرد را در پیش چشمم اخته می کردند
    زدم خود را ب خواب و حرصشان بدتر در آوردم
    طنین آتش آتش ناگهان خواب مرا آشفت
    به سختی خویش را زان وضع شرم آور در آوردم
    زدم بر آب و آتش تا مگر کاری کنم اما
    نه خشک از آتش آوردم برون نه تر در آوردم
    میان بیت های سوخته گردیدم و تنها
    پلک هشت را از زیر خکستر در آوردم
    نشست پشت ر بی سوخته در انتظار آب
    دو چشم خویش را از کاسه پشت در در آوردم
    مرور خاطرات دور خود را کردم و دیدم
    که هر چه خیر دارم از طریق شر درآوردم
    نوشتم ی اولی الابصار و سمت واژه های بردم
    دو دستی را که از دست دل و دلبر درآوردم
    گرفتم مشتی از آن واژه های خیس و پاشیدم
    به روی دفتر و یک سینه شعر تر در آوردم
    ملایک ایه تطهیر خواندند و من خود را
    فرو کردم به اعطینام و از کوثر درآوردم
    سپیده سر زد و بانگ مؤذن هوشیارم کرد
    گشودم چشم و گویی در حقیقت پر در آوردم
    -----------
    اخی ببخشید دلتون گرفت

    می گم
    عشق را دوست دارم ،
    ولی از زنها می ترسم
    خودتون که اینجوری فکر نمی کنید؟

  4. #13744
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دل به یار بی وفای خویشتن
    دادم و دیدم سزای خویشتن

    زخم فرهاد و من از یک تیشه بود
    او به سر زد، من به پای خویشتن

    هرکه ننشیند به جای خویشتن
    افتد و بیند حبیبم سزای خویشتن


    نه اتفاقا به یاد دوران خاصی افتادم.
    شعر از حسین پناهی هست.
    ظاهرا منظورش هر گونه تعریف نادرست از عشق بوده.
    من؟ کمی چرا

  5. #13745
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    صلاح ملک خود را خسروان دانند فرهادا
    مشو دلگیر اگر شیرین نمی خواهند کامت را
    سپید ایین من خوش باش این خورشیدهای پیر
    نیارند آب گردانند برف پشت بامت را
    تو را هر کس ننوشد از شراب شعر محروم است
    حلالم کن که واجب کرده ام بر خود حرامت را

    ------------
    امیدوارم هرچه سریعتر بیاد سراغتون تا ترستون بریزه

  6. #13746
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    اگر دل ميبری جانا ، روا باشد که دل داری
    ميان دلبران الحق ، به دل بردن سزاواری

    دلا ديشب چه ميکردی ، تو در کوی حبيب من
    الهی خون شوی ای دل ، تو هم گشتی رقيب من ...


    ممنون از لطفتون.
    شما چی؟ نمیترسید که؟

  7. #13747
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    نهالتازه و سرو کهن را تاب طوفان نیست
    نمی گویم ببر اما ملایم کن کلامت را
    نمی خواهند نه ... بنویس می خواهند و نتوانند
    و مجبورند بگذارند بی پاسخ سلامت را
    -----------
    نه اصلا...به نظرم واقعا دلپذیره
    مثل شناور بودن روی امواج اب.توی یک شب مهتابی ..زیر اسمون پر ستاره است

  8. #13748
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    افسوس که بر باد شد و رفت
    افسوس که با نگاهی بر باد رفت
    افسوس که با کلامی رشته رویا ها پاره شد
    افسوس که دست ستمگر باد ریشه هایم را از خاک بر آورد
    افسوس که جور زمانه گرد بر چهره ام نگاشت
    افسوس ...


    چه زیبا و رویایی.
    اما بعضی ها تلخ آفریده میشن.

  9. #13749
    آخر فروم باز Payan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    شهر تو...
    پست ها
    1,376

    پيش فرض

    سر سعدي بخواهد رفتن از دست
    همان بهتر كه در پاي تو باشد

    سلام دوستان حال شما؟
    Last edited by Payan; 04-08-2007 at 21:54.

  10. #13750
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    دروود بر باد
    دروود بر ابر
    دروود بر بلندای جفا ی روزگار
    دروود بر امید

    من باد را رام خواهم کرد
    ابر را در گریه خود غرق خواهم نمود
    زندگی را فارغ از هر بندگی خواهم نمود

    من بلندی را پست خواهم کرد
    من سیاهی را روشن خوام کرد

    عشق را زنده خواهم کرد ... عشق را زنده خواهم کرد ...


    به به پایان خان.
    کجایید شما؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •