راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
راز درون پرده چه داند فلک خموش
ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست
سهو و خطای بنده گرش اعتبار نیست
معنی عفو و رحمت آمرزگار چیست
توي ده شلمرود،
حسني تک و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،
ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد کاکلي،
هيچکس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.
باباش ميگفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
- نه نميام، نه نميام
- سرتو ميخواي اصلاح کني؟
- نه نميخوام، نه نميخوام
کره الاغ کدخدا،
يورتمه ميرفت تو کوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه ميري؟
- دارم ميرم بار بيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا، سم بر زمين،
يالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
يک کمي بمن سواري ميدي؟
- نه که نميدم
- چرا نميدي؟ (!)
- واسه اينکه من تميزم.
پيش همه عزيزم.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
غازه پريد تو استخر.
- تو اردکي يا غازي؟
- من غاز خوش زبانم.
- مياي بريم به بازي؟
- نه جانم.
- چرا نمياي؟
- واسه اينکه من، صبح تا غروب، ميون آب،
کنار جو، مشغول کار و شستشو.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو کوچه.
جيک جيک زنان، گردش کنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه کوچولو، کوچول موچولو،
مياي با من بازي کني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني با چشم گريون،
پاشد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي کنين؟
- نه که نميايم نه که نميايم
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
هفته اي دوبار ميريم حموم.
اما تو چي؟
قلقلي گفت:
- نگاش کنين.
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني دويد پيش باباش:
-حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو ميخواي اصلاح کني؟
- ميخوام، ميخوام
- حسني نگو، يه دسته گل
تر و تميز و تپل مپل
الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد کاکلي
حلقه زدن، دور حسني.
الاغه ميگفت:
- کاري اگر نداري، بريم الاغ سواري.
خروسه ميگفت:
- قوقولي قوقو. قوقولي قوقو؟
هرچي ميخواي فوري بگو.
مرغه ميگفت:
- حسني برو تو کوچه.
بازي بکن با جوجه.
غازه ميگفت:
- حسني بيا،
با هم ديگه بريم شنا.
توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود.
*-*-*
خب دیگه بی خیال حسنی میشیم![]()
گر در تابستان چون بید بلرزم
و در روز تولدم نالهء غم سر بدهم
در بهار شقایقم پژمرده شود
و در کودکی موهایم سپید
در تنهایی دنبال یک همدل باشم
و برای زنده ماندن دنبال یک دلیل
از سرابهای عشق سیر باشم
و از خستگی خسته...
وای بر من!
نـوايي نـوايي نـوايي نـوايي
الهـي نمانـد نشان ازجـدايي
به دنبال محمل سبك تر قدم زن
مبـادا غبـاري به محمل نشيند
مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشي
ز بامي كه برخاست مشكل نشيند
*-*-*-*
[]
امضا قشنگه یا عوض کنم؟
خبر كوتاه بود
اعدامشان كنيد
خروش دخترك برخاست
لبش لرزيد
دو چشم خسته اش از اشك پر شد
گريه را سر داد
و من با كوششي پر درد اشكم را نهان كردم
چرا اعدامشان كردند ؟
مي پرسد ز من با چشم اشك آلود
عزيزم دخترم
آنجا شگفت انگيز دنيايي ست
دروغ و دشمني فرمانروايي مي كند آنجا
طلا : اين كيمياي خون انسان ها
خدايي مي كند آنجا
شگفت انگيز دنيايي كه همچون قرنهاي دور
هنوز از ننگ آزار سياهان دامن آلوده ست
در آنجا حق و انسان و حرفهايي پوچ و بيهوده ست
در آنجا رهزني آدمكش خونريزي آزاد است
و دست و پاي آزادي ست در زنجير
اهنگ قشنگیه محمد جان شعرش هم قشنگه البته
روز اول به خودم گفتم ايم(اين هم ) مثل بقي
حالا كم كم مي بينم كار دره بالا مي گيره
چن شبه واز مث چل سال پيش ازاي مرغ دلم
تو زمستون بهنه ي سبزه و صحرا مي گيره
چن شبه واز مي دوزم چشمامه تا صبحه به چخت
يا به يك سمت بيخودي مات ممنه و را مي گيره
تا سحر جل مي زنم خواب به سراغم نمياد
هي دلم مثل بچه بهنه بي جا مي گيره
موگومش هرچي كه مرگت چيه كوفتي! نمگه
عوضش نق مزنه ذكر خدايا مي گيره
پيري و معركه گيري كه مگن كار مويه
دره كم كم اي كتاب صفحه پينجا مي گيره
هر كي عاشق شده پنهون مكنه مثل اويه
كه سوار شتر و پوشتشه دولا مي گيره
****
عکس رو میگم فرانک به نظرت عوض کنم؟
هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو
کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست
بر در میخانه رفتن کار یک رنگان بود
خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست
یعنی همش قشنگه بجز امضات محمد!!
Last edited by sise; 02-08-2007 at 01:50.
تو غرورت مثل كوه
مهربونيت مثل بارون ، مثل آب
مثل يه جزيره ، دور
مثل يه دريا ، پر از وحشت خواب
هيشكي مثل تو نرفت
هيشكي مال تو نموند
شعرهاي تنهاييمو
هشكي مثل تو نخوند
همه حرفام مال تو
همه شعرهام مال تو
دنياي من شعرمه
همه دنيام مال تو
هر جور دوست داری محمد
مهم نظر خودته
به سوگ من نشسته اي
ولي نمرده ام هنوز
به آن ديار گمشده
تو را نبرده ام هنوز
اگر نبود ترس تو
از اين مسير بي بلد
خرابتم نمي شدم
چه از ازل چه تا ابد
به خواب من نيامدي
که بي اراده بگذري
تو را نميدهم به تو
به هر کجا که ميروي
تو اتفاق ساده اي
براي خود نبوده اي
تو آخرين دل مرا
به دست من ربوده اي
سپرده ام به چشم تو
تمام آنچه ديده ام
هنوز هم نگفته اي
ولي بدان شنيده ام
-
جلال نظرت درباره عکس چیه؟
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
یاد عشقهای دبیرستانی میفتم!
یادش بخیر!!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)