در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو کوچه.
جيک جيک زنان، گردش کنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه کوچولو، کوچول موچولو،
مياي با من بازي کني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
*-*-*-*
عسل بانو جان ناراحت که نشدی