تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 135 از 469 اولاول ... 3585125131132133134135136137138139145185235 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,341 به 1,350 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1341
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط MR.Punisher
    ووکمن جون اواتارات و اواتار عوض کردنت منو کشته.به خاطر اواتار جدید تبریک میگم.

    ممنون كاظم جان
    حالا سوتي موتي واسمون چي آوردي تعريف كن

  2. #1342
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    6

    نقل قول نوشته شده توسط WooKMaN
    ممنون كاظم جان
    حالا سوتي موتي واسمون چي آوردي تعريف كن
    مخلص ووکمن جون با اواتارش
    اقا انتخاب واحد ترم قبلی بود و منو با دو تا از رفقا پشت
    یه کامپیوتر نشسته بودیم.منم سه تا پنجره باز کرده بودم
    و منتظر بودم انتخاب واحد شروع بشه.همه چیز اماده بود.
    انتخاب واحد شروع شد و منم دست به کار شدم.
    یهو تمام کامپیوترهای سایت دانشگاه قاطی کردن.
    مسوول گفت تک تک انتخاب واحد کنید.رفیقام رفتن یه جای دیگه
    یه دختره هم اومد گفت شما که به کامپیوتر واردی برای
    من انتخاب واحد کن.گفتم باشه.
    منم اخر تیریپ فداکاری رو اومدم و اول برای دختره انتخاب کردم.
    براش 18 واحد از درسهای خوب رو برداشتم.دختره هم
    کلی تشکر کرد و گفت حالا تایید کنید.
    می خواستم تایید کنم که یهو دختره یه جیغی زد که پرده
    گوشم پاره شد.گفتم چی شد.گفت به بالای صفحه نگاه کن.
    دیدم وااااااااااااااااای...این که ID منه.
    یعنی هر 18 واحدو اشتباها برای خودم برداشته بودم.
    دختره دیگه داشت از حال می رفت.بلند شد و هر چی
    فحش بلد بود و نبود بار من کرد و رفت.
    منم تو سایت کامپیوتری کلی ضایع شدم.ولی 18 واحد کاردرست
    گیرم اومد که کلی باهاش حال کردم.
    بعدا فهمیدم دختره بدبخت 9 واحد بیشتر گیرش نیومده.
    ولی بعدش یه جورایی از کارم خوشم اومد و بازم تیریپ شیطانی شدم.

  3. #1343
    پروفشنال mirmohammadi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2004
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    721

    پيش فرض

    سلام خدمت همه دوستان
    اين هم جديدترين سوتي كه دادم

    آقا من پريشب خونه خواهرم دعوت بودم و همونجا خوابيدم. صبح سرويس كارمون ساعت 6:40 دقيقه از سر كوچشون رد ميشه. من هم ساعت گذاشتم رو 6:30 ولي قبل از اينكه زنگ بزنه پاشدم ديدم ساعت 6:20 دقيقه هست. من هم پا شدم حاضر شدم و اومدم سر كوچه هرچي وايسادم اين سرويس لعنتي نيومد من هم يه عالمه فحش نثار راننده بدبخت كردم و با تاكسي رفتم سر كار.
    وقتي رسيدم در اداره هنوز در بسته بود وقتي نگاه به ساعتم كردم تازه فهميدم چي كار كردم. تو اون حالت خواب آلودگي ساعت 5:20 دقيقه رو ساعت 6:20 ديده بودم نمي دونيد چه حالي داشتم مي خواستم سرم رو بزنم تو ديوار
    حالا يك ساعت زودتر از خواب بيدار شدن و يك ساعت علاف شدن دم اداره و 900 تومان كرايه تاكسي دادن يه طرف
    اسباب خنده فاميل رو هم جور كرديم ديروز هر كي رو ميديدم ازم مي پرسيد ساعت چنده؟ مگه تو ابتدايي يادتون ندادن؟ كرايه تاكسي ها صبح زود چنده؟ و از اين جور چيز ها و احتمالاَ تا يكي دو هفته ادامه داره.

  4. #1344
    داره خودمونی میشه amir 110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    203

    پيش فرض

    4 يا 5 ساله بودم خونه مادر بزرگ بوديم منم خوابم گرفت
    خواب ديدم بزرگ شدم ، سر كار مي رم ، عروسي كردم ، بچه دار شدم خلاصه يه مرد كامل شدم خوابم طولاني شد فكر كنم 5يا 6 ساعت خوابيدم وقتي از خواب پا شدم ديدم بچه ام . يهو زدم زير گريه همه ترسيدن و دورم جمع شدن وقتي از من پرسيدن چي شده گفتم : من يه وقت يه سبيل سياهي داشتم ،‌شما نمي دونيد چي شد؟ كه يهو همه زدن زير خنده

    هنورم كه هنوزه با گذشت چيزي بيش از17 سال دايي هام هر وقت من رو مي بينن ميگن يه روز يه سبيل سياهيي داشتي
    Last edited by amir 110; 18-07-2006 at 11:44.

  5. #1345
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    6

    نقل قول نوشته شده توسط mirmohammadi
    سلام خدمت همه دوستان
    اين هم جديدترين سوتي كه دادم

    آقا من پريشب خونه خواهرم دعوت بودم و همونجا خوابيدم. صبح سرويس كارمون ساعت 6:40 دقيقه از سر كوچشون رد ميشه. من هم ساعت گذاشتم رو 6:30 ولي قبل از اينكه زنگ بزنه پاشدم ديدم ساعت 6:20 دقيقه هست. من هم پا شدم حاضر شدم و اومدم سر كوچه هرچي وايسادم اين سرويس لعنتي نيومد من هم يه عالمه فحش نثار راننده بدبخت كردم و با تاكسي رفتم سر كار.
    وقتي رسيدم در اداره هنوز در بسته بود وقتي نگاه به ساعتم كردم تازه فهميدم چي كار كردم. تو اون حالت خواب آلودگي ساعت 5:20 دقيقه رو ساعت 6:20 ديده بودم نمي دونيد چه حالي داشتم مي خواستم سرم رو بزنم تو ديوار
    حالا يك ساعت زودتر از خواب بيدار شدن و يك ساعت علاف شدن دم اداره و 900 تومان كرايه تاكسي دادن يه طرف
    اسباب خنده فاميل رو هم جور كرديم ديروز هر كي رو ميديدم ازم مي پرسيد ساعت چنده؟ مگه تو ابتدايي يادتون ندادن؟ كرايه تاكسي ها صبح زود چنده؟ و از اين جور چيز ها و احتمالاَ تا يكي دو هفته ادامه داره.
    ایول.منم اینجوری شدم ولی نه 1 ساعت بلکه 1 روز.
    بعدا براتون تعریف می کنم.موفق و پیروز و تیریپ شیطانی باشید

  6. #1346
    داره خودمونی میشه C.GAM3R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    Behind You
    پست ها
    81

    پيش فرض

    آقا رامبد ببخشيد من دوباره دارم اينجا همچي پستي ميزنم ولي يه خواهش برادرانه ازت داشتم
    اون آواتارت مگه نگفتي وحشتناک بود که ورداشتي؟
    خوب اينکه وحشتناکتره )ولي فقط وحشتناک نيست بلکه خيلي هم ضايست(
    ببخشيد صريح گفتم ولي خيـــــــــلــــــي آزار ميده همون قبلي رو بزار جون من

  7. #1347
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    دوست عزيز آره درسته گفته بودم ديگه از آواتار خشن استفاده نميكنم اما نشد ... (بخاطر يه سري مسايل )
    در مورد اين آواتار هم باشه ببينم يه آواتار خوشگل تر پيدا كردم حتما عوضش ميكنم.

    (چون هنوز پيغام خصوصيتون فعال نشده اينجا جواب دادم پس نتيجه ميگيريم اين پست بيهوده نيست. )
    Last edited by WooKMaN; 18-07-2006 at 20:17.

  8. #1348
    پروفشنال navid_mansour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    جایی که عاشقاش زنده ان....
    پست ها
    614

    پيش فرض

    آقا جاتون خالی الآن از کلاس اومدم افتادم دنبال یه دختره....دیده بودمش....با دوستم بودم.....آقا ما از اتوبوس پیاده شدیم منم چشم در چشم..روز بد نبینید رفت جای دکه روزنامه منم گفتم شاید میخواد روزنامه بخونه.منم رفتم......یهو روز بد نبینید تا خواستم دهنم باز شه چیزی بگم دبدم رفت جای دوست پسرش تو دکه و گفت سلام....منم جیم کردم.....دیدم خیلی دوتاشون مخصوصا پره بد نگا میکرد......فکر کنم با این سوتی پنج شنبه یه آمار بازی و یزن یزنی تو کار هست

  9. #1349
    پروفشنال navid_mansour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    جایی که عاشقاش زنده ان....
    پست ها
    614

    پيش فرض

    آقا یه چی یادم اومد:::::
    آقا یه دفعه رفتم میل بزنم یرکاری دیدم یه 4--5 آدرس ذخیره شده...ما هم برداشتیم نوشتیم :"شما در فلان روز در فلا ساعت به طور فلان به قتل میرسید"" بعدم آقا فرمو پر کریدمو خلاصه فرستادیم......راسی اون امیلا مال همکلاسی های خواهرم بود....بعد خواهرم گفت نوید تو همچین میلی فرستادی؟؟؟؟؟؟؟منم میگی تازه یادم افتاد که فامیلم هم تو آدرس پر کرده بودم....اون موقع مبتدی بودم....الآن ادم میفته خندم میگیره که چه سو تی ای دادم

  10. #1350
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    ممنون از همه دوستان
    آقا من سوتی هامو تو تهران نوشتم تو یه دفترچه که براتون بذارم اینجا
    حال کنید اگه درسمو اینجوری میخوندم الان یه مخی شده بودم
    اما یه هولو هوشه 7 8 تا سوتی دارم باحال
    شب بیام براتون میذارم الان باید برم سر کار
    در ضمن دل درد شدید هم دارم از دست سوتی های شما
    دمه همتون گرم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •