نوشته شده توسط MR.Punisher
ممنون كاظم جان![]()
حالا سوتي موتي واسمون چي آوردي تعريف كن![]()
--
--
نوشته شده توسط MR.Punisher
ممنون كاظم جان![]()
حالا سوتي موتي واسمون چي آوردي تعريف كن![]()
مخلص ووکمن جون با اواتارشنوشته شده توسط WooKMaN
اقا انتخاب واحد ترم قبلی بود و منو با دو تا از رفقا پشت
یه کامپیوتر نشسته بودیم.منم سه تا پنجره باز کرده بودم
و منتظر بودم انتخاب واحد شروع بشه.همه چیز اماده بود.
انتخاب واحد شروع شد و منم دست به کار شدم.
یهو تمام کامپیوترهای سایت دانشگاه قاطی کردن.
مسوول گفت تک تک انتخاب واحد کنید.رفیقام رفتن یه جای دیگه
یه دختره هم اومد گفت شما که به کامپیوتر واردی برای
من انتخاب واحد کن.گفتم باشه.
منم اخر تیریپ فداکاری رو اومدم و اول برای دختره انتخاب کردم.
براش 18 واحد از درسهای خوب رو برداشتم.دختره هم
کلی تشکر کرد و گفت حالا تایید کنید.
می خواستم تایید کنم که یهو دختره یه جیغی زد که پرده
گوشم پاره شد.گفتم چی شد.گفت به بالای صفحه نگاه کن.
دیدم وااااااااااااااااای...این که ID منه.
یعنی هر 18 واحدو اشتباها برای خودم برداشته بودم.
دختره دیگه داشت از حال می رفت.بلند شد و هر چی
فحش بلد بود و نبود بار من کرد و رفت.
منم تو سایت کامپیوتری کلی ضایع شدم.ولی 18 واحد کاردرست
گیرم اومد که کلی باهاش حال کردم.
بعدا فهمیدم دختره بدبخت 9 واحد بیشتر گیرش نیومده.
ولی بعدش یه جورایی از کارم خوشم اومد و بازم تیریپ شیطانی شدم.![]()
سلام خدمت همه دوستان
اين هم جديدترين سوتي كه دادم
آقا من پريشب خونه خواهرم دعوت بودم و همونجا خوابيدم. صبح سرويس كارمون ساعت 6:40 دقيقه از سر كوچشون رد ميشه. من هم ساعت گذاشتم رو 6:30 ولي قبل از اينكه زنگ بزنه پاشدم ديدم ساعت 6:20 دقيقه هست. من هم پا شدم حاضر شدم و اومدم سر كوچه هرچي وايسادم اين سرويس لعنتي نيومد من هم يه عالمه فحش نثار راننده بدبخت كردم و با تاكسي رفتم سر كار.
وقتي رسيدم در ادارههنوز در بسته بود وقتي نگاه به ساعتم كردم
![]()
تازه فهميدم چي كار كردم. تو اون حالت خواب آلودگي ساعت 5:20 دقيقه رو ساعت 6:20 ديده بودم
نمي دونيد چه حالي داشتم مي خواستم سرم رو بزنم تو ديوار
حالا يك ساعت زودتر از خواب بيدار شدن و يك ساعت علاف شدن دم اداره و 900 تومان كرايه تاكسي دادن يه طرف![]()
اسباب خندهفاميل رو هم جور كرديم ديروز هر كي رو ميديدم ازم مي پرسيد ساعت چنده؟ مگه تو ابتدايي يادتون ندادن؟ كرايه تاكسي ها صبح زود چنده؟
و از اين جور چيز ها و احتمالاَ تا يكي دو هفته ادامه داره.
4 يا 5 ساله بودم خونه مادر بزرگ بوديم منم خوابم گرفت
خواب ديدم بزرگ شدم ، سر كار مي رم ، عروسي كردم ، بچه دار شدم خلاصه يه مرد كامل شدم خوابم طولاني شد فكر كنم 5يا 6 ساعت خوابيدم وقتي از خواب پا شدم ديدم بچه ام . يهو زدم زير گريه همه ترسيدن و دورم جمع شدن وقتي از من پرسيدن چي شده گفتم : من يه وقت يه سبيل سياهي داشتم ،شما نمي دونيد چي شد؟ كه يهو همه زدن زير خنده
هنورم كه هنوزه با گذشت چيزي بيش از17 سال دايي هام هر وقت من رو مي بينن ميگن يه روز يه سبيل سياهيي داشتي
Last edited by amir 110; 18-07-2006 at 11:44.
ایول.منم اینجوری شدم ولی نه 1 ساعت بلکه 1 روز.نوشته شده توسط mirmohammadi
بعدا براتون تعریف می کنم.موفق و پیروز و تیریپ شیطانی باشید![]()
آقا رامبد ببخشيد من دوباره دارم اينجا همچي پستي ميزنم ولي يه خواهش برادرانه ازت داشتم![]()
اون آواتارت مگه نگفتي وحشتناک بود که ورداشتي؟
خوب اينکه وحشتناکتره )ولي فقط وحشتناک نيست بلکه خيلي هم ضايست(
ببخشيد صريح گفتم ولي خيـــــــــلــــــي آزار ميده همون قبلي رو بزار جون من![]()
دوست عزيز آره درسته گفته بودم ديگه از آواتار خشن استفاده نميكنماما نشد ...
(بخاطر يه سري مسايل
)
در مورد اين آواتار هم باشه ببينم يه آواتار خوشگل تر پيدا كردم حتما عوضش ميكنم.![]()
(چون هنوز پيغام خصوصيتون فعال نشده اينجا جواب دادم پس نتيجه ميگيريم اين پست بيهوده نيست.)
Last edited by WooKMaN; 18-07-2006 at 20:17.
آقا جاتون خالی الآن از کلاس اومدم افتادم دنبال یه دختره....دیده بودمش....با دوستم بودم.....آقا ما از اتوبوس پیاده شدیم منم چشم در چشم..روز بد نبینید رفت جای دکه روزنامه منم گفتم شاید میخواد روزنامه بخونه.منم رفتم......یهو روز بد نبینید تا خواستم دهنم باز شه چیزی بگم دبدم رفت جای دوست پسرش تو دکه و گفت سلام....منم جیم کردم.....دیدم خیلی دوتاشون مخصوصا پره بد نگا میکرد......فکر کنم با این سوتی پنج شنبه یه آمار بازی و یزن یزنی تو کار هست
آقا یه چی یادم اومد:::::
آقا یه دفعه رفتم میل بزنم یرکاری دیدم یه 4--5 آدرس ذخیره شده...ما هم برداشتیم نوشتیم :"شما در فلان روز در فلا ساعت به طور فلان به قتل میرسید"" بعدم آقا فرمو پر کریدمو خلاصه فرستادیم......راسی اون امیلا مال همکلاسی های خواهرم بود....بعد خواهرم گفت نوید تو همچین میلی فرستادی؟؟؟؟؟؟؟منم میگی تازه یادم افتاد که فامیلم هم تو آدرس پر کرده بودم....اون موقع مبتدی بودم....الآن ادم میفته خندم میگیره که چه سو تی ای دادم
با سلام
ممنون از همه دوستان
آقا من سوتی هامو تو تهران نوشتم تو یه دفترچه که براتون بذارم اینجا
حال کنید اگه درسمو اینجوری میخوندم الان یه مخی شده بودم
اما یه هولو هوشه 7 8 تا سوتی دارم باحال
شب بیام براتون میذارم الان باید برم سر کار
در ضمن دل درد شدید هم دارم از دست سوتی های شما
دمه همتون گرم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)