تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 135 از 640 اولاول ... 3585125131132133134135136137138139145185235635 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,341 به 1,350 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1341
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    چه می شد گر دل آشفته ی من
    به شهر چشم تو عادت نمی کرد

    و ای کاش از نخست آن چشمهایت
    مرا آواره ی غربت نمی کرد

    چه زیبا بود اگر مرغ نگاهت
    میان راز چشمان تو می ماند

    تو می ماندیِ و اوهم مثل یک کوچ
    زباغ دیده ات حجرت نمی کرد

    تمام سایه روشن های احساس
    پـرازآرامش مهتابـیـت بـــود

    ولیکن شاعـر آیـیـنه هـا هـم
    بخوبی درک این وسعت نمی کرد

    نگاهم مثل یک مرغ مهاجر
    بدنبال حظورت کوچ می کرد

    به غیرازانتظارت قلب من را
    کسی اینگونه بی طاقت نمی کرد

    تو می ماندی کنار لحظه هایم
    ولی این شادمانی زود می رفت

    و تا میخواست دل چیزی بگوید
    تو می رفتی و او فرصت نمی کرد

    وحالا انتهای کوچه ی شعر
    منـم بــا انـتـظاری مبهـم و زرد

    ولی ایکاش جادوی نگاهت
    غـزل های مرا غــارت نمی کرد

  2. #1342
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    همه چیز واسم غریبه.همه چیز رنگ فریبه
    ای امید نا امیدا.برسون هرچی نصیبه

    دیگه نیست صبر و قراری.آخ چه روز و روزگاری
    مگه مارو دوست نداری؟ ای خدا کجای کاری!

    ای خدا قسم به هجرون. به همین شام غریبون
    به صفای چشم گریون. به همین حال پریشون

    دیگه طاغتم تمومه. دیگه فرصتی نمونده.
    واسه ی عشق و عبادت

    ای خدا قسم به رازم که ازت نمونده پنهون
    به تموم اشک چشمام به همون شام غریبون

    دیگه طاغتم تموه. دیگه فرصتی نمونده.
    واسه ی عشق وعبادت

    روزگارمون خزون شد. عشقمون فدای عشق دیگرون شد
    ما که هستیم و نمردیم. پس چرا عشقو به دیگرون سپردیم؟

    ما که با زمونه ساختیم. بدو خوبشو شناختیم
    ای خدا برنده باشیم. ما که زندگی رو باختیم...

  3. #1343
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    حتی اگر شده پنجره یک لنگهcm. 60 ...

    کفایت میکند دل تنگی ات را ...

    (برای تو

    تو که نمی شناسمت

    تو که اگرلحظه ای دلت گرفت

    پنجره را باز کنی و

    به ترانه های همزادت ـ بـاران ـ گوش کنی...

    به آسمان پرستاره نگاه کنی و

    دلتنگی ات را با ستاره ها قسمت کنی

    ماه را ببینی و

    قصه دخترک فال فروش خیابان انقلاب را ،

    برایش تعریف کنی

    یا گل فروش میدان ولیعصر

    ـ همان که همیشه جلوی سینماست ـ

  4. #1344
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    لعنت به این صفحه های مجازی...

    لعنت به این همه تنهایی...

    دلم شعر می خواهد، باران ، و یک چتر ( حتی سوراخ...)

    نه اصلا همان چتر را هم نمی خواهم مهربان...

    فقط به او بگو که دلتنگی ابرها را پایان نیست...

    اشک های شور مرا هم...

  5. #1345
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    وقتی نمیفهمم چرا رفتی
    وقتی نمی فهمم معنیه ان همه حرفها ی قشنگ چه بووود
    وقتی نمیدانم نگاهت با من بووود یا دستانت
    وقتی نمیدانم تنها لیلیه تو بووودم یا نه
    وقتی نه عاشق بووودم و نه مجنون بووودی
    چه فایده در خلوتم اشک ریختن که روزی عاشقانه مرا میپرستید
    چه فایده با خودم در تنهایی ماندن که چه شود؟؟؟
    نمیدانم
    که شاید بیایی و دوباره فریب؟؟؟
    که شاید دوباره درونم بخواندت
    آه خدای من چه سخت است تنهایی عاشقی که روزی عاشقانه میپرستیدش

  6. #1346
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    لعنت به تو و دوباره نفرین میکنم تمام سادگی هایم را
    تمام سادگی هایت را
    تمام دروغ هایی که گفتم تمام تنهایی هایم را
    خودم را به آینه پیوند میزنم تاریگی و مسیر سبز لعنت به من
    لعنت به تو
    لعنت به تمام شبهای تنهایی ام که مرا به تو نزدیک تر میکرد
    لعنت به آغوش گرمت که ....
    لعنت به بوسه ها ی تو
    لعنت به من که همیشه عاشقت بووودم
    لعنت به من که همیشه به تو دروغ گفتم
    و باز هم لعنت به من

  7. #1347
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    مرگ را میبوسم چرا که بوسه ای ابدیست
    مرگ را با خودم به خرید میبرم چرا که هر چیزی را نمیشود خرید
    مرگ را میشورم تا تمیز شود
    امروز مهمانی دو نفره ای داشتیم منو مرگ با مرگ قهوه خوردم
    مرگ را دوست دارم چرا که تنها مکان آزادیه من است
    و مرگ را زندگی میکنم چرا که زندگی بی مرگ زندگی نیس
    حتی مرگ هم نیست
    شاید از تنهاییست شاید از خوب بودن مرگ است
    هر چه هست و هر چه که باشد مرگ را میبوسم
    دوستش دارم
    و با او زندگی میکنم
    خدا را چه دیدی شاید روزی با او مردم

  8. #1348
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    فقط کنار همیم بی آنکه نامی برای آغاز باشیم و کلامی برای عشق
    برای همین رفتنی شدم
    چه سردیه عجیبی بووود شبهای با هم بودنمان
    خواستم گرمت کنم خواستم داغت کنم گفتم عاشقت شدم ( به دروغ )
    برای همین رفتنی شدی
    آخرین رقص دو نفره مان زیر باران را فراموش نکن
    آنجا بووود که فهمیدم دوست دارم ( نه به دروغ )
    و همان جا بووود زیر همان درخت که رقصیدم
    ولی نه یک روز بارانی
    شبی تاریک که از زور تنهایی خواب نداشتم
    آمدم برای زنده شدن خاطرات دو نفره مان
    شبی بارانی نبووود اما
    تو بودی و دخترکی که در دستانت میرقصید
    دخترک میرفقصید تو میخندیدی باران نبووود
    دلم شکست
    گریه کردم باران گرفت
    و خاطره ای تلخ دخترکی تنها
    دستش را گرفتی و رفتی

  9. #1349
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض


    به نوشته هایه من به نشان خیره شدن به سنگ قبر آرزو هایه

    عاشقی بنگر،



    که روزی دل بست و عاشقی کرد و شبی دل از او بریدند و رفتند

    وصبحی که هرگز چشمان او به آفتاب باز نشد


    چه بی وفا بودی توای دنیا، چه نا مهربانی هایی که نکردی
    تو ای دنیا....

    چطور دلت آمدعاشقی را که دوست داشتن تنها دلیل زندگیش بود،

    به دل خاک بسپاری وبی وفایانی را که حتی ثانیه ها برای طی

    کردن عمرشان عرق شرم می ریزندمهلت زنده ماندن دهی



    ای کاش خیانتی نبود، ای کاش او که مرا رها کرد میدانست که چقدر او را دوست دارم



    ای کاش بعد مرگم هرگز به سر مزار من نیاید ، باوجود اینکه مرا زیر


    خاک تنها گذاشت من هنوز هم تحمل ریختن اشکهایش را ندارم


    ای کسی که آرزوها ی لطیف مرا از روی سنگ خواندی، التماست

    میکنم به یارم بگو:


    که هنوز دوستش دارم

  10. #1350
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    ساقيا پيمانه پر كن از آنكه صاحب مجلس است
    آرزو ميبخشد و اسرار ميدارد نگاه
    جنت نقد است اينجا عيش و عشرت تازه كن
    ز آنكه در جنت خدا بر بنده ننويسد گناه

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •