تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1345 از 2734 اولاول ... 34584512451295133513411342134313441345134613471348134913551395144518452345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 13,441 به 13,450 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #13441
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    در این دوره
    دیگه تابستون رو دوست ندارم
    نه اینکه دوستش ندارم ، نه
    نمی بینمش !
    من فقط پاییز رو می بینم ...
    توی این روزا دیگه آرزو نمی کنم ...
    دیگه به تولد آرزوهام فکر نمی کنم
    با گذشت هر دقیقه
    هر ساعت
    هر هفته
    هر ماه و هر سال
    فقط به چال کردن آرزوهام فکر می کنم ...
    آرزو ... آرزو ... آرزو ...

  2. #13442
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    وای از آن جبهه ابری که باران سموم
    به چمنزار، نمک زار شدن آموزد
    عاشقا! درد ز بی درد نهان باید داشت
    او طبیعی است که بیمار شدن آموزد
    آیینه گر شکند باز همان آیینه است
    ننگ آن است که زنگار شدن آموزد

  3. #13443
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    انگار که
    درد غم تو
    باید
    تا من بدهم
    روح
    به این
    کاغذ خالی
    زنگار صدا
    موج غرور
    آمدن فصل گلایه
    من
    اینهمه را
    مانع بازآمدن عرش خدا
    دیدم
    در نغمه بارانی این
    شعر تبلور


    -----------
    رو هم رفته خوب بود

    جلال جان خوبی شما؟

  4. #13444
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    روح گلرنگ شراب
    در تنم مي گردد
    دست ويرانگر شوق
    پرپرم مي كند اي غنچه رنگين پر پر
    من در آن لحظه كه چشم تو به من مي نگرد
    برگ خشكيده ايمان را
    در پنجه باد
    رقص شيطان خواهش را
    در آتش سبز
    نور پنهاني بخشش را
    در چشمه مهر
    اهتزاز ابديت را مي بينم
    بيش از اين سوي نگاهت نتوانم نگريست
    اهتزاز ابديت را ياراي تماشايم نيست
    كاش مي گفتي چيست
    آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاري است ...


    ممنون مژگان خانوم.
    فرانک چطوره؟!

  5. #13445
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض

    که خدایی
    شب هنگامه
    تماشاگر این سوختن
    است
    کشتن و
    کشته شدن
    مردن و
    یکبار دگر
    از نفس عاشق خود
    زنده شدن

  6. #13446
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    نرو نذار که بعد از این
    دنیا به عشق شک بکنه
    هر کی دلش جای دیگه ست
    عشقُ بخواد ترک بکنه

    نفس زدم از ته دل
    معصومه این قلب به خدا
    نذار بشه محال واسش
    باور عشقش، آدما


    خوبه سلام می رسونه

  7. #13447
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    آب و آتش نسبتي دارند جاويدان
    مثل شب با روز ، اما از شگفتيها
    ما مقدس آتشي بوديم و آب زندگي در ما
    آتشي با شعله هاي آبي زيبا
    آه
    سوزدم تا زنده ام يادش كه ما بوديم
    آتشي سوزان و سوزاننده و زنده
    چشمه ي بس پاكي روشن
    هم فروغ و فر ديرين را فروزنده
    هم چراغ شب زداي معبر فردا


    شب خوش
    Last edited by sise; 31-07-2007 at 01:06.

  8. #13448
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ای عشق که دستان آسمانیت
    بر خواهش های من لگام زده
    و گرسنگی و تشنگیم را تا عرشِ وقار و افتخار بالا برده،
    مگذار توان و استقامتم
    از نانی تناول کند و یا از شرابی بنوشد
    که خویشتن حقیرم را وسوسه می کند
    بگذار گرسنه ی گرسنه بمانم ،
    بگذار از تشنگی بسوزم،
    بگذار بمیرم و هلاک شوم،
    پیش از آن که دستی بر آورم
    و از پیاله ای بنوشم که تو آن را پر نکرده ای،
    یا از ظرفی بخورم که تو آن را متبرک نساخته ای.


    شب خوش

  9. #13449
    داره خودمونی میشه sensil's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    168

    پيش فرض

    یادم آید که چو طفلی شیطان
    مادر خسته خود را آزرد
    دیو شب از دل تاریکی ها
    بی خبر آمد و طفلک را برد
    ..............
    سلام به همه

  10. #13450
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سلام

    ..........
    دریغا عیش شبگیری که درخواب سحر بگذشت
    ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی

    هوا خواه توأم جانا و می دانم که می دانی
    که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •