سلام
من برگشتم.
تریبال وارز یک قبض جریمه رو دستمون گذاشت.
توی جاده اصفهان داشتم با 180 تا میومدم که دیدم یک نفر داره از دور من رو توی دوربین نگاه میکنه.
من هم اول موهام رو مرتب کردم و بعد هم زدم رو ترمز و آماده عکس گرفتن شدم.
بعد دیدم یک تابلو دستشه که داره برام تکون میده.
خلاصه وایسادم بقل الگانس و بسم الله گفتم و پاچه خواری رو شروع کردم....
خلاصه آخرش گفت که شماره رو نوشتم و باید یک مقدار جریمه کنم.
نهایتا 4 تومن پیاده شدم.
بعد هم مثل بچه آدم با 140 تا , اسکورت تا تهران اومدم ببینم شما چطور هستید .خوب هستید ؟ در سلامتی کامل به سر میبرید.؟هو و و و ؟
و اما تریبال :
توی 10 یک هم ترایبی سیترم بود که دیدم زده کلی ساختمون رو خراب کرده.
مخصوصا مارکت ها رو.
که کار خوبی کرده, کلی جا برای نیروهای جدید باز شد.
کاظم جان :
خیلی ممنون.
کلی زحمت بهت دادم. پیر شی الهی.
از اکانت منم که کلی آدم رو تهدید کردی در رفتی.
حالا میریزن سر من .درسته؟
بردیای عزیز :
من توی 10 آماده هستم.
هر وقت خواستی روستات رو پس بگیر.
فقط قبلش بگو که من نیروها رو ببرم بیرون.
توی 12 هم اگر خواستی از امشب دوباره من رو سیتر کن.
محمود جان :
جریان چیه؟
خدا بد نده.
آخر نفهمیدم نوبل شدی یا نه ؟
کجا ؟ کی؟
کمال کلنگ :
سلام عرض شد.
توی 10 با نوبلمن های من 20 ساعت فاصله داری.
اگر تونستی با نیروهات و نوبلمن هات هر چند تا میتونی روستا بگیر.
بعد من ازت میگیرمشون.
اگر روستاهای بالای 1000 امتیاز بگیری هم اشکالی نداره.
فقط نذار نیروهات هدر بره.
و اما صفا :
دوست دوران کودکی من.
چطوری؟
دلم برات تنگ شده بود.
بیا بوست کنم.
به دوستان جدید هم خوش آمد میگم.
بدبخت شدین رفت.
از الان معتادین.