تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 134 از 145 اولاول ... 3484124130131132133134135136137138144 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,331 به 1,340 از 1443

نام تاپيک: سریال مختارنامه

  1. #1331
    آخر فروم باز Greedy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    ؟?
    پست ها
    4,006

    پيش فرض

    ماجرای خونی که از کف خانه خولی جوشید

    «معرفی شخصیت​های سریال مختارنامه با کمک همسر» فرمولی است که داوود میرباقری در سریال مختارنامه چند بار به شکلی هوشمندانه از آن بهره برده است. عمر سعد یکی از این نمونه​هاست که با حضور همسرش چندین بار وجوه بارز شخصیتی​اش نمایان شد و خود مختار هم نمونه مثال زدنی دیگری است که در آن، تفاوت همسرانش با یکدیگر و نحوه برخورد آن​ها با ماجراهای پیرامونی​شان تکلیف بسیاری از نقاط عطف داستان را روشن می​کند.

    در داستان خولی هم که مخاطبان سریال مختارنامه در قسمت 29 شاهد آن بودند، میرباقری از همین تمهید استفاده کرد. خولی دو زن دارد. زنی کوفی که نقش او را آهو خردمند ایفاء می​کند و زنی شامی که نقش او را رامونا شاه بازی می کند. زن اول زنی مومن و علوی است و هسمر دوم، رقاصه و آوازه خوانی شامی است که به هوای دایر کردن رقاص خانه​ای در کوفه زن خولی شده و به این شهر آمده است. جنایتی که خولی مرتکب شده آنقدر مهیب است که این دو زن هردو بر آن شهادت می​دهند و حتی زن شامی نیز نمی​تواند بر آن چشم ببندد.

    این صحنه​ها در سال 1383 فیلمبرداری شد. میرباقری حساسیت و وسواس فراوانی برای به تصویر کشیدن این بخش از داستان داشت، به خصوص جایی که در آن خولی با سر بریده حضرت در توبره وارد مطبخ می​شود، زمان و تمرکز زیادی برای فیلمبرداری برد. در این صحنه ایجاد دود و مِه نقش زیادی در فضاسازی داشت و به همین دلیل علاوه بر دستگاه های مِه ساز که در چنین مواردی به کار می​آیند، گروه زیادی از افراد حاضر در صحنه نیز در پشت صحنه با ابزارهای مختلف همچون: چوب نیم​سوز و... اقدام به تولید دود کرده و وارد صحنه می​کردند تا مِه موجود در فضا به اندازه قابل قبول برسد.



    از همه این​ها گذشته «آهو خردمند» بازیگری که نقش زن کوفی خولی را ایفاء کرد، زحمت و انرژی فراوانی برای ایفای نقش به کار گرفت. او در بخشی از این فصل باید روی زمین می​نشست و خون​های چکیده شده از توبره خولی - که در واقع متعلق به سر بریده امام حسین (ع) بود- را پاک می​کرد.

    روزی که این صحنه قرار بود فیلمبرداری شود، خرمند وارد صحنه شد و به افراد حاضر در سر صحنه نگاه کرد. ایفای این نقش توسط او هم حس و حال او را دچار تغییر کرده بود و هم در دیگران فضایی عجیب ایجاد کرده بود. گروه جلوه​های ویژه چند روز قبل لوله​های پلاستیکی را داخل زمین کار گذاشته بودند تا این صحنه و جوشش خون اجرایی شود، اما تا پیش از آغاز فیلمبرداری، خردمند دقیقا نمی​دانست باید چه کاری انجام دهد. وقتی میرباقری برای او توضیح داد که در این صحنه باید به زمین بنشیند و سعی کند لکه​های خون باقیمانده از آقا اباعبدالله را با کهنه پاک کند، حس و حالی عجیب او را فرا گرفت. حسی که خیلی خیلی قوی​تر از آن چیزی بود که از چند روز قبل و در صحنه​های تمرین به آن رسیده بود. خردمند می​دانست که این صحنه به دلیل جلوه​های ویژه خاص آن زیاد قابل تکرار نیست. تکرار چنین صحنه​ای هم سخت بود و هم این​که ممکن بود حس و حال اولیه بازیگر را دچار تغییر کند.

    همه چیز آماده آغاز کار بود. صدا رفت، دوربین چرخید و با فرمان «حرکت» میرباقری، خردمند شد زن کوفی خولی. وقتی همکاران بخش جلوه​های ویژه پمپاژ خون را همزمان با کشیده شدن دستمال بر روی زمین آغاز کردند، خرمند با دیدن خونی که از زمین می جوشید حس و حالش عوض شد و دچار حالتی غریب شد. این حس و حال غریب، دیشب که با او بعد از چند سال صحبت می کردم همچنان در او وجود داشت و جنسی از ناشناختگی داشت که قابل توصیف نیست. کافی است خودتان را جای زنی بگذارید که هنگام پاک کردن خون نوه رسول الله از کف زمین، با غلیان و جوشش خون مواجه می​شود. شما دچار چه حس و حالی شدید؟!

  2. 17 کاربر از Greedy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1332
    آخر فروم باز H A M A S's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    3,294

    پيش فرض

    واقعا آدم این سریال مختار میبینه کمی میفهمه که حضرت حسین با چه کسانی (ابن زیاد-شمر-عمر سعد -خولی و...) رو برو بوده!!!
    واقعا عظمت خدا رو ببیین که تو جامعه اسلامی اون زمان با وجود چنین حیوون هایی بازم خدا کسی رو مثل حضرت حسین رضی الله تعالی عنه رو فرستاد تا مردم راه درست رو از باطل تشخیص بدن
    ================================================== ==============
    راستی این حرمله بود یا گیوم تل؟؟
    Last edited by H A M A S; 07-05-2011 at 14:21.

  4. 10 کاربر از H A M A S بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1333
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    «سنان» ملعوني كه امام علي(ع) شقاوتش را پيش‌بيني كرد


    خبرگزاري فارس: «سنان» از جمله كساني بود كه در آخرين دقايق، به كمك افرادي لعيني هم‌چون شمر، امام حسين‌(ع) را به شهادت رساند. جالب آنكه پيش‌تر امام علي (ع) در نكوهش پدر سنان اين واقعه را پيشگويي كرده بود.


    به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شب گذشته (جمعه ‏شب) و در قسمت بيست ‌و نهم مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «سنان‌بن انس» يكي از اشقياي بي‌رحم دشت كربلا به سزاي اعمال جنايتكارانه‌اش رسيد و قصاص شد.
    از همين رو و براي بررسي صحت و سقم نحوه قصاص وي، به يكي از معتبرترين و كامل‌ترين منابع موجود درباره قيام عاشورا و وقايع پس از آن يعني؛ «دانشنامه 14جلدي امام حسين(ع)» رجوع كرديم كه حاصل آن در پي مي‌آيد.

    «سِنان‌بن اَنس‌بن عمرو‌بن حيّ‌بن حارث‌بن غالب‌بن مالك‌بن وَهبيل» از كساني است كه نقش مؤثري در كشتن امام حسين (ع) داشتند و در آخرين دقايق، به كمك افرادي مانند شمربن ذي‌الجوشن امام را به شهادت رساندند. پيش‌تر امام علي (ع) در نكوهش پدر سنان اين واقعه را پيشگويي كرده بود.
    بر پايه گزارشي، سنان در مجلس حجاج، به كشتن امام حسين (ع) اعتراف كرد و پس از بازگشت به خانه‌اش، ديوانه شد و با وضع ناگواري از دنيا رفت.
    در گزارشي ديگر آمده كه مختار، سنان را دستگير كرد و پس از شكنجه‌اي سخت او را كشت.
    آنچه در پي مي‌آيد، گزيده‌اي از شرح حال و عاقبت سنان‌بن انس است كه در كتاب‌هاي معتبر تاريخي شيعه و سني آمده است.

    «نَسَبُ مَعَدّ»:
    سنان‌بن انس‌بن عمرو‌بن حي‌بن حارث‌بن غالب‌بن مالك‌بن وهبيل، در طف، حسين بن علي (ع) را كشت.

    ‌ابن ابي الحديد در «شرح نهج‌البلاغه» به نقل از فضيل از محمد‌بن علي:
    وقتي امام علي (ع) گفت: «پيش از آن كه مرا از دست بدهيد از من بپرسيد و به خدا سوگند از من درباره گروهي نخواهيد پرسيد كه صد نفر را گم‌راه و صد نفر را راه‌نمايي مي‌كنند، مگر اين كه مي‌گويم فرمانده و جارچي آن گروه كيست.»
    مردي برخاست و گفت:‌ به من بگو كه چقدر در سر و ريشم مو هست.
    امام علي (ع) به وي فرمود: «به خدا سوگند، دوستم به من خبر داد كه بر سر هر مويي كه در سرت هست، فرشته‌اي وجود دارد كه تو را لعن مي‌كند و بر سر هر مويي از ريشت شيطاني است كه تو را گمراه مي‌كند و در خانه‌ات بچه عزيزي داري كه پسر پيامبر خدا (ص) را مي‌كشد.»
    پسر آن مرد،‌ كُشنده حسين (ع)، در آن روز كودكي بود كه چهار دست و پا راه مي‌رفت. او سنان بن انس نخعي بود.

    «تاريخ الطبري» به نقل از حميد بن مسلم:
    مردم به سنان بن انس گفتند: تو حسين پسر علي و پسر فاطمه دختر پيامبر خدا را كشته‌اي! تو بزرگ‌ترين مرد عرب را كشته‌اي؛ همو كه آمد تا آنان را از حكومت بر كنار كند! نزد اميرانت برو و پاداشت را از آنان بگير كه اگر تمام بيت‌المالشان را هم در برابر كشتن حسين (ع) به تو بدهند باز كم است.
    او سوار بر اسبش رفت ـ كه مردي دلير و شاعر،‌ ولي كم ‌خرد بود ـ تا بر در خيمه عمر بن سعد ايستاد و با صداي بلند، بانگ برداشت كه:
    دامنم را پر از سيم و زر كن
    كه من پادشاه والا مقام را كشتم
    آن كه پدر و مادرش بهترين بودند
    و بهترين مردم در حسب و نسب بود
    عمر بن سعد گفت: گواهي مي‌دهم كه تو ديوانه‌اي و هرگز خوب نمي‌شوي. او را داخل بياوريد.
    وقتي او را داخل بردند، عمر بن سعد او را با چوب زد و به او گفت: اي ديوانه چرا چنين مي‌گويي؟ به خدا سوگند اگر ابن زياد اين حرفت را بشنود، گردنت را مي‌زند.

    «المعجم الكبير» به نقل از اسلم منقري:
    بر حجاج وارد شدم. سنان بن انس، قاتل حسين (ع) هم وارد شد. وي پيرمردي گندمگون و خضاب بسته بود. بيني كشيده و صورتي خالدار داشت. او را در برابر حجاج نگه داشتند. حجاج به وي نگاهي انداخت و گفت:‌ تو حسين را كشتي؟
    سنان گفت: آري.
    حجاج گفت: چگونه اين كار را با حسين كردي؟
    گفت:‌ او را با نيزه زدم و با شمشير، قطعه قطعه كردم.
    حجاج بن سنان گفت:‌ شما دو تن هرگز در يك جا جمع نمي‌شويد.

    «تاريخ الطبري» به نقل از پيرمردي از نخع:
    حجاج گفت: هر كه گرفتاري دارد، برخيزد.
    عده‌اي برخاستند [و چيزهايي] گفتند. سنان بن انس نيز برخاست و گفت: من قاتل حسينم.
    حجاج گفت: ‌چه گرفتاري خوبي!
    او به منزلش بازگشت و زبانش بند آمد و ديوانه شد. مي‌خورد و جايش را خيس مي‌كرد.

    «تاريخ الطبري» به نقل از ابو عبد الأعلي زُبَيدي:
    مختار، سنان بن انس را ـ كه مدعي كشتن حسين (ع) بود ـ خواست و ديد كه او به بصره گريخته است. پس خانه‌اش را خراب كرد.

    «ذوب النضار»:
    سنان بن انس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به بصره گريخت. [مختار] خانه‌اش را ويران كرد. سپس سنان از بصره به سمت قادسيه حركت كرد. جاسوساني بر او گمارده شده بودند كه به مختار خبر دادند و مختار او را در ميان عُذَيب و قادسيه دستگير كرد و انگشتانش را بندبند بريد و دست و پاهايش را قطع كرد و ديگي از روغن،‌ داغ كرد و او را در آن انداخت.

    «الملهوف»:
    نقل است كه مختار، سنان را دستگير كرد و انگشتانش را بندبند بريد و سپس دست‌ها و پاهايش را قطع كرد. آنگاه ديگ روغني را به جوش آورد و او را در آن انداخت در حالي كه دست و پا مي‌زد.

    ---------- Post added at 04:58 PM ---------- Previous post was at 04:57 PM ----------

    «خولي» حامل سر مبارك امام حسين(ع) كه خود گردن زده شد


    خبرگزاري فارس: «خولي‌بن يزيد» در بريدن سر مبارك امام حسين‌(ع) و كشتن برادر ناتني امام مشاركت داشت. مخفي‌گاه وي توسط همسرش لو رفت و سرانجام در خانه خودش به دست مختار ثقفي كشته شد و جنازه‌ش در آتش سوخت.


    به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، شب گذشته (جمعه ‏شب) و در قسمت بيست ‌و نهم مجموعه تلويزيوني مختارنامه، «خولي بن يزيد» ملعوني كه سر مبارك امام‌حسين (ع) را به كوفه برد، به سزاي اعمال جنايتكارانه‌اش رسيد و گردن زده شد.
    از همين رو و براي بررسي صحت و سقم نحوه قصاص وي، به يكي از معتبرترين و كامل‌ترين منابع موجود درباره قيام عاشورا و وقايع پس از آن يعني؛ «دانشنامه 14جلدي امام حسين(ع)» رجوع كرديم كه حاصل آن در پي مي‌آيد.

    خولي بن يزيد اصبحي اِيادي دارِمي، در شمار سپاه و تيراندازان عمر بن سعد بود. در زيارت‌نامه شهدا و منابع تاريخي، به او نسبت داده شده كه تيرهايي را به سوي عثمان (پسر اميرمؤمنان (ع) و برادر ابوالفضل العباس) پرتاب كرد و او بر اثر تير وي و تير ديگري كه شخصي از قبيله بني‌ابان پرتاب كرد، به شهادت رسيد.
    وي را قاتل جعفر بن علي (ع) هم شمرده‌اند؛ اما بيشتر منابع تاريخي، كشته شدن جعفر بن علي را به هاني‌بن ثُبَيت حضرمي نسبت داده‌اند.
    خولي، در شهادت امام حسين (ع) و بريدن سر مبارك ايشان نيز دست داشت. او به همراه حُمَيد‌بن مسلم اَزدي، سر مبارك امام حسين (ع) را براي عبيدالله‌بن زياد به كوفه برد. او شب هنگام به كوفه رسيد و سر امام (ع) را در خانه‌اش گذاشت و چون همسرش از ماجرا باخبر شد، با وي دشمن گشت. از اين رو، در قيام مختار، وقتي مأموران مختار، وارد خانه خولي شدند، وي مخفيگاه او را به آنان نشان داد.
    زن خولي، عيوف دختر مالك بن نهار بن عقرب، از طايفه حضر موت بود و از وقتي خولي، سر حسين (ع) را آورد، با او دشمن شده بود.

    «المزار الكبير» در «زيارت ناحيه»:
    سلام بر عثمان، پسر امير‌مؤمنان (ع) و همنام عثمان بن مظعون! خدا لعنت كند خولي‌بن يزيد اصبحي ايادي دارمي را كه او را با تير زد!

    «تاريخ الطبري» به نقل از موسي بن عامر:
    مختار، مُعاذ بن هاني بن عَديِ كندي، برادرزاده حجر، و نيز ابو عَمره، فرمانده نگهبانانش را اعزام كرد. آنان رفتند و خانه خولي‌بن يزدي اصبحي را كه سر حسين (ع) را همراه خود آورد، محاصره كردند.
    او در خروجي خانه پنهان شد. معاذ به ابو عمره دستور داد كه خانه را جست‌وجو كنند. زن خولي، به سوي آنان رفت. آنها به وي گفتند: همسرت كجاست؟
    گفت: نمي‌دانم كجاست. و با دست به خروجي اشاره كرد. آنان وارد شدند و او را پيدا كردند، در حالي كه روي سرش سبد خرمايي گذاشته و زير آن، پنهان شده بود. پس او را بيرون كشيدند.
    مختار در كوفه گردش مي‌كرد و سپس در پي يارانش روان شد، كه ابوعمره، پيكي را به سوي او فرستاد. مختار در كنار خانه ابوبلال از پيك، استقبال كرد ـ و عبدالله‌بن كامل هم با مختار بود ـ پيك، ماجرا را به مختار گفت و مختار به سمت آنان به راه افتاد و آنان از او استقبال كردند. مختار، خولي را برگرداند و او را در كنار خانواده‌اش كشت و آتشي خواست و خولي را با آتش سوزاند و از پيش او نرفت تا به خاكستر تبديل شد. آن‌گاه بازگشت.

    ---------- Post added at 04:58 PM ---------- Previous post was at 04:58 PM ----------

    اكبرلو: تلويزيون هر شب به ده‌ها «مختارنامه» نياز دارد


    خبرگزاري فارس: يك منتقد با بيان اين كه «مختارنامه» يكي از آثار شاخص «داوود ميرباقري» است، گفت: به نظر من تلويزيون هر شب به ده‌ها سريال نظير «مختارنامه» نياز دارد.


    به گزارش خبرنگار راديو و تلويزيون فارس، مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» ساخته داود ميرباقري مدتي است كه از شبكه اول سيما در حال پخش است، اين مجموعه پس از پخش دو سريال «امام علي (ع)» و «معصوميت از دست رفته» سه گانه «داوود ميرباقري» در زمينه سريال‌هاي تاريخي به شمار مي‌رود و البته وي پيش‌تر فيلم به‌يادماندني «مسافر ري» را هم با همين رويكرد ساخته است.
    در گفت‌وگو‌ با «منوچهر اكبرلو» منتقد و كارشناس سينما نظر وي را در مورد اين سريال جويا شده‌ايم.

    * بخشي از جذابيت «مختارنامه» به توانايي‌هاي شاخص «داود ميرباقري» برمي‌گردد. ارزيابي شما از ميزان تأثيرگذاري اين كارگردان در بخش كيفي «مختارنامه» چيست؟
    - «داوود ميرباقري» نشان داده است در نوشتن فيلمنامه و نيز كارگرداني از شاخص‌هاي فيلمسازي كشور ماست. بنابراين مي‌شود از پيش توقع داشت كه او در نگارش فيلمنامه، هدايت بازيگران و نيز چينش صحنه به نسبت موفق عمل كرده باشد، گرچه در سريال‌ها و فيلم‌هاي تاريخي _ مذهبي‌مان هميشه با مسئله سنگيني ديالوگ‌ها روبرو بوده‌ايم و اين امر در فيلمنامه مجموعه تلويزيوني «مختارنامه» هم اتفاق افتاده است. البته «داوود ميرباقري» سعي كرده است با استفاده از ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات فرهنگ عامه، سنگيني ديالوگ‌ها را براي يك اثر تاريخي كاهش دهد.

    * به نظر شما آيا «مختارنامه» با تاريخ همخواني دقيقي دارد و نظر علما را نيز تأييد مي‌كند؟
    - درباره نزديكي به اصل وقايع تاريخي، در تخصص من نيست كه به اين پرسش پاسخ دهم. اما مي‌توان گفت كه فيلمنامه الزاما نبايد با تاريخ منطبق باشد. در ايران چون براي هر شخصيت يك فيلم ساخته مي‌شود همه انتظار دارند تصوير ارايه شده از آدم‌ها همان چيزي باشد كه عرفاً همه از آن شناخت دارند. درباره نزديك بودن به نظر علما هم من صاحب‌نطر نيستم گرچه بين علما هم يك نظر واحد در برخي رويدادها و تفاسير وجود ندارد در نتيجه هيچ گاه نمي‌توان به ديدگاهي رسيد كه بتوان گفت «مختارنامه» منطبق بر همه نظرات علما است يا نه.

    * نظر شما درباره بازي «فربيرز عرب‌نيا» در نقش مختار چيست؟
    - بازي موفقي از خود ارائه داده است. البته در سريال «مختارنامه» برخي انتخاب‌ها مانند «فريبرز عرب‌نيا» ابتكار «داوود ميرباقري» است تا از آن نگاه كليشه‌اي به آدم‌هاي مثبت فيلمنامه فاصله بگيرد.

    * «مختارنامه» در كارنامه «داوود ميرباقري» چه جايگاهي دارد؟
    - از آثار شاخص اوست البته به نظر من از سريال عظيم امام علي (ع) مرتبه بالاتري ندارد چرا كه آنجا ارتباط حسي قوي‌تري با مخاطب برقرار مي‌كرد. فضاسازي سريال به دو بخش تقسيم مي‌شود. يك دسته همان فضاسازي رايج تاريخي _ مذهبي است كه در آن نوآوري ديده نمي‌شود و دسته دوم وجود فضاهاي جديد در اين گونه فيلم‌هاست. در بعد مسائل فني و اجرايي گاه خلاقيت‌هايي در اجرا ديده مي‌شود اما واقعيت اين است كه سريال «مختارنامه» نيز مثل اغلب كارهاي تاريخي، از نوعي تكرار در طراحي لباس و حتي انتخاب برخي از بازيگران رنج مي‌برد. يا عنوان‌بندي كار كه معمولي است... جداي از اين‌ها، همان‌طور كه گفتم از كارهاي شاخص آقاي ميرباقري است كه با مخاطب نيز ارتباط برقرار كرده است.

    * ساخته شدن «مختارنامه» چقدر لازم است و بازتاب نهايي اين سريال را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
    اما در كل بايد بگويم كه تلويزيون هر شب به ده‌ها سريال نظير «مختارنامه» نياز دارد. اميدوارم مسئله ديگري كه فيلم‌هاي تاريخي - مذهبي ما به آن دچار هستند در ادامه سريال به سراغ «مختارنامه» نيايد، يعني از هم گسيختگي فيلمنامه يا در جا زدن و از همه مهم‌تر پايان‌بندي ضعيفي كه در فيلمنامه‌هاي مذهبي _ تاريخي شاهد هستيم. در اين گونه كارها پايان‌بندي و آخرين تصويري كه از شخصيت اصلي در ذهن مخاطب مي‌نشيند، بسيار اهميت دارد كه بايد منتظر ماند و ديد كه آيا اين سريال مي‌تواند برخلاف اغلب اين قبيل كارها در پايان‌بندي نيز موفق عمل كند يا خير؟

  6. 6 کاربر از nar nia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1334
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    راستی این حرمله بود یا گیوم تل؟؟
    حرمله ابن كاهل اسدی یک قاتل نابغه بود ، به طوری که روی شرورترین قاتل های تاریخ رو روسفید کرد !!

    طبق تاریخ روایت هست که امام سجاد به خاطر قتل هایی که حرمله کردش ، دست به دعا میشه و حرمله رو نفرین میکنه ! که با جست و جو توی گوگل جمله ی کامل نفرین رو بدست آوردم :
    « ا للهم اذقه ‏حر الحديد ، اللهم اذقه حر النار »
    « خدايا ، داغى آهن را به او بچشان . خدايا، داغى آتش را به او بچشان »

    به طوری که نه کیان ، نه ابن کامل و نه هیچکس دیگه موفق نمیشه حرمله رو بگیره ... بنابراین خود مختار دست به کار میشه و حرمله رو گیر میندازه .

    وقتی حرمله رو میبرن پیش مختار ، حرمله به تمام جرم هاش اعتراف میکنه ، به مختار میگه من توی صحرای کربلا 3 تا تیر سه شعبه ( سه شاخه ) داشتم ، با اولیش گلوی علی اصغر رو وقتی که بغل پدرش بود پاره پاره کردم ، با دومیش قلب امام حسین رو وقتی که امام پیرهنش رو بالا زد تا خونی که داشت از پیشونیش سرازیر میشد رو پاک کنه ، پاره پاره کردم و با سومیش هم چشمان حضرت عباس رو نشونه گرفتم .



    بعد مختار ازش میپرسه : توی کربلا صحنه ای بود که دلت رو بسوزونه ؟
    حرمله میگه : اگه بگم ، من رو نمیکشی ؟
    مختار میگه : چه بگی ، چه نگی ، قصاص و مرگت حتمی هست .
    بعد حرمله میگه : حالا که میخوای حتما من رو قصاص کنی ، پس میگم تا داغ دلت رو بیشتر کنم ، وقتی هنوز علی اصغر ، طفل شیرخواره ی حسین زنده بود ، از عمر سعد پرسیدم که اول پدر رو بکشم یا پسر رو ؟ شمر به من گفت : اول علی اصغر رو بکش ، با کشتن پسر ، پدر میمیره ... که حرمله اول گلوی علی اصغر رو پاره پاره میکنه ، بعد قلب امام حسین رو نشونه میره و قلب مبارک امام حسین رو هم پاره پاره میکنه .
    بعد حرمله در ادامه میگه : وقتی که گلوی علی اصغر رو پاره کردم و زجری که پدرش رو میکشید رو دیدم ، دلم خیلی به حالش سوخت ...

    مختار هم دستور میده که اول دست های حرمله رو قطع کنن ( همان دو دستى كه با یكى كمان را مى‌گرفت و با دیگرى تیر را رها مى‌كرد ) ، بعد پاهاش رو قطع کنن و بعد آتیشی درست کنن و بدن بی دست و پای حرمله رو بندازن توش و آتیشش بزنن ... که دعای امام سجاد هم مستجاب میشه


    قسمت بعد باید فوق العاده بشه ... دست میرباقری درد نکنه واقعا ! هر شب ساعت 10 منتظرم جمعه برسه تا قسمت بعدی رو ببینم ...



    پ ن : اولین بار بود توی عمرم که همچین پست مفیدی دادم !! الان معدم داره تعجب میکنه ... !!
    Last edited by Gam3r; 07-05-2011 at 19:37.


  8. #1335
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    جناب Gam3r زحمتش رو کشیدند.
    Last edited by molaali; 07-05-2011 at 21:19.

  9. 2 کاربر از molaali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #1336
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    با تشکر از پست مفیدتون ولی:

    تیر سوم رو به چشمان حضرت عباس(ع) زد. عبد الله بن حسن(ع) با بریده شدن دستش به شهادت رسید


    عمر بن سعد بود.
    ممنونم دوست عزیز ، ویرایش و تصحیح شدند ...


    شرمنده

  11. این کاربر از Gam3r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #1337
    آخر فروم باز milad_takjoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    Draem Within Dream
    پست ها
    1,435

    پيش فرض

    من که فک نکنم صحنه قصاصش رو نشون بدن......
    راستی این شهرام حقیقت دوست نقشش چیه؟

  13. #1338
    پروفشنال iMosi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    پست ها
    741

    پيش فرض

    من از ترس این که داستان لو بره نه اون آخر سریال که خلاصه قسمت بعدی رو میگه می بینم....نه مطالب این تاپیک رو میخونم

  14. #1339
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    من از ترس این که داستان لو بره نه اون آخر سریال که خلاصه قسمت بعدی رو میگه می بینم....نه مطالب این تاپیک رو میخونم
    البته اگه سرنوشت کسایی که به دست مخار کشته شدند رو بخونید داستان سریال لو نمیره! چون کلاً میرباقری یه چیز دیگه داره میگه!
    مثلاً تقریباً تمام تاریخ نویسان معتقدند که اون هفت نفر که روی بدن مبارک سیدالشهدا(ع) اسب تاختند رو گرفت و دست و پایشان را به زمین میخ کرد و داد انقدر با اسب از رویشان بدوند تا به هلاکت برسند.در صورتی که در سریال مختار فقط گفت بروید و اعدامشان کنید. این در مورد خیلی های دیگه نیز صدق میکنه از جمله خولی و عمر سعد و... .
    انگار میرباقری دوست نداشته این نوع قصاص کردن رو نشون بده.

  15. 5 کاربر از molaali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #1340
    کاربر فعال انجمن ورزش yuseph's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2010
    محل سكونت
    زاوهاناریا
    پست ها
    1,927

    پيش فرض

    شنیدم((رستم-غلام شمر))قاتل ضربی،شعر تیتراژ رو خونده،درسته؟
    اگه درست باشه عجب کارگردانیه این میرباقری!به عوامل پشت صحنه هم به چشم هنری نگاه میکنه..

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •