تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 134 از 469 اولاول ... 3484124130131132133134135136137138144184234 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,331 به 1,340 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #1331
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    فولادشهر
    پست ها
    2,228

    پيش فرض

    با سلام
    ممنون از همه بچه های گل این تاپیک که سوتی تعریف میکنن
    دمه همتون گرم
    خیلی خندیدم
    آقا من الان تهرانم
    امکان تایپ ندارم
    انشااله اومدم فولادشهر یه حال اساسی میدم
    چون کلی سوتی دادم
    ممنون
    دلم باری شهریار هم تنگ شده نمیادش

  2. #1332
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    ووکمن جون اخراج نشدی عزیزم؟اون لحظه همچین حسی نداشتی؟
    يادم رفت بگم آره يه دونه توبيخ رو تو پروندم

    حس كه چه عرض كنم داشتم سكته ميزدم...

  3. #1333
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهـــــران
    پست ها
    1,200

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط shahabmusic
    قبلا دنده هاش اينجوري بود :
    P (وقتي پارك ميكني بايد بزاري روي اين مثل ترمز دستي ميمونه)
    D(دنده حركت اتومات)
    S(دنده سنگين)

    حالا كه موتورشو دادم دستكاري كردن اينجوري شده :
    D(دنده حركت اتومات)
    P (وقتي پارك ميكني بايد بزاري روي اين مثل ترمز دستي ميمونه)
    S(دنده سنگين)
    شهاب جان فكر كنم تو نوشتن سوتي انگار سوتي دادي .

    اخه اين دو تا مدل كه با هم فرقي نميكنه ؟!؟!

  4. #1334
    داره خودمونی میشه C.GAM3R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    Behind You
    پست ها
    81

    پيش فرض

    آقا ما يه ســـــــــــوتـــــــــــ ــي داديــــــم بدجوري آبرومون رفت امروز
    ميدونين که ... نه از کجا بدونين! من يه اداره ميرم کاراموزي ، البته کاراموزي هم نيست من واسشون برنامه نويسي ميکنم؛ خلاصه ديروز من نرفتم ؛ امروزم قصد نداشتم برم چون خيلي حالگيري ميکنن ؛ ميدونين که چي ميگم؟
    خلاصه صبح ساعت 9 ديدم تلفنم داره زنگ ميخوره !
    گفتم کيه اين اول صبحي ؛ (آخه ميدونين ما بيکارا واسمون 9 صبح زوده! )
    خلاصه ورداشتم ديدم اين همکارمون عباسه ؛
    - چي شده عباس؟
    - بابا پاشو بيا اينا مارو سرويس کردن يه برنامه که نوشتي واس گزارش بگيري ازش هيچکي هم بلد نيست؛
    همينطور داشت حرف ميزد منم قاط زدم:
    "آخه تو اون اداره صاحاب مرده يه نفر وجور نداره که بلد باشه؟ برنامه به اين آسوني نوشتم آخه يه مشت آدم بيشعور ميان الکي حقوق ميگيرن ؛ جاتون خالي هرچي از دهنم درومد گفتم بهشون مخصوصا به اين رئيسمون (فاميلش فرضي نژاده) خلاصه يه مشت حرف آبدارم به اين فرضي نژاد زدم يه دفعه ديدم داره ميگه الو آرمان ، آرمان !!!!
    منم اينطوري شده بودم
    يه ساعته دارم فحش ميدم نگو فرضي نژاد داره ميشنوه از همون اول گوشي رو از دستش گرفته بود
    منم هيچ به روي خودم نياورد(چون اصولاً من آدم پرروييم تو اين مسائل بعد خلاصه اونم حرفاشو زد گفتم حالا نميشه فردا بيام!
    گفت نه نه! امروزم ديره!!!
    منم يه عادتي دارم اگه کسي از خواب بيدارم کنه دوست دارم اينطوريش کنم
    حالا فکر کن کسي که از خواب بيدارت کرده رئيست باشه که اينطوري هم باهاش حرف زده باشي اونموقع چاره اي جز اين نداري
    تموم شد ديگه چي دارين ميخونين من که بدجوري ضايع شدم رفت شمام واسه خودتون بشينين بهم بخنيد يا شايدم اينطوري بخنديد عين کاري که عباس امروز داشت ميکرد
    Last edited by C.GAM3R; 17-07-2006 at 05:39.

  5. #1335
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    6

    نقل قول نوشته شده توسط C.GAM3R
    آقا ما يه ســـــــــــوتـــــــــــ ــي داديــــــم بدجوري آبرومون رفت امروز
    ميدونين که ... نه از کجا بدونين! من يه اداره ميرم کاراموزي ، البته کاراموزي هم نيست من واسشون برنامه نويسي ميکنم؛ خلاصه ديروز من نرفتم ؛ امروزم قصد نداشتم برم چون خيلي حالگيري ميکنن ؛ ميدونين که چي ميگم؟
    خلاصه صبح ساعت 9 ديدم تلفنم داره زنگ ميخوره !
    گفتم کيه اين اول صبحي ؛ (آخه ميدونين ما بيکارا واسمون 9 صبح زوده! )
    خلاصه ورداشتم ديدم اين همکارمون عباسه ؛
    - چي شده عباس؟
    - بابا پاشو بيا اينا مارو سرويس کردن يه برنامه که نوشتي واس گزارش بگيري ازش هيچکي هم بلد نيست؛
    همينطور داشت حرف ميزد منم قاط زدم:
    "آخه تو اون اداره صاحاب مرده يه نفر وجور نداره که بلد باشه؟ برنامه به اين آسوني نوشتم آخه يه مشت آدم بيشعور ميان الکي حقوق ميگيرن ؛ جاتون خالي هرچي از دهنم درومد گفتم بهشون مخصوصا به اين رئيسمون (فاميلش فرضي نژاده) خلاصه يه مشت حرف آبدارم به اين فرضي نژاد زدم يه دفعه ديدم داره ميگه الو آرمان ، آرمان !!!!
    منم اينطوري شده بودم
    يه ساعته دارم فحش ميدم نگو فرضي نژاد داره ميشنوه از همون اول گوشي رو از دستش گرفته بود
    منم هيچ به روي خودم نياورد(چون اصولاً من آدم پرروييم تو اين مسائل بعد خلاصه اونم حرفاشو زد گفتم حالا نميشه فردا بيام!
    گفت نه نه! امروزم ديره!!!
    منم يه عادتي دارم اگه کسي از خواب بيدارم کنه دوست دارم اينطوريش کنم
    حالا فکر کن کسي که از خواب بيدارت کرده رئيست باشه که اينطوري هم باهاش حرف زده باشي اونموقع چاره اي جز اين نداري
    تموم شد ديگه چي دارين ميخونين من که بدجوري ضايع شدم رفت شمام واسه خودتون بشينين بهم بخنيد يا شايدم اينطوري بخنديد عين کاري که عباس امروز داشت ميکرد
    عجب سوتی خفی دادی پسر.با چه رویی رفتی اداره؟

  6. #1336
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    پيش فرض

    داشتم تو پیاده رو با رفیقم راه می رفتم و با هم چرت و پرت می گفتیم.
    اون طرف خیابون بچه ها داشتن با توپ چهل تیکه بازی می کردن.
    توپشون افتاد این طرف خیابون طرف ما.یکی از این بچه ها گفت توپمون رو بنداز.
    منم توپ رو زمینی در عرض خیابون بهش پاس دادم.
    در همین حین یه پاترول از رو توپه رد شد و توپ با صدای مهیبی ترکید.
    بچه گریش گرفت و رفت باباشو اورد و باباهه اومد واسه من قاطی کرد.
    رفیقم هم داشت اون گوشه شیطانی می خندید.
    خلاصه یارو پول توپ رو ازم گرفت.حالم گرفته شد.
    اومدیم صواب کنیم کباب شدیم.نتیجه اخلاقی:
    دیگه به کسی شیطانی نخندین چون یه روزی بقیه هم به شما شیطانی میخندن.
    ولی من بازم تیریپ شیطانی باقی می مونم.
    پیروز باشید

  7. #1337
    پروفشنال shahabmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    New Zealand-Auckland
    پست ها
    687

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط Hossein_Bahal
    شهاب جان فكر كنم تو نوشتن سوتي انگار سوتي دادي .

    اخه اين دو تا مدل كه با هم فرقي نميكنه ؟!؟!
    اگه به دنده ماشين هاي اتومات دقت كرده باشي هميشه P از بالا اولين دندس ولي حالا نميدونم چرا وقتي دادم موتور رو دستكاري كردن اين مشكل پيش اومده كه 2تا دنده جابه جا شده؛ شانس آوردم سنسور داره وگرنه تا الان 100 بار با سرعت 120تا اين اشتباهو كردم.


    حسين جان اومدي سوتي بگيري سوتي دادي

  8. #1338
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط leila*
    دویست تومانی جدید تازه اومده بود ومن نمی دونستم وتا اون روز هنوز ندیده بودم رفتم توی سوپری وخرید کردم اضافه پولم رو بهم یه دویسی جدید داد ومن که تا اون روز ندیده بودم وایه اینکه حسن نییتم رو نشون بدم و توجه فروشنده رو که یه پسر جون بود به خودم جلب کنم !!!!!!!!!!به فروشنده گفتم ببخشید آقا شما به من یه تراول دادید!!!!!!!!!!!!!

    ليلا خانم ممنون بابت سوتي

  9. #1339
    آخر فروم باز WooKMaN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    10,533

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط C.GAM3R
    آقا ما يه ســـــــــــوتـــــــــــ ــي داديــــــم بدجوري آبرومون رفت امروز
    ميدونين که ... نه از کجا بدونين! من يه اداره ميرم کاراموزي ، البته کاراموزي هم نيست من واسشون برنامه نويسي ميکنم؛ خلاصه ديروز من نرفتم ؛ امروزم قصد نداشتم برم چون خيلي حالگيري ميکنن ؛ ميدونين که چي ميگم؟
    خلاصه صبح ساعت 9 ديدم تلفنم داره زنگ ميخوره !
    گفتم کيه اين اول صبحي ؛ (آخه ميدونين ما بيکارا واسمون 9 صبح زوده! )
    خلاصه ورداشتم ديدم اين همکارمون عباسه ؛
    - چي شده عباس؟
    - بابا پاشو بيا اينا مارو سرويس کردن يه برنامه که نوشتي واس گزارش بگيري ازش هيچکي هم بلد نيست؛
    همينطور داشت حرف ميزد منم قاط زدم:
    "آخه تو اون اداره صاحاب مرده يه نفر وجور نداره که بلد باشه؟ برنامه به اين آسوني نوشتم آخه يه مشت آدم بيشعور ميان الکي حقوق ميگيرن ؛ جاتون خالي هرچي از دهنم درومد گفتم بهشون مخصوصا به اين رئيسمون (فاميلش فرضي نژاده) خلاصه يه مشت حرف آبدارم به اين فرضي نژاد زدم يه دفعه ديدم داره ميگه الو آرمان ، آرمان !!!!
    منم اينطوري شده بودم
    يه ساعته دارم فحش ميدم نگو فرضي نژاد داره ميشنوه از همون اول گوشي رو از دستش گرفته بود
    منم هيچ به روي خودم نياورد(چون اصولاً من آدم پرروييم تو اين مسائل بعد خلاصه اونم حرفاشو زد گفتم حالا نميشه فردا بيام!
    گفت نه نه! امروزم ديره!!!
    منم يه عادتي دارم اگه کسي از خواب بيدارم کنه دوست دارم اينطوريش کنم
    حالا فکر کن کسي که از خواب بيدارت کرده رئيست باشه که اينطوري هم باهاش حرف زده باشي اونموقع چاره اي جز اين نداري
    تموم شد ديگه چي دارين ميخونين من که بدجوري ضايع شدم رفت شمام واسه خودتون بشينين بهم بخنيد يا شايدم اينطوري بخنديد عين کاري که عباس امروز داشت ميکرد
    دوست عزيز مرسي اين سوتي رو خوندم كلي خنديدم

    -------------------

    از همه بچه هاي سوتي نويس ممنون كه ملت رو ميخندونن اگه بدونيد چه ثوابي داره !!!

  10. #1340
    آخر فروم باز MR.Punisher's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    None of your Business
    پست ها
    1,711

    پيش فرض

    ووکمن جون اواتارات و اواتار عوض کردنت منو کشته.به خاطر اواتار جدید تبریک میگم.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •