من و تو چه بي كسيم..وقتي تكيه مون به باده
بد و خوب زندگي منو دست گريه داده.....
من و تو چه بي كسيم..وقتي تكيه مون به باده
بد و خوب زندگي منو دست گريه داده.....
مکن کاری که بر پا سنگت آیو .......... جهان با ای فراخی تنگن آیو
شعر نو قبول نیست !
واي بر من..واي بر مننوشته شده توسط رعد
خبر از لحظه پرواز نداريم...تا ميخواستيم لب معشوق رو ببوسيم...پربد اين دل.
و من به حرمت نگاه تو
سكوت مي كنم
و در سكوت لحظه هاي خود
زنده مي شوم
به ياد نور و عشق و زندگي
سجده مي كنم
به پيشگاه حرف هاي تو
و تو
سكوت مي كني
و من به حرمت سكوت تو
حرف مي زنم
براي تو
و لحظه هاي مرده اي كه
به حرمت نگاه تو
سكوت كرده ام
--------------------------------------
ببخشید من پست بالایی رو ندیدم و با (( و )) شروع کردم
Last edited by k@vir; 02-06-2006 at 00:53.
چرا شغر نو هم قبوله
فرقی نمیکنه
هرچه میخواهد دل تنگ بگو
........
مي خواهم عشق بماند و
اشك بماند و
لبخندي كه هديه ي لبهاي توست
مي خواهم تو باشي و
من باشم و
زندگي
و سيارگان سرشاري
از انعكاس ما
آن شب
كه آسمان چشمانت
ستارگانش را
در تكه هاي ابر مي پيچيد
من از ديوار تاريكي بالا رفتم
تا شب را در كنار
خاطره اي از روزهاي خوب
بياسايم.
می آیم...
می روم...
می اندیشم که شاید خواب بوده ام
خواب دیده ام...
اما همه چیز یکسان است و با این حال نیست...
تو با پاییز آمدی
در انجماد زمستان
و در ملال تابستان گم شدی
اینک زمان تداوم تکرار است
که در تلاش بی رمق من
تو را می خواند
شاید که در بهار بیایی
(فرهاد)
یه شب مهتاب ...
ماه می آد تو خواب ...
منو می بره کوچه به کوچه...
باغ انگوری ، باغ آلوچه
دره به دره ...
صحرا به صحرا ...
اونجا که شبا ، پشت بیشه ها ...
یه پری می آد ، ترسون و لرزون...
پاشو میزاره تو آب چشمه...
شونه می کنه موی پریشون...
نگويمت كه همه ساله مي پرستي كن
سه ماه مي خور و نه ماه پارسا مي باش
هم اکنون 32 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 32 مهمان)