تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 134 از 640 اولاول ... 3484124130131132133134135136137138144184234634 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,331 به 1,340 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1331
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    باز شب شد چقدر تنهايم گفته بودي كه شبي مي آيم
    باز شب شد و از پنجره ام همچنان راه تو را مي پايم
    كنج اين پنجره ها شب همه شب منم و گريه و هاي و هايم
    پشت اين پنجره ها تا به سحر پنجه بر پيكر شب مي سايم
    نكند بيهوده عمر خود را پشت اين پنجره مي فرسايم
    نكند بيهوده تكرار شود قصه ي چشم به راهي هايم
    باز چون ديشب و شب هاي دگر مي روم پنجره را بگشايم
    باز شب شد شب و از پنجره ام همچنان راه تو را مي پايم...

  2. #1332
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    شب را دوست دارم بخاطر تاريکی....
    تاريکی را دوست دارم بخاطر تنهايی...
    تنهايی را دوست دارم بخاطر فکر کردن ...
    فکر کردن را دوست دارم بخاطر تو...
    تو را دوست دارم بخاطر چشمانت...
    چشمانت را دوست دارم
    بخاطر قطرات اشکی که ميدانم بر سر مزارم خواهی ريخت

  3. #1333
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    سايه اي گمگشته اي در يك كويرم ، كيستم
    پرسشي بي پاسخم ، در جستجوي چيستم
    يك قدم تا انتهاي دردهايم مانده است
    منتظر تا اينكه باز آيي بگويي كيستم
    روي دوش خسته ام آوايي از دلواپسي است
    از كدامين سمت مي آيي بگو ، مي ايستم
    رويروي آينه تصوير خود گم كرده ام
    عمري اما در كجاي آينه مي زيستم
    بي تو اي تنهاترين اميد بودنهاي من
    بي تو حتي در نگاه لحظه ها هم نيستم

  4. #1334
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض



    اي غريبه بي نشونه
    تو که قلبم رو شکستي

    يادته مي گفتي مي موني
    پس چرا عهد رو شکستي


  5. #1335
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    همواره در این فکر بُدَم کآخر این راه کجاست
    کـه در آن دلـشـدگی توأم با رنـج و بلاست


    عاشـقـی شیـوه رنـدان بلاکـش بـود و مـن
    ندانسـتم کـه این شیوه پر از جـور و جفاست


    خـود غلـط بـود آنچـه پنداشـتـم و لاف زدم
    که در این ره سفری ساده و پرصلح و صفاست


    سـر زده ، سـر زدم و مست ره دوست شدم
    بی خبـر از خطـرش کـآن شرر هول و ولاست


    سـادگـی کـردم و خـود را به ره عشـق زدم
    کآخرش سوختن شمع دل و باختن عمر طلاست


    آریـــا غـم مـخـور و رو بـه گلـسـتـان امـید
    کـه در آن دلـشـدگـی سـایـه رویای خداست

  6. #1336
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    شُرشُر احساس بر آوار ذهن
    ماهی تنهای یک تنگ بلور
    و صدای جیرجیرکی که بی امان
    فریاد وجود بر می آرد
    دیدن ساحل غم، که خیس می شد از آبی دریای امید
    بر در پنجره باز نگاه
    پای دیوار غروب
    شب ، آواز طلوع را خوش می خواند
    و نور از پشت در آرامش ، رفته رفته پنهان می شد
    کوچه باغ سادگی ، سرد و پاییزی بود
    و خش خش نگاه من
    جای پای نور را ، لابلای برگ ها پیدا می کرد
    چه غروب سخت و بی مانندی است
    رفته رفته نور هم تنهایم گذاشت
    من و کوچه و جیرجیرکی در دل شب
    که پتک آمال بلند را بر سرم می کوبید
    من حجم بزرگی بودم در نگاه کوچک یک شب پره
    که گذر می کرد از کنار کوچه تنهایی
    آسمان رنگی بود
    آبی یا قرمز نمی دانم و لی
    رنگ در گستره بی حدش
    واژه ای بی معنی است
    فکر ، پرواز می کرد ، با دوبال عقل و عشق
    از پس پرده جهل ، پی دانایی بود
    دل تصمیم گرفت
    تا بسازد ذهن را
    تا بتازد پی آواز حقیقت تا سر قله قاف
    جمود سنگ را می توان سیال کرد
    گر بخواهی بپری
    با دوبال عقل و عشق
    آخر آن اکسیر مرموز طلا کردن مس
    می تراود از دل لاله سرخ
    شُرشُر احساس بر آوار ذهن
    می دهد امید بر قلب گیاه
    تا بروید از دل ویرانه ها
    کلبه ساده و یکرنگ صفا
    و در آن
    بر لب طاقچه خوشبختی
    قاب عکسی زحقیقت بدرخشد، پر نور
    یادمان باشد ، تا همیشه
    که باید بدویم
    پی آواز حقیقت تا سر قله قاف

  7. #1337
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    رود سرد سرما در زمسـتـان
    فرو می ریخت آتش در نیستان

    کبوتر بچـه ای بی بـال و بـی پر
    بـدور افـتـاده از آغـوش مادر

    هوای پر زدن در آسمان داشت
    سری پر شور و جسمی ناتوان داشت

    به سرما یکه و بی یار می گشت
    به دنبـال نشـان از نار می گشت

    ولی صد حیف، از این سوز سرما
    که گـویی برده بود از عشق گرما

    به هر کس عشق خود را می نمایید
    مـر اورا بـا خشـونت می پرانیـد

    کبوتر بچـه با خـود گفت ای دل
    چرا مـردم شدند از عشق غافل

    مگر عاشق بدن اکنون گناه است
    چه کس جز عقل عاشق را پناه است

    در این سـرمای بی حـد غریـبی
    همـانا عاشـقی ست چیز عجیبی

    ولی می آید آن روزی که سـرما
    شـود معـدوم در اعـمـاق دریا

    به دریای محبـت گـر زنـی دل
    نخواهی شد دگر از عشق غافل

  8. #1338
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بوی نم می شنوم
    گویی آسمان امشب هم
    تنهایی خویش را با زمین قسمت کرد
    و زمین
    بهترین سنگ صبوری است که آسمان می داند
    از فراسوی افق می آید
    سایه سرد سکوت
    آسمان لحظه ای آرام گرفت
    و سکوتی سنگین
    نجوای زمین و آسمان را با خود برد
    بوی کاه گل در هوا می پیچد
    می کشاند به مشامم عطر یک خاطره را
    از دل باغ صدایی آمد
    سوسن از یاس سوالی دارد
    اما ناگهان
    آسمان غرش کرد
    برق در چشم ترش لرزش کرد
    و دوباره می شکست سایه سرد سکوت
    نم نمک دست نوازش بر سر باغ کشید
    و چه زیباست
    دیدن نوازشی با غرش
    چکه چکه آسمان می بارید
    و در کوچه تنهایی من هیچ نبود

  9. #1339
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    هر روز دلم بزير باري گداست
    در ديده ي من ز هجر خاري دگراست
    من جهد همي كنم قضا ميگويد
    بيرون ز كفايت تو كاري دگراست

  10. #1340
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    میتونم سراب عمرم
    دیدن چشمای نجیبت

    نجابتو به کی فروختی
    تو اون نگاه دلنشینت
    دلیل غصیه تو
    تنها وجود من بود
    تو لحظه جدای
    تنها کسم خدا بود
    دارم میرم غصه نخور
    زندگی کن با عزیزت
    یاد خاطرات رفته
    میگه تنهایی نصیبت
    نمی خوام چیزی بگم
    از غصه هام گله بگیری
    من به فکر خودم نبودم
    اینو از چشام ببینی
    اگه مشکلت شدم
    با فکر رفتن اومدم
    دلم برات تنگ می شه
    این بوده حرف آخرم
    خدا نگهدارت باشه
    همیشه! هرجا که هستی
    من به یادتم همیشه
    با وجود اینکه تو رفتی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •