تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 133 از 640 اولاول ... 3383123129130131132133134135136137143183233633 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,321 به 1,330 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #1321
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    تنها و روی ساحل
    مردی به راه می گذرد
    نزدیک پای او
    دریا همه صدا
    شب ‚ گیج درتلاطم امواج
    باد هراس پیکر
    رو می کند به ساحل و درچشم های مرد
    نقش خطر را پر رنگ میکند
    انگار
    هی می زند که: مرد! کجا میروی کجا؟
    و مرد می رود به ره خویش
    و باد سرگردان
    هی می زند دوباره : کجا می روی؟
    و مرد می رود و باد همچنان
    امواج ‚ بی امان
    از راه می رسند
    لبریز از غرور تهاجم
    موجی پر از نهیب
    ره می کشد به ساحل و می بلعد
    یک سایه را که برده شب از پیکرش شکیب
    دریا همه صدا
    شب گیج در تلاطم امواج
    باد هراس پیکر
    رو می کند به ساحل و ...



    س. سپهری

  2. #1322
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آن كه مست آمد و دستي به دلِ ما زد و رفت

    دَر ِ اين خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

    خواست تنهايي ِ ما را به رُخ ِ ما بكِشد

    تنه اي بر دَر ِ اين خانه یِ تنها زد و رفت

  3. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #1323
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    چشششششم
    تو همچون صبحي و من شمع خلوت سحرم
    تبسمي كن و جان بين كه چون همي سپرم
    چنين كه درد دل من داغ زلف سركشتست
    بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
    بر آستان مرادت گشادهام در چشم
    كه يك نظر فكني خود فكندي از نظرم

  5. #1324
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    رو می کنم به آینه رو به خودم داد می زنم

    ببین چقدر حقیر شده اوج بلند بودنم

    رو می کنم به آینه من جای آینه می شکنم

    رو به خودم داد می زنم این آینه ست یا که منم

    من و ما کم شده ایم، خسته از هم شده ایم

    بنده خاک خاک ناپاک، خالی از معنای آدم شده ایم

    رو می کنم به آینه، رو به خودم داد میزنم

    بین چقدر حقیر شده اوج ِ بلندِ بودنم

    دنیا همون بوده و هست، حقارت از ما و منه

    وگرنه پیش کائنات، زمین مثل یه ارزنه

    زمین بزرگ و باز نیست، دنیایِ رمز و راز نیست

    به هر طرف رو می کنم، راه رهایی باز نیست

    من و ما کم شده ایم، خسته از هم شده ایم

    بنده خاک خاک ناپاک، خالی از معنای آدم شده ایم

    دنیا کوچیک تر از اونه که ما تصور می کنیم

    فقط با یک عکس بزرگ، چشمامونو پر می کنیم

    به روز ما چی اومده، من و تو خیلی کم شدیم

    پاییز چقدر سنگینی داشت که مثل ساقه خم شدیم

    من و ما کم شده ایم، خسته از هم شده ایم

  6. این کاربر از دل تنگم بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #1325
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    يه لطفي بكنين در صورت امكان اسم شاعر را هم بنويسين
    اون مصرعی که برای امضات میخواستیو گذاشتما ندیدی دو باره برات میذارم
    گر تونمیپسندی....تغییر ده قضا را

    .
    .................................................. .
    تو به من خنديدي و نمي دانستي
    من به چه دلهره از باغچه همسايه /سیب را دزديم
    باغبان از پي من تند دويد /سيب را دست تو ديد
    غضب آلوده به من كرد نگاه / سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
    و تو رفتي و هنوز / سالهاست كه در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تكرار كنان / مي دهد آزارم
    و من انديشه كنان غرق اين پندارم
    كه چرا ...
    خانه كوچك ما سيب نداشت


  8. #1326
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    دوباره دل هوای با تو بودن کرده
    نگو این دل دوری عشقتو باور کرده
    دل من خسته از این دست به دعاها بردن
    همه ی آرزوهام با رفتن تو مردن
    حالا من یه آرزو دارم تو سینه
    که دوباره چشم من تو را ببینه
    واسه پیدا کردنت تن به دل صحرا میدم
    آخه تو رنگ چشات هیبت دنیا رو دیدم
    توی هفتا آسمون تو تک ستاره ی منی
    به خدا ناز دو چشماتو به دنیا نمیدم
    حالا من یه آرزو دارم تو سینه
    که دوباره چشم من تو را ببینه

  9. این کاربر از MILIN3M بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #1327
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    رفتی و ساز خلوت من اضطراب شد
    آن چشمه های جاری و زيبا سراب شد
    اين خانه، نه بعد از تو زندان خويش را
    می خواستم دوباره بسازم ، خراب شد
    می خواهد از شب ، اين دل پريشانم
    اين آسمان که بعد تو ، بی آفتاب شد
    حالا کجا ی وسعت دريا جو يم آن را ...
    دل را که پيش برق نگاه توآب شد

  11. #1328
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    مزن بر دل ز نوك غمزه تيرم
    كه پيش چشم بيمارت بميرم
    نصاب حسن در حد كمال است
    زكاتم ده كه مسكين و فقيرم
    چو طفلان تا كي اي زاهد قريبي
    بسيب بوستان و شهد و شيرم
    چنان پر شد فضاي سينه از دوست
    كه فكر خويش گم شد از ضميرم
    قدح پر كن كه من در دولت عشق
    جوانبخت جهانم گر چه پيرم
    قراري بسته ام با مي فروشان
    كه دور غم به جز ساغر نگيرم
    مبادا عجز حساب مطرب و مي
    اگر نقشه اي كشيد كلك دبيرم
    در اين غوغاله كه كس كس را نپرسد
    من از پير مغان منت پذيرم
    خوشا آندم كه از استغنا مستي
    فراغت باشد از شاه و وزيرم
    من آن مرغم كه هر شام و سحر گاه
    ر بام عرش مي آيد صفيرم

  12. این کاربر از Snow_Girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #1329
    Banned
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    کــــرج
    پست ها
    559

    پيش فرض

    من پرواز نمیخواهم
    زیرا میدانم
    گر آنرا بخواهم
    به من نخواهندم داد
    پس میمیرم
    چون آنرا بی منت دهند !

  14. این کاربر از saman007spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #1330
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    سرنوشت بديه اول جاتو ازم گرفت
    صبح فردا شد ديدم رد پاتو ازم گرفت
    تا مي خواستم به چشمايِ روشنت نگا كنم
    مال ديگري شدي و چشاتو ازم گرفت
    تو رو جادو كرد يكي با يه چيزي مثل طلسم
    اثرش زياد بود و خنده هاتو ازم گرفت
    تو با من حرف مي زدي نگات يه جاي ديگه بود
    خدا لعنتش كنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت
    لحظه هات يه وقتايي مال دوتامون مي شدن
    اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت
    خيلي وقته سختمه ديگه تنفس بكنم
    يه جور عجيبي انگار هواتو ازم گرفت
    خدا دوس نداشت بيام پيشت كنار تو باشم
    باورت نمي شه حسِ دعاتو ازم گرفت
    دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده
    لحن فيروزه اي مريماتو ازم گرفت ...
    تو حواس واسم نذاشتي چه كنم از دست تو
    اشتباهم بهترين جمله هاتو ازم گرفت
    نمي خواد بپرسي چي ، خودم دارم بهت مي گم
    تو يِ خط خوردگي دنيا ،‌ صداتو ازم گرفت
    يه كم از برگشتن قشنگتو وقتي گذشت
    يكي اومد و يه ذره وفاتو ازم گرفت
    هفتم ارديبهشت نزديكاي تولدت
    جمعه كه قد تموم زندگيم دلم گرفت
    (مریم حیدرزاده)

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •