سنان ابن انساسمش کاملش چی بود؟
ولی حسابی آدمو با نیش و کنایه هاش میخندونه لامصب!!
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
سنان ابن انساسمش کاملش چی بود؟
ولی حسابی آدمو با نیش و کنایه هاش میخندونه لامصب!!
همسر میرباقری چگونه مختار تماشا می‌کند؟
قبل از پخش سریال، صحنه‌هایی را که خودم در نقش وهب بازی کرده بودم بدون صداگذاری و موسیقی به خانه آوردیم تا با هم ببینیم. موقعی که سر وهب را برای مادرش می‌آورند، من برگشتم و مادرم را دیدم، گریه می‌کرد.ما هر جمعه دور هم می‌نشینیم و کار را می‌بینیم، اتفاقا استرس هم داریم.
به گزارش آخرین، حامد میرباقری، فرزند داود میرباقری، نویسنده و کارگردان «مختارنامه» در گفت‌وگویی ضمن اشاره به نقش مادرش ـ همسر میرباقری ـ در حمایت از ساخت این مجموعه و تحمل سختی‌ها و کمبودها و نبودن‌های خود و پدرس، به ارتباط خانواده میرباقری با «مختارنامه» پرداخته و نکات جالبی را عنوان کرده است.
برخی از این نکات بدین شرح است:
- ما هر جمعه ساعت 9.30 شب، هر قسمت را به پخش می‌دهیم. تا به خانه برسیم ساعت 10 است، دور هم می‌نشینیم و کار را می‌بینیم، اتفاقا استرس هم داریم.
- خواهر کوچکم خیلی به ادبیات علاقه دارد و در همین رشته درس می‌خواند ولی چون سنش کم است، در این کار به پدرم کمک نکرد. خواهر بزرگم هم ازدواج کرده و اصلا هم علاقه‌ای به این کار ندارد، مادر هم چندان پیگیر نیست اما همه دور هم کار را می‌بینیم.
- مادرم قبل از اینکه هر قسمت شروع شود می‌پرسد از کربلا صحنه‌ای در این قسمت هست یا نه؟! اگر جواب‌مان مثبت باشد، به اتاقش می‌رود تا تنهایی آن صحنه‌ها را از تلویزیون خودش ببیند و راحت باشد و گریه کند.
- قبل از پخش سریال، صحنه‌هایی را که خودم در نقش وهب بازی کرده‌بودم بدون صداگذاری و موسیقی به خانه آوردیم تا با هم ببینیم. موقعی که سر وهب را برای مادرش می‌آورند، من برگشتم و مادرم را دیدم، گریه می‌کرد...
- سر مراسم عقد خواهرم، عصر که کار تمام شد آمدیم برای مراسم، بعد از شام هم دوباره رفتیم سر صحنه در شهرک دفاع مقدس توی جاده قم و تا صبح سر صحنه بودیم...
حمیدرضا آشتیانی پور که دوبلوری و مدیریت دوبلاژ کار می کنه
در سریال معصومیت از دست رفته هم مدیر دوبلاژ بود و جای شوذب صحبت می کرد.
من شیفته اشترم و همیشه اشتر تو ذهنم مجسم میشه.
دوست عزیز من واقعاً متوجه ی این حرفتون نمیشم. شما چقدر در مورد ابراهیم ابن مالک اشتر میدونید؟من شیفته اشترم و همیشه اشتر تو ذهنم مجسم میشه.
می دونید این آدم به کمک امام حسین(ع) نیومد و به قبیلش هم گفت برید دنبال کار خودتون.
بعد از شهادت امام حسین(ع) مثل خیلی های دیگه برگشت و فکر کرد که با کشتن قاتلان اهل بیت می تونه جبران کنه.
در آخر هم مختار رو تنها گذاشت و رفت و علت اصلیه مرگ مختار همین بود.
بودن با یه شخص پیروز مثل مختار و بعد رها کردنش در وقت ضرورت و پیوستنش به دشمن(ابن زبیر) چه داره که شما شیفتش شدید؟ و در ذهنتون مجسم میشه؟ و این رو چندین مرتبه گفتید؟
واقعاً نمی فهمم.!
اداي دين ميرباقري به حسين پناهي
خبر قدیمی هست ولی جالبه ...
همون طور که حتما متوجه شدید و دوستان هم در تاپیک اشاره کردن رستم شباهت جالبی به مرحوم حسین پناهی داشت...
آنهايي كه جمعه شب به تماشاي سريال «مختارنامه» نشستند، با ديدن شخصيت «رستم» به ياد يك بازيگر متفاوت ايراني افتادند، بازيگري كه سال‌هاست دنياي خاكي را وداع گفته است.
هنرمندي كه مردم ايران هرگز او را فراموش نخواهند كرد؛ حسين پناهي! بازيگري كه هميشه به سبك و سياق خودش، نقش‌هايش را بازي مي‌كرد.
بازي‌هايي كه ويژه او بود و كمتر كسي باور مي‌كرد كه روزي يك نفر بتواند مقابل دوربين مانند پناهي نقش‌آفريني كند و ياد او و نوع بازي‌اش را در آثاري مانند دو مرغابي در مه، سايه خيال، روز واقعه، روزگار غريب و... زنده كند.
داوود ميرباقري در سريال امام علي(ع) از حضور زنده‌ياد پناهي استفاده كرد؛ اما اين بازيگر با حضور در فيلم روز واقعه و با بازي فوق‌العاده خود نشان داد كه مي‌تواند آنچنان در يك نقش بدرخشد كه بينندگان را مبهوت كند و براي هميشه در ياد آنها بماند.
ميرباقري هرچند در امام علي(ع) با پناهي همكاري كرد؛ اما بازي او در فيلم روز واقعه را حتما به خاطر داشته چون از علي‌‌اكبر سلطان‌علي، بازيگر نقش «رستم» چنان بازي گرفته كه بينندگان حرفه‌اي تلويزيون را ناخودآگاه به ياد پناهي و نقش او در فيلم روز واقعه و سريال روزگار قريب مي‌اندازد.
سخن گفتن پناهي خاص خودش بود، او چنان صادقانه و بي‌تكلف صحبت مي‌كرد كه بيننده حرفه او را فراموش مي‌كرد و مي‌پذيرفت كه با يك شخصيت واقعي روبه‌روست.
همين اتفاق در سريال مختارنامه براي نابازيگري به نام سلطان‌علي هم رخ داد. او مردي معمولي است كه براي اولين بار مقابل دوربين بازي كرده است، براي او دوربين معنايي ندارد، چون او اين وسيله ثبت اتفاقات را نمي‌بيند تا از آن دچار دلهره يا اضطراب شود.
او فقط مي‌داند كه بايد به فرمان كارگردان سخناني را بگويد و حركاتي را انجام دهد يا به عبارتي براي مدتي رفتارهايش را با خواسته‌هاي كارگردان هماهنگ كند. البته از نوع بازي سلطان‌علي مي‌توان دريافت كه كارگردان مختارنامه هم به اين نكته دقت داشته كه بازيگري در ذات و غريزه سلطان‌علي نهفته است.
انگار همه چيز آماده بوده تا سلطان‌علي باعث شود ميرباقري اداي ديني به پناهي داشته باشد؛ بازيگري هنرمند كه هم مي‌نوشت، هم بازي مي‌كرد و هم اشعارش را براي دل‌هايي به ثبت مي‌رساند كه در هستي به دنبال حرف دل مي‌گردند.
همان‌گونه كه سلطان‌علي با صدايش همين كار را مي‌كند، صداي بكر و بومي او ميرباقري را به صرافت انداخت تا آواز تاثيرگذار تيتراژ اول سريال مختارنامه را به صداي او بسپارد.
سلطان‌علي نه بازيگر حرفه‌اي است و نه خواننده‌اي حرفه‌اي. دستان او نشان مي‌دهد كه او سال‌هاست با زحمت همين دستان نان خورده است؛ دستاني كه با ابزار هنر بيگانه بوده‌اند؛ اما دل سلطان‌علي، دل هنرمندي است كه همراهان زيادي يافته است، همچنان‌كه پناهي همراهاني يافت كه او را هرگز فراموش نمي‌كنند.
سلطان‌علي ياد پناهي را زنده كرد و ما آرزومنديم او سال‌ها زنده بماند و مانند پناهي در ذهن مردم جاودانه شود.
نقل از جام جم آنلاین
اتفاقات قسمت 29 مختارنامه
در اسپویلر هست هر کی نمی خواد نخونه
محتوای مخفی: مخفی
سادست محسن جان! صحبت سره دانستن و شناخت شخصیت ابراهیم نیست... صحبت سره فرستادن اسپم هستش...دیگه ابراز علاقه به کارکتر و بازیگرش یه بار میشه، دو بار، سه بار...
باشد که مدیران رسیدگی کنند...
یاعلی
پ.ن 1: مرسی بابت اطلاعاتی که در پستت دادی...
پ.ن 2: فاقد ارزش نقل قول.
من شیفته اشترم و از شکل و شمایل و دلاوریهاش خیلی خوشم اومده، تازه مختار هم اونو به جنگ ابن زیاد فرستاده که نشون دهنده همین حقیقته.
با احترام باید بگم که :
1-توی اون فضای شک ودولی+رعب ووحشت+فتنه افکنی های بی شمار.شاید خود ما هم برسر فرزند رسول شمشیر میکشیدیم!واون رو به قتل میرسوندیم.حالا خوبه ابراهیم شمشیری نکشید!
2-زمان مرگ مختار،ابراهیم در موصل مستقر بود.وامکان یاری رسوندن به مختار رونداشت.
3-پیوستن به آل زبیر اون هم بعداز شهادت مختار وبعد جنگ با آل امیه خیانت محسوب نمیشه برادر.
4-در آخر هم توی یکی از جنگها علیه آل امیه کشته میشه.
5-علت اصلی شهادت مختار هم خیانت شیوخ کوفه بودن که یه لحظه هم از فکر کشتن مختار غافل نمی شدن.که اون هم دلایل زیادی داشت که یکی شون قتل عامل وراه انداخت حمام خون توسط مختار توی کوفه بود.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
نوشته شده توسط mostafamoradi88
.gif "N Aggressive (17)")
.gif "N Aggressive (16)")
